
تصویری از یک گرافیتی بر روی دیوار حایل
برای دریافت نسخهی پی دی اف
The political economy of food aid to Palestine
کلیک کنید
این مقاله هدفی دوگانه را دنبال میکند. نخست، ارزیابی وخیمشدن اوضاع امنیت غذایی در کرانهی غربی و نوار غزه از زمان بروز انتفاضه (قیام مردمی) دوم در سال 2000. دوم، در مورد این موضوع بحث میکند که ناامنی غذایی در کرانهی غربی و نوار غزه عمدتاً نتیجهی عدم دسترسی به غذا ، هم به صورت فیزیکی و هم به صورت اقتصادی، است. عدم دسترسی فیزیکی، به مرزها و محدودیتهای سفت و سخت در جابهجایی مردم و کالاها اشاره دارد که ارتش اسراییل تحمیل کرده است، و اشکال مختلف حصارکشی، منع آمدوشد، ایجاد دیوار حایل، و مصادرهی زمین را در بر میگیرد. عدم دسترسی اقتصادی به بدتر شدن درآمد به واسطهی بیکاری بالا و نبود کسبوکار اشاره دارد، که از عواقب بلافصل محدودیت بر روی تحرک نیروی کار و کالاها است.
گزارشی از بانک جهانی اشاره میکند که بحران فلسطین، یکی از بدترین نمونههای تاریخ معاصر است، بهطوری که متوسط درآمد هر فرد بین سالهای 2000 تا 2004 تا بیش از یک سوم کاهش یافته است، و بیش از نیمی از جمعیت زیر خط فقر زندگی میکنند.1 متعاقباً، وضعیت امنیت غذایی چنان وخیم شده که برنامهی جهانی غذا[1] (WFP) در سال 2006، بیش از نیمی از جمعیت کرانهی غربی و نوار غزه را در ردیف مبتلایان به ناامنی غذایی قرار داد.
گرایشها در اقتصاد فلسطین، رابطهای قوی را بین محدودیتهای تحرک، رشد اقتصادی، و (نا)امنی غذایی آشکار میسازد. نیل به امنیت غذایی زمانی به دست میآید که در سمت تقاضا، مردم و کالاها بتوانند آزادانه حرکت کنند، و در پی آن درآمدها و حقوق افزایش یابد. در سمت عرضه، محدودیتهای تحرک، هزینههای معاملاتی حملونقل غذا را افزایش میدهد و باعث میشود هزینههای غذا افزایش یابد در حالی که دسترسی به آن کمتر شده است.
این مقاله نشان میدهد که چهگونه برای تسکین برخی از بدترین تأثیرات ناامنی غذایی کمکهای غذایی مورد استفاده قرار میگیرد، اما تأکید هم میکند که اثرات تخفیفی برنامههای کمک غذایی بر فقر کموبیش محدود است. کمکهای غذایی، بهویژه در مورد کرانهی غربی و نوار غزه، به جای درمان ریشههای بحران ناامنی غذایی، صرفاً علائم بیماری را درمان میکنند. محدودیتهای فیزیکی درازمدت تحرک که نتیجهاش تکهتکه شدن بازار است، تحریف شدید قیمت، کمبود مواد اولیهی وارداتی، و نبود بازارهای صادراتی، تهدیدی برای نابودی جبرانناپذیر ظرفیتهای تولیدی فلسطینیان است. این موضوع باعث وابستگی دایمی کرانهی غربی و نوار غزه به کمکهای غذایی خواهد شد و تمام اهالی را به سمتی سوق خواهد داد که در لاک خود فرو روند، و به جامعهای منزوی تبدیل شوند که همیشه به صدقات دیگران وابسته خواهد بود.
ناامنی غذایی فلسطین در وهلهی نخست حاصل اختلال در عملکرد سیاسی منطقهای است، اما جامعهی بینالملل آن را نتیجهی اختلال عملکرد تکنیکی و/یا طبیعی فرض میکند: جامعهی بینالملل بهجای اینکه در قبال نیاز مردم به تحرک و کار اقدامی انجام دهد، با روانه کردن کمکهای غذایی، به این بحران پاسخ میدهد. بیشک، کمکهای بشردوستانه زندگی افراد را نجات میدهد، اما کمکهای غذایی هرگز نمیتواند راهحلی دایمی برای بهبود اوضاع فقر و حفظ کرامت مردم باشد.
کرانهی غربی و نوار غزه در نیمهی دوم دههی 1990 به رغم آشفتگیهای سیاسی، بهطور مداوم در حال پیشرفت در زمینهی امنیت غذایی بود. عرضهی مواد غذایی داخلی پابهپای دسترسی به مواد غذایی در حال بهبود بود. این روند مثبت در اواخر سال 2000 بهشدت مختل شد و دو سال بعد که ارتش اسراییل بار دیگر کل نوار غزه و کرانهی غربی را اشغال کرد، به اوج خود رسید. فاجعهی انسانی سایهی سنگیناش را بر زندگی فلسطینیان افکند و ضربههایی جدی بر امنیت غذایی وارد کرد. برای نشان دادن این تحولات، مقاله با ارائهی پیشینهای از ویژگیهای اصلی اقتصاد کرانهی غربی و نوار غزه آغاز میشود. سپس پدیدهی خاصِ محدویت تحرک را به تصویر میکشیم ـ محصور کردن جمعیت با اعمال محدودیتهای فیزیکی شدید در جابهجایی ـ تا شاید خواننده بتواند فاجعهی اجتماعی-اقتصادی و سیاسی را که از سال 2000 به این سو در کرانهی غربی و نوار غزه روی داده، دریابد. در بخش دوم، با بررسی روندهای عرضه و نیز مصرف مواد غذایی، مسائل مرتبط با سیاست را با در نظر گرفتن عدم امنیت غذایی در فلسطین ارزیابی میکنیم. بخش سوم، سهامداران اصلی تجارت کمکهای غذایی را شناسایی میکند. در بخش چهارم، دامنه و محدودیت سیاستهای کمکهای غذایی در فلسطین مورد توجه قرار گرفته است.
پیشینه
اقتصاد
بهرغم نوسانات شدید، اقتصاد کرانهی غربی و نوار غزه، شاهد روند رشدی قدرتمند در دورهی 1995 تا 1999 بوده است. این روند در نتیجهی خوشبینی نسبت به توافق صلح در آینده و همچنین سهولت نسبی دسترسی به بازارهای خارجی، از جمله بازار کار اسراییل، بهوجود آمد. سرمایهگذاری ثابت در سالهای 1994 تا 1999، 33 درصد تولید ناخالص داخلی بود و در سال 1999 این نسبت به 45 درصد رسید.3 عمدهی این سرمایهگذاری توسط بخش خصوصی انجام گرفت، هر چند به نسبت زیادی در ساختوساز منازل مسکونی نیز صورت پذیرفت. در طول همان دوره، نرخ اشتغال نیروی کار بهتدریج از 61% به 83% افزایش یافت (جدول A1 در ضمیمهی این مقاله را ببینید). در سال 1999 آمار شاغلان فلسطینی در اسراییل به میانگین 134،000 کارگر رسید که 23% کل شاغلین فلسطینی را تشکیل میداد.4 این روند مطلوب به بهبود استانداردهای زندگی منجر شد و در نرخ متوسط فقر (20% جمعیت کرانهی غربی و نوار غزه در سال 1999) انعکاس یافت. ناامنی غذایی، دیگر نگرانی بخش نسبتاً محدودی از جمعیت فلسطین بود، یعنی عمدتاً کسانی که از فرط فقر ، ناتوان شده بودند.
در پایان دههی 1990، روابط بین اسراییل و دولت فلسطین (PA)[2] گرایش به تنش یافت. اسراییل برای تحمیل سازشهای سیاسی به دولت فلسطین، کرانهی غربی و نوار غزه را از نظر اقتصادی تحت فشار قرار داد. دولت فلسطین اینگونه احساس میکرد که به نظر میرسد اسراییل در انجام تعهدات خود برای ایجاد یک کشور دولت فلسطینی با حق حاکمیت مستقل، جدی نباشد. همچنانکه امیدها از بین رفته است، چرخهی شریر خشونت و مقابله به مثل، بر صحنه مسلط شد. بسیاری از جنبههای بالقوه مثبت توافقنامه اسلو[3] بر اقتصاد فلسطین، مانند دسترسی آزاد به بازار غنی اسراییل و جهان خارج، نقلوانتقال امن بین کرانهی غربی و نوار غزه و جریان تحرک آزاد نیروی کار فلسطین به اسراییل، غیرقانونی، غیرقابلپیشبینی، و وابسته به اختیارات غیرقابلپذیرش سیاستمداران اسراییلی شد.
فاجعهی انسانی
پیشرفت کلی اوضاع در جهت نیل به افزایش دسترسی به غذا برای همهی مردم، ناگهان با انتفاضهی دوم در سپتامبر 2000 قطع شد.5 ویژگی اصلی وضعیت جدید، تشدید و نهادینه کردن محدودیتهایی بود که بر تحرک آزاد مردم فلسطین و کالاها اعمال شد. این اعمال محدودیتها اشکال مختلفی به خود گرفتند، ازجمله بستن راهها، ایستگاههای بازرسی پرواز، تعبیه بلوکهای جادهای، قوانین رانندگی و دیوارهای حائل (که در برخی بخشها به 12 متر میرسد و از میان مراکز شهری، روستایی و اردوگاه پناهندگان فلسطینی میگذرد).6
اعمال محدودیتهای رفتوآمد در کرانهی غربی و نوار غزه به سه طریق شکل گرفتهاند: (1) محدودیت در مرزهای داخلی، ممنوعیت حرکت در کرانهی غربی و نوار غزه، که توسط منع اجباری رفتوآمد تقویت میشود؛ (2) محدودیت در مرزهای خارجی بین اسراییل و کرانهی غربی و نوار غزه (و در نتیجه نیز بین کرانهی غربی و نوار غزه)؛ و (3) محدودیت خارجیِ عبور از بندر بین کرانهی غربی و اردن و نیز بین غزه و مصر. در طول سالهای 1993 و 1999، در مجموع 311.5 روز محدودیت کامل بر مرزهای کرانهی غربی و نوار غزه اعمال شد.7 تعداد روزهای محدودیت (کامل و جزئی) مرزها، پس از انتفاضه به شدت افزایش یافت. به عنوان مثال، در سال 2002، محدودیت مرزها بیش از 250 روز اعمال شد، بدین معنا که فلسطینیان در طول سال کمتر از 4 ماه آزادی تحرک داشتند (نمودار 1).
محدودیتهای حرکت بهطور گستردهای در کل زنجیره غذایی در کرانهی غربی و نوار غزه تأثیر منفی داشت، این زنجیره شامل تولید داخلی، واردات مواد غذایی، توانایی دسترسی به غذا و دسترسی به مواد غذایی برای نیازمندان، قیمت مواد غذایی و مهمتر از همه دسترسی اقتصادی مردم به غذا میشد. اسراییل محدودیت عبورومرور، منع آمدوشد، تهاجم، مصادرهی زمین و تخریب اموال تولیدی را شروع کرد تا اقتصاد فلسطین را به زانو درآورد، که نتیجهاش سطح بیسابقهای از بیکاری و فقر بود. در عین حال، درآمدهای معافیت مالیاتی که عاید دولت فلسطین میشد، توسط اسراییل قطع شد و درآمدهای عمومی داخلی به دلیل افزایش بیکاری و کاهش تقاضا کاهش یافت. کاهش شدید درآمد زمانی اتفاق افتاد که یک شبکهی رفاه اجتماعی بسیار قوی مورد نیاز بود.8 تا سال 2002، درآمد سرانه واقعی به 54 درصد سطح سال 2000 کاهش یافت و بیش از نیمی از جمعیت زیر خط فقر زندگی میکردند (جدول A1).
گزارشی از بانک جهانی، آسیب مادی در نتیجهی سیاستهای اسراییل را در کرانهی غربی و نوار غزه از سپتامبر 2000 تا دسامبر 2001، معادل 305 میلیون دلار برآورد کرد که بیشتر آن در بخش کشاورزی بود. در اواخر سال 2002، پس از عملیات نظامی بزرگ اسراییل که منجر به اشغال مجدد کرانهی غربی و نوار غزه شد، این رقم تا 930 میلیون دلار افزایش یافت.9 خسارت شامل تلفاتی میشد که از تخریب یا ازبینبردن گلخانهها، مزارع دام و طیور، چاهها، مزارع، سیستمهای آبیاری و حوضچهها، حصارها و دیوارها، خطوط لوله اصلی، ایستگاههای بستهبندی و آزمایشگاهی، قلمستانها، غلات، درختان، مزرعه سبزیجات، و همچنین کشته شدن گاوها، گوسفندان، بزها، طیور و کندوهای آسیب دیده ناشی میشد.10
پیآمد سریع دیگر، ازدستدادن 109000 شغل در سهماههی سوم و چهارم سال 2000 بود، معادل کاهشی 18 درصدی.11 بیشترین آسیب متوجه شاغلین در اسراییل و شهرکها شد و شمار شاغلین در پایان سال 2000 حدود 90،000 و در سالهای 2001 و 2002 به ترتیب 47،000 و 20،000 کاهش یافت.12 از دست دادن اشتغال، تأثیر زیادی بر اقتصاد فلسطین گذاشت: در سال 2000، بهرغم رشد چشمگیر در سه ماههی نخست، تولید ناخالص داخلی واقعی سرانه 9.6% کاهش یافت. در سال 2005، تولید ناخالص ملی سرانهی واقعی کمتر از میزان آن در سال 1996 بود (جدول A1). بهگفتهی بانک جهانی، آمار بیکاری به حدود 100،000 شغل در سال 2005 رسید و بهطور مستقیم بر رفاه حدود 700،000 نفر و یا 20 درصد جمعیت کرانهی غربی و نوار غزه تأثیر گذاشت13 و به کاهش استانداردهای زندگی منجر شد. بانک جهانی برآورد میکند که قبل از آغاز انتفاضه، 20% جمعیت زیر خط فقر با درآمد 2.1 دلار در روز زندگی میکردهاند. این تعداد تا دسامبر سال 2000 به 27%، و در دسامبر سال 2001 به 37% و در دسامبر سال 2002، به 51% افزایش یافت. در حالی که در سال 1997، حدود 200.000 فلسطینی (8.5% جمعیت) از سازمانهای امدادی، کمکهای مختلف از جمله کمکهای غذایی دریافت میکردند، این رقم در در سال 2001 نزدیک به 1.7 میلیون نفر رسید، چیزی حدود 51 درصد جمعیت کرانهی غربی و نوار غزه.14
مسایل سیاسی
امنیت غذایی: تعریف
دو تن از محققان ادعا میکنند که تا سال 1992 حدود 200 تعریف از امنیت غذایی در ادبیات وجود داشت. اما تعریف دقیقی که در سال 1996 توسط مجمع جهانی غذا[4] تصویب شد، با استقبال فراگیری به رسمیت شناخته شد. این تعریف اشاره میکند که امنیت غذایی «زمانی است که تمامی افراد، در تمام اوقات، دسترسی فیزیکی و اقتصادی به غذای کافی، سالم و مغذی دارند تا بتوانند نیازهای رژیمی و ترجیحات غذایی خود را برای زندگی فعال و سالم برطرف کنند.»15
این تعریف تأکید میکند که امنیت غذایی دارای چهار جزء ضروری است که همهی این اجزا، قبل از اینکه فرد (یا خانوار یا کشور) به امنیت غذایی بیندیشد، باید حضور داشته باشند. این اجزا شامل این موارد میشود: فراهم بودن (بهطوریکه مقادیر کافی از مواد غذایی با کیفیت وجود داشته باشد، چه تولید داخل کشور باشد و چه مواد غذایی وارداتی)، دسترسی (افراد دسترسی به رژیم غذایی مناسب و مغذی داشته باشند)، ثبات (دسترسی به غذا در طول زمان بدون خطر از دست دادن دسترسی به دلیل شوکهای اقتصادی و یا اقلیمی) و سودمندی (که مصرف غذا با آب تمیز، بهداشت مناسب و مراقبت های بهداشتی همراه باشد). این تعریف بر طرف تقاضا و مصرف تأکید دارد. بر خلاف تعاریف قبلی که در اکثر موارد صرفاً بر بخش عرضه متمرکز بود، این تعریف بر ابعاد دسترسی – حق به داشتن غذا – بهویژه توسط افراد آسیبپذیر تأکید میکند.16
عرضهی غذا
هر سال، تولید مواد غذایی در کرانهی غربی و نوار غزه، عمدتاً به دلیل تغییرات در شرایط آب و هوایی و چرخهی دوسالهی قوی در تولید زیتون بهطور قابل توجهی تغییر میکند. میانگین کل تولید مواد غذایی در طول سالهای 1998 تا 2000 برابر با 835 میلیون دلار بود که اقلام اصلی (به درصد) به ترتیب عبارت بودند از: سبزیجات (27)، گوشت (26)، میوه (15)، زیتون (14)، شیر (9) و تخم مرغ (4). بیثباتی در تولید محصولات کشاورزی مشکلی بزرگ برای تولیدکنندگان است، اما لزوماً برای مصرفکنندگان اینگونه نیست، چراکه واردات مواد غذایی تجاری، سهم بزرگی از رژیم غذایی را تشکیل میدهد. در طول دورهی 1998 تا 2000 ارزش واردات خالص سالانه بهازای هر فرد بهطور متوسط 100 دلار بود، با ارزش سالانه 290 میلیون دلار. حدود 40 درصد از هزینههای واردات مواد غذایی به غلات تخصیص یافته بود، و درصد کمتری نیز برای واردات میوه، لبنیات و واردات گوشت (به ترتیب 11، 10 و 5 درصد). بیش از 87% واردات محصولات کشاورزی، از اسراییل بوده است. در سال 2000، کسری بودجه کرانهی غربی و نوار غزه در تراز تجاری کشاورزی با اسراییل 335 میلیون دلار بود، یا معادل 24% کل کسری تجاری در آن سال.17
سبزیجات به عنوان کالای صادراتی دارای بیشترین درآمد ارزی در کرانهی غربی و نوار غزه است، و پس از آن میوهها قرار دارند. در سالهای 1999 تا 2000، این دو نوع مواد غذایی، 65% ارزش صادرات کشاورزی را به خود اختصاص دادند. سبزیجات تنها بخش مواد غذایی هستند که صادرات خالص را در سالهای خوبِ آبوهوایی نشان میدهند و این، بدان معنی است که بدون تولید غذاهای فاسدشدنی مانند میوهها و سبزیجات، کسری تجاری بسیار بالاتر میبود.
هنگامی که دادهها در مورد ارزش تولید و واردات خالص ترکیب میشوند، مقدار متوسط عرضهی مواد غذایی در کرانهی غربی و نوار غزه برای سالهای 1996-1998 معادل 385 دلار/ نفر/ سال است. سهم تولید داخلی در کل مواد غذایی در حدود 70 درصد است. بیشتر مواد غذایی مصرف شده، اگر به مقدار یا میزانِ ارزش، اندازهگیری شود در داخل کشور تولید میشود، اما زمانی که از لحاظ انرژی غذایی محاسبه میشود، بیشترین مقدار کالری مصرفی از آنِ منابع خارجی است.18 این بدان معنی است که دسترسی به بازارهای غذایی اسراییلی یا بینالمللی، برای حفظ عرضهی مواد غذایی کافی در کرانهی غربی و نوار غزه ضروری است.
از آنجا که آنها توانایی رشد محدودی برای دسترسی به زمینهای خود و دسترسی مصرفکنندگان به واردات بازار مواد غذایی دارند، محدودیتهای عبورومرور اعمال شده از سوی اسراییل، برای تأمین مواد غذایی در کرانهی غربی و نوار غزه زیانآور است. جدول یک نشان میدهد که در حالی که ارزش تولیدات کشاورزی داخلی بهطور قابل توجهی کاهش نیافته است، ارزش افزودهی کشاورزی از سال 2000 کمتر از هزینههای مواد اولیه و یا فقط اندکی بالاتر از آن بوده است.
محدودیتهای عبور و مرور از طریق تأثیرگذاری بر قیمت مواد غذایی، تأثیر خود را میگذارد. این تأثیرموضوع ناشی از هزینهی بالاتر حملونقل، مدت زمان طولانیتر تحویل و سایر هزینههای مرتبط با غیرقابل پیشبینی بودن محدودیتهای عبور و مرور است. به عنوان مثال، واردکنندگان و صادرکنندگانِ از نوار غزه، افزایشی 10 برابری را در هزینههای حملونقل از بندر اشداد به غزه را تجربه کردند. (2300 دلار به ازای هر کامیون در سال 2006 در مقایسه با 250 دلار قبل از انتفاضه). در نتیجه قیمت مواد غذایی افزایش یافته است، بهویژه در نوار غزه، که شاخص قیمت مصرفکننده برای مواد غذایی در دسامبر 2006 نسبت به دسامبر 2005 معادل 12 درصد افزایش یافت.19
مصرف مواد غذایی
برای کسانی که فعالیت بدنی سبکی دارند، آستانهی مصرف انرژی و مصرف پروتئین کافی برای برآوردن نیاز روزانه انرژی که توسط متخصصان تغذیه تعیین میشود، به ترتیب 2100 کیلوکالری و 53 گرم است. یک نظرسنجی از خانوارها توسط دفتر مرکزی آمار فلسطین (آمار فآPCBS) نشان میدهد که مصرف انرژی و پروتئین توسط جمعیت فلسطینی در سالهای 1996-1998 به ازای هر فرد در روز به میزان 2،114 کیلوکالری و 56.3 گرم بود. این مقادیر صرفا کمی بالاتر از آستانهی توصیه شده است.20
دادههای مربوط به دسترسی به مواد غذایی و میزان مصرف انرژی و پروتئین در طی سال های 1996-1998، درست همانطور که در دادههای جمعآوری شده و نظرسنجیها نشان داده میشود، بیان میکند که فلسطینیها دارای امنیت غذایی نسبی بودند. با این همه، این وضعیت از زمان آغاز انتفاضه در سال 2000 به شدت تغییر کرده است. بدتر شدن شرایط اقتصادی و کاهش سطح زندگی و نیز افزایش قیمت مواد غذایی سبب افزایش ناامنی غذایی شده است. به همین ترتیب، دسترسی اقتصادی به غذا نه به دلیل کمبود مواد غذایی بلکه از لحاظ قدرت خرید، محدودیت اصلی برای حفظ یک رژیم سالم و مغذی است. طبق گفتهی سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل (FAO)، اعضای خانوادههای آسیبپذیر برای مقابله با این وضعیت، مقدار بسیار کمی پروتئین با قیمتهای گزاف مصرف میکنند و وعدههای غذایی زیادی صرفاً از نان و چای تشکیل شده است.21 بنابراین، یکی از عواقب ناشی از این فقر گسترده، سوءتغذیه است. بانک جهانی تخمین میزند که مصرف سرانهی واقعی مواد غذایی بین سالهای 1998 تا پایان سال 2002، به میزان 25% کاهش یافته است. در نتیجه، نرخ سوءتغذیه افزایش یافته است. یکی از نظرسنجیهای PCBS افزایشی چشمگیر را هم در سوءتغذیه حاد و هم در سوءتغذیه مزمن، بین سالهای 2000 تا 2002 نشان میدهد.22
گروههای ذینفع
از آنجایی که از سال 2000، پس از پیامدهای ویرانکنندهی اقدامات اسراییل، دسترسی به مواد غذایی به یک مشکل جدی در کرانهی غربی و نوار غزه تبدیل شد، فائو با همکاری برنامهی جهانی غذا (WFP) در سال 2003 اولین ارزیابی آسیبپذیری را انجام داد. هدف این همکاری این بود که جمعیت دچار ناامنی غذایی و عوامل و علل ناامنی و آسیبپذیری آنها مشخص شود.23 این مطالعه تأیید کرد که منع رفتوآمد، محدودیتها و دیوار حایل، تأثیرات مخربی بر معیشت مردم فلسطین داشته است و همچنان دارد. در عین حال، طولانی شدن این محدودیتها، بهطور دائمی، بهبود آسیبهای وارده به خانوارها را به خطر میاندازد و توانایی آنها را برای دستیابی به امنیت غذایی در درازمدت تضعیف میکند. بهطور خاص، این ارزیابی نتیجهگیری کرد که ناامنی غذایی در سال 2003 برای 1.4 میلیون نفر تهدیدی واقعی و دایمی بود، به عبارتی 4 نفر از هر 10 نفر در کرانهی غربی و نوار غزه در معرض تهدید قرار داشتند. علاوه بر این، ناامنی غذایی، تهدیدی تقریبا دایمی برای 1.1 میلیون نفر دیگر (30 درصد دیگر جمعیت) بود.
در کرانهی غربی، ناامنی غذایی نسبتا گسترده است: 842000 نفر از مجموع جمعیت 2،2 میلیون نفرگرفتار ناامنی غذا بودند؛ که شامل اورشلیم شرقی نیز میشود. جمعیت متراکمی از مردمی که به ناامنی غذایی دچار بودند در محدودههای نزدیک خط سبز و مناطق تحت تأثیر ایجاد دیوار حایل اسراییل و همچنین در نزدیکی شهرکها و مناطق نظامی بودند که در آن موانع تردد داخلی، مانع دسترسی به زمینهای کشاورزی و بازار میشود. تخمین زده شد که در غزه 41% از جمعیت (552،000 نفر) دچار ناامنی غذایی بودند.
برنامهی جهانی غذا در سال 2004، ارزیابیهای مقدماتی فائو را بهروز کرد. ارزیابی جدید، بهبود کوچکی را در شرایط کلی نشان میداد که ناشی از کاهش محدودیتهای رانندگی و بازپرداخت جزئی پول تسویه از طرف اسراییل به دولت فلسطین بود. در سال 2004 برنامهی جهانی غذا تعداد کل افراد دچار به ناامنی غذایی را 1.3 میلیون نفر (1.4 میلیون در سال 2003) اعلام کرد. جمعیت مواجه با خطر ناامنی غذا به میزان 27 درصد (30 درصد در سال 2003) تخمین زده شد. مطالعات عمیقتر نشان داد که ناامنی غذایی در سطوح استانی بسیار متفاوت است. ناامنی غذایی در مناطقی نزدیک به شهرکها و دیوار حایل که در آن محدودیت تحرکات فیزیکی و تخریب اموال تولیدی بسیار بالا است، بیشتر است.24
مرتبطترین نتیجهگیریِ دومین ارزیابی از آسیبپذیری، همچنان نشان میدهد که بهطور کلی غذا در کرانهی غربی و نوار غزه در دسترس است، اما دسترسی به دلایل فیزیکی (منع اجباری، محدودیت تحرک) و دلایل اقتصادی (بیکاری بالا، فقدان منابع، فرسایش استراتژیهای مقابله، و شبکههای پشتیبانی اجتماعی تضعیف شده) محدود شده است. خانوارها توانستهاند این شرایط دشوار را مدیریت کنند؛ اگر چه با کاهش منابع، بالا رفتن آسیبپذیری نسبت به شوکها و افزایش کمکهای غذایی.
فقر مزمن و فقر جدید
خانوارهایی که بیشترین آسیبپذیری را نسبت به ناامنی غذایی دارند، به عنوان فقرای دیرپا و فقرای جدید شناخته میشوند. فقرای دیرپا خانوادههایی هستند که دارای اعضای مریض یا غیرفعال، زنان سرپرست خانوار، بیوهها و سالمندان بدون درآمد باشند. این رده شامل پناهندگانی است که توسط آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد (UNRWA)[5] به عنوان موارد دشوار ویژه (SHC) طبقهبندی میشوند؛ و غیرپناهندگانی که به عنوان موارد دشوار اجتماعی (HSC) طبقهبندی میشوند.25 بسیاری از فقرای دیرپا حتی قبل از انتفاضه نیز جزو فقرا بودند. معیشت آنها تغییر چشمگیری نداشته است اما آنها بهتدریج وضعیت بدتری را تجربه کردهاند. آسیبپذیرترین افراد در میان فقرا کسانی هستند که از هیچ یک از مؤسسات رفاه ملی یا سازمانهای بشردوستانه کمک مالی و یا کمکهای غذایی دریافت نمیکنند. این گروه کمترین امکانات را برای مقابله با کمبود غذا دارند.
فقرای جدید کسانی هستند که درنتیجهی آشفتگی و محدودیتهای پس از سال 2000، منبع اصلی معاش خود را از دست دادهاند. این گروه شامل بیکارانی که قبلاً کارگر مُزدبگیر بودند، افرادی که زمینهایشان مصادره یا کسبوکارشان نابود شده، کسانی که خانههایشان تخریب شده و کشاورزان ـ از جمله بادیهنشینان ـ ماهیگیران و معاملهگرانی که دسترسی به زمین، دریا و بازار را از دست دادهاند. داراییهای تولیدی و پساندازها در این گروه به سرعت کاهش مییابد و بعید به نظر میرسد که حتی اگر وضعیت بهبود یابد، آنها بهراحتی به امنیت غذایی دست یابند. در سال 2003 شمار فقرای جدید در کرانهی غربی و نوار غزه به 1،1 میلیون نفر میرسید.
کمکهای غذایی ـ اگرچه ممکن است برخی از مخربترین اثرات پیامدهای اقتصادی محدودیتهای تحرک را کاهش دهد ـ در رویارویی با ریشههای ناامنی غذایی فقرای جدید بیاثر است. آسیبپذیری آنها به علت تحولات سیاسی رخ داده است. بر این اساس، تنها راه مقابله با تضعیف امنیت غذایی برای این گروه، لغو محدودیتهای حرکتی خواهد بود تا وضعیت را به روال طبیعی و زندگی را به حالت عادی بازگرداند.
ارائهدهندگان کمکهای غذایی
تعدادی از سازمانها و فعالان برای برآورده ساختن نیازهای گروه بزرگی از مردم که از سال 2000 دچار ناامنی غذا شدهاند، کمکهای بشردوستانه، از جمله کمکهای غذایی را تأمین میکنند. اینها را میتوان به سه نوع نهاد طبقهبندی کرد: (1) مؤسسات دولتی فلسطینی؛ (2) سازمانهای غیردولتی فلسطینی و سازمانهای جامعهی مدنی؛ و (3) سازمانهای بینالمللی. مهمترین برنامههای امدادرسانی که توسط وزارت امور اجتماعی فلسطین[6] ارائه میشود، مربوط به موارد آسیبهای سخت اجتماعی است (حدود 47،000 خانوار)؛ که شامل گروههای آسیبپذیری مانند خانوارهای تحت پوشش زنان، بیوهها، یتیمان و سالمندان میشود.26 این برنامه شامل پرداخت پول نقد و کمکهایی از این دست است. یکی دیگر از برنامهها، برنامهی شبکه امنیت اجتماعی است که شامل 9 برنامهی فرعی میشود که از میان آنها، تنها برنامهی حفاظت اجتماعی عملی است، چرا که بهدلایلی شاهد کاهش چشمگیر درآمد دولت فلسطین هستیم. هدف برنامهی حمایت اجتماعی، فقیرترین شهروندان است که حدود 10 تا 15 درصد خانوارهای کرانهی غربی و نوار غزه را در بر میگیرد.
تعداد سازمانهای غیردولتی محلی و بینالمللی که خدمات خیریه را در کرانهی غربی و نوار غزه ارائه میکنند بسیار زیاد است. بیشترین کمک غذایی که توسط سازمانهای غیردولتی توزیع میشود، اما قطعاً نه همهشان، در اصل از سازمانهای بزرگ بینالمللی مانند برنامهی جهانی غذا و کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ (ICRC)[7] به آنها تحویل داده شده است. سه سازمان بینالمللی، کمکهای غذایی را بهطور منظم ارائه میدهند: (1) سازمان وابسته به ملل متحد امداد و کار برای پناهندگان فلسطینی UNRWA بهطور انحصاری به پناهندگان در کرانهی غربی و نوار غزه (حدود 1.7 میلیون) کمک میکند؛ در حالی که تمام پناهندگان در کرانهی غربی و نوار غزه حق دسترسی به خدمات آموزشی و مراقبتهای بهداشتی UNRWA دارند، غذا و کمکهای نقدی محدود به موارد دشوار و ویژه است؛ (2) کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ (ICRC) کمکهای نقدی و مواد غذایی را به فقرای (غیرپناهنده) فلسطینی ارائه میدهد؛ و (3) برنامهی جهانی غذا WFP، ارائهدهندهی اصلی کمک غذایی برای غیرپناهندگان است. WFP کمک به خانوادههای دچار ناامنی غذایی را از طیف وسیعی از برنامه های تسکینی و توانبخشی، معمولا از طریق یک واسطه، با جیرههای غذایی خاص گروه خاص، گسترش می دهد.
کمکهای غذایی: قلمرو و محدودیت
مساعدت غذایی
در نتیجهی افول چشمگیر شرایط اقتصادی و رفاه در کرانهی غربی و نوار غزه از سال 2000، برنامههای مساعدت غذایی، بهسرعت از یک برنامهی کوچک متمرکز بر فقرای دیرپای پیش از انتفاضه به جزء اصلی نظام رفاه اجتماعی تبدیل شد. کمک های غذایی اضطراری بین سال های 1999 تا 2001 از 23،000 تُن به 168،000 تُن افزایش یافت (جدول A2)، که در آن زمان حدود 1.7 میلیون نفر در کرانهی غربی و نوار غزه هدف کمکهای غذایی بودند.
از مجموع تعداد 265000 فقرای دیرپا در سال 2003، 115،000 نفر بستههای مساعدت از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد (UNRWA) دریافت میکردند که شامل حداقل 1700 کیلوکالری (75 درصد محصولات از آرد و برنج) بود. این مقدار صرفاً حدود 80 درصد از نیازهای حداقل انرژی مورد نیاز (2100 کیلوکالری) است. باقی فقرای پایدار، حدود 150 هزار نفر، طبق شاخصهای WFP، یک سبد غذایی حاوی 2100 کیلو کالری غذا دریافت کردند. فقرای جدید، حدود 1.4 میلیون نفر، سبد غذایی کوچکتری نسبت به فقرای دیرپا دریافت کردهاند، که تقریباً 1020 کیلو کالری جیره برای پناهندگان و 1406 کیلو کالری برای غیرپناهندگان فراهم میآورد. واضح است کسانی که بستههای غذایی را با این مقدار از انرژی غذایی دریافت میکنند باید دسترسی به منابع جایگزین قابلتوجهی از درآمد یا مساعدت داشته باشند تا امنیت غذاییشان تأمین شود.
نگاهی به مقادیر کلی کمکهای غذایی که در سال های گذشته به کرانهی غربی و نوار غزه تحویل داده شده است، نشاندهندهی افزایش روند، اگرچه همراه با نوسانات شدید و غیر قابل توضیح است: 184،000 تن در سال 2001؛ 81،000 در سال 2002؛ و 202،000 تن در سال 2004 (جدول A2 را ببینید). با توجه به این که در کرانهی غربی و نوار غزه تعداد کسانی که دچار ناامنی غذای بودهاند، یا افزایش یافته یا حداقل ثابت مانده است (همانطور که در طول سالهای 2003 تا 2005 اینگونه بود)، نمیتوان تغییرات سریع در کمکهای غذایی رسیده را به وسیله تغییرات موازی در نیازها توضیح داد. ظاهراً حجم کمکهای غذایی به جای انگیزههای تقاضا، از انگیزههای عرضه نشأت میگیرد. کمکهای غذایی به جای توجه به نیازهای انسانی فلسطینیانِ مبتلا به ناامنی غذایی، به ظرفیتهای جامعهی بینالملل برای ارائهی کمک بستگی دارد. کمکهای غذایی ممکن است نتواند منبعی قابل اعتماد برای درمان ناامنی غذایی باشد.
اگر تلاشهای جامعه بینالملل به سمت حلوفصل ریشهای ناامنی غذایی در کرانهی غربی و نوار غزه هدفمند شود، پایدارتر و پُر ثَمرتر خواهد بود، و ریشهی ناامنی غذایی نیز چیزی نیست جز اشغال سرزمینهای فلسطین و محدودیتهای تحرک به دست اسراییل. در حالت عادی، اگر مردم فلسطین بتوانند آزادانه حرکت کنند، کسبوکار خود را داشته باشند، در فعالیتهای مربوط به واردات و صادرات فعالیت کنند، از منابع طبیعی و انسانی موجود استفاده کنند، امنیت غذایی باز خواهد گشت. سایهی گرسنگی به پدیدهای گذرا تبدیل میشود که مربوط به یک فاجعهی موقت انسانی بود. اگر وضعیت فعلی همچنان ادامه یابد، ناامنی غذایی به بخشی جداییناپذیر از زندگی مردم کرانهی غربی و نوار غزه تبدیل خواهد شد که به موجب آن افراد به مرور ناتوان و کاملاً وابسته به خیریه خواهند شد، وضعیتی که اگر تلاشها همین مسیر را ادامه دهند کاملاً اجتنابناپذیر است.
برآورد نیازهای کمک های غذایی، 2004 و 2005 تا 2007
تحقیقات فائو در سال 2004 مبنی بر این بود که به منظور دستیابی به هدف حمایت از فقرای دیرپا و فقرای جدید، با فراهم کردن 2200 کیلوکالری لازم در روز برای آنها، کل کمک غذایی به کرانهی غربی و نوار غزه باید در سال 2004 حدود 350 هزار تُن باشد که هزینهی آن حدود 150 میلیون دلار برآورد میشود. هزینههای برنامههای مساعدت غذایی کم است، چرا که سبدهای غذایی پیشنهاد شده حاوی غذاهای کمهزینه با انرژی بالا، بیشتر شامل غلات، قند، و روغن پختوپز است.27 اما مطالعات با علم به این که این مقدار کمک غذایی ممکن است قابل دستیابی نباشد، تأکید کرد که وقتی فقرای دیرپا و فقرای جدید به ترتیب معادل 1020 کیلوکالری و 1400 کیلوکالری انرژی غذایی را به ازای هر فرد در روز دریافت میکنند، در سال 2004، مجموع 208،000 تن کمک غذایی (92.5 میلیون دلار) کافی خواهد بود. این مقدار به مراتب کمتر از حداقل توصیه شده در مورد حداقل 2100 کیلوکالری در روز است. این برآورد فرض میکند که برخی از فقرا به مقدار کافیِ منابع دیگری دسترسی دارند تا رژیم غذایی خود را به سطح لازم برسانند و نیازهای دیگر خود را پوشش دهند. اما بدیهی است که با 1.4 میلیون نفر مبتلا به ناامنی غذایی، بسیاری از افراد به هیچ نوع غذایی دسترسی ندارند.
هنگامی که برنامهی جهانی غذا WFP نیازهای غذایی کرانهی غربی و نوار غزه را برای دورهی 7-2005 ارزیابی میکرد، در مطالعات خود رویکرد برآورد نادرستی را اتخاذ کرد. همان طور که قبلا ذکر شد، WFP تعداد مبتلایان به ناامنی غذایی را در حدود 1.3 میلیون نفر تخمین زده بود. این تعداد با حذف حدود 42 درصد از جمعیت حاصل شد که گفته میشد بهعنوان پناهنده، مسئولیت آنها با UNRWA است. از 752.000 نفر از افراد دچار به ناامنی غذایی، WFP پیشنهاد میکند که تنها به 480.000 نفر از آنها کمک کنند، و ادعا میکند که 272.000 نفر دیگر «دارای امکانات وسیعی برای داشتن درآمد و مکانیسمهای مقابله با ناامنی غذایی» هستند.
WFP قصد دارد تا یک سبد غذایی ارائه دهد تا رفاه نسبی را برای 480،000 نفر با حدود 2000 کیلوکالری به ازای هر نفر در روز فراهم کند. جدول دو محتوای سبد را نشان میدهد. افراد منتخب دچار ناامنی غذایی از طریق سه کانال به این سبد دست مییابند: (1) جیرههای غذایی رایگان مستقیم که 188،300 نفر را در 365 روز سال پوشش میدهد ؛ (2) غذای روزانه برای 10،600 نفر در مؤسسات (بیمارستانها، یتیمخانهها و خانههای سالمندان)؛ و (3) برنامه غذا برای کار[8] (FFW) و غذا برای آموزش[9] (FFT). این برنامهها برای کمک به 281،100 نفر فقرای جدید در سال، با تمرکز بر ایجاد یا بازسازی داراییهای اجتماعی و ارتقای مهارتها، بهویژه برای زنان طراحی شدهاند. از اعضای توانمند خانوادههای هدف خواسته میشود که هر ماه بین 20 تا 25 ساعت کار کنند تا بتوانند در این زمینه کمکی کرده باشند (این برنامهها حداکثر 8 ماه کار برای هر نفر در سال را پیشنهاد میکند). برنامهی WFP یک برنامهریزی دو ساله است (سپتامبر 2005 تا اوت 2007). همانطور که در جدول سه دیده می شود، WFP برآورد میکند که برای انجام وظایف اعلام شده، به 154،069 تُن کمک غذایی نیاز دارد. هزینه کل عملیات به مبلغ 80.9 میلیوندلار است که تنها 49.1 میلیوندلار (یا حدود 60 درصد) به خرید مستقیم مواد غذایی اختصاص داده میشود.
جدول 2: سبد غذایی و جیره روزانه | |
تمام فعالیتها | |
آرد گندم | 642 |
روغن | 25 |
40 | |
شکر | 18 |
نمک یددار | 5 |
مقدار کیلوکالری روزانه به ازای فرد | 2046 |
منبع: WPF (2005) |
برنامه های FFW و FFT بُعدی از توسعه را نیز به کمکهای غذایی انساندوستانه اضافه میکنند. اگر این برنامهها به درستی اجرا شوند، میتوانند به فقرای جدید کمک کنند تا معیشت خود را حفظ کنند و ارتقا بخشند. مشارکتکنندگان محلی به WFP کمک خواهند کرد تا برنامههای FFW و FFT را اجرا کنند و نیازهای توسعه را شناسایی کنند. زمینههای پیشنهادی مداخله عبارتند از: (1) احیای زمینهای کشاورزی، تسطیح و تراز کردن، کاشت درخت و تقویت جادهها؛ (2) بازسازی مخازن آب و سیستمهای بهداشتی؛ و (3) فراوری مواد غذایی و برگزاری دورههای سوادآموزی. ملاحظات جنسیتی نقش مهمی ایفا خواهند کرد و حداقل 70 درصد از شرکتکنندگان در FFT زنان خواهند بود. با این حال، حتی پس از شناخت برخی از جنبههای بالقوه مثبت رویکرد کمکهای غذایی، دیدگاه ما همچنان معتبر و انتقادی است: کمکهای غذایی هرگز نمیتواند یک راهحل مؤثر و دایمی برای ناامنی غذایی در کرانهی غربی و نوار غزه باشد. اگرچه ابتکارات کمکهای غذایی موجب کاهش برخی از مشکلات فلسطینیان شده است، اما اگر شرایط عادی کرانهی غربی و نوار غزه دوباره احیا شود، دیگر به این تلاشها نیاز نخواهد بود. در قلب این تخریب ویرانگر، فاجعهای انسانی قرار گرفته است و افراد فعالی را که طی دههها توانستهاند استانداردهای معقول زندگی، نرخ تحصیلات نسبتاً بالا و اقتصاد کارا داشته باشند، به گروهی از مردم گرسنه تبدیل کند که در انتظار جیرهی غذایی ناچیزشان هستند تا زنده بمانند. جامعه بینالملل بهتر است برای حل مشکل ناامنی غذایی در فلسطین آنچه را که لازم انجام دهد تا قفسی که کل جمعیت فلسطین را محاصره کرده است بشکند.
جدول 3: ریز هزینهی پروژهی کمکهای غذایی برنامهی جهانی غذا برای کرانهی غربی و نوار غزه
(2007 – 2005) |
|||
مقدار (تُن) | هزینه متوسط (دلار/تُن) | ارزش (دلار ایالات متحده) | |
کالا | 154.069 | 319.25 | 49.187.200 |
– آرد گندم | 129.418 | 250.00 | 32.354.500 |
– روغن | 6.003 | 950.00 | 5.702.850 |
– روغن زیتون | 1.000 | 3.300.00 | 3.300.00 |
– | 11.206 | 550.00 | 6.163.300 |
– شکر | 5.042 | 275.00 | 1.386.550 |
– نمک یددار | 1.400 | 200.00 | 280.000 |
حملونقل خارجی | 154.069 | 67.01 | 10.324.164 |
حملونقل داخلی | 154.069 | 52.34 | 8.064.100 |
دیگر هزینههای عملیاتی مستقیم | 154.069 | 8.96 | 1.380.000 |
هزینهی کل پشتیبانی مستقیم | 154.069 | 43.00 | 6.625.200 |
هزینهی پشتیبانی غیرمستقیم | 154.069 | – | 5.290.646 |
هزینهی کل WFP | 80.871.310 | ||
منبع: WPF (2005) |
نعمان کنفانی (Numan Kanafani) استاد دانشکده علوم زیستی دانشگاه کپنهاگ در مؤسسهی اقتصاد و مدیریت منابع غذایی است (kan@life.ku.dk).
سامیه البطمه (Samia Al-Botmeh)، نویسنده دیگر، مدیر مرکز مطالعات توسعه در دانشگاه Birzeit است (abotmeh@birzeit.edu).
یادداشتها
- World Bank (2004, p. 1).
- WFP (2006).
- PCBS (yearly reports).
- PCBS (2000).
- The first intifada took place during 1987-1993.
- طول کل موانع 703 کیلومتر است، بیش از دو برابر طول خط مرزی که بین سالهای 1967 تا کنون بین اسراییل و کرانهی غربی وجود داشته است. کل مساحت بین موانع و خط مرزی سال 1967 ، برابر با 10.2 درصد از مساحت کرانهی غربی است (57.518 هکتار). پس از اتمام، 60،500 فلسطینی که در 42 روستا زندگی میکردند، در مناطق بین این مانع و خط مرزی قدیمی (به استثنای اورشلیم شرقی فلسطین) ساکن خواهند شد. 124،300 فلسطینی دیگر که در 28 روستا زندگی میکنند، در سمت شرقی قرار خواهند گرفت، که سه طرفشان را دیوار احاطه کرده است و سمت چهارم با سازهای فیزیکی آنها را تحت کنترل قرار داده است.
نگاه کنید به: دفتر هماهنگی امور انساندوستانه سازمان ملل متحدد در OPT، ژوئیه 2006، در http://www.ochaopt.org/
- Kanafani (2004, p. 276).
- World Bank (2004).
- World Bank (2003).
- FAO (2004).
- PCBS. Labor Force Surveys (2001, 2002, 2003).
- PCBS (2005).
- World Bank (2006, vol. 1).
- تعداد فلسطینیانی که از سال 1997 کمکها را دریافت میکنند، از Hilal and Malki (1997) گرفته شده است. برآورد تعداد افرادی که در سال 2002 کمک غذایی دریافت میکردهاند، از سازمان غذا و دارو (2004) گرفته شده است. دادههای مربوط به جمعیت از PCBS (2006) است.
- Maxwell and Smith (1992); FAO (2002, p. 25).
- توجه به سمت تقاضا با آثار ماندگار آمارتیا سن (Amartya Sen) به خوبی شناخته شده است؛ به عنوان مثال، Sen (1981). به گفته سن، از شکست حقوق نتیجه میشود: کاهش شدید توانایی فرد برای به دست آوردن مواد غذایی کافی به علت فقدان کمکهای مالی یا کاهش شدید میزان غذا، میتواند با توجه به شرایط قانونی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعهای که در آن زندگی میکند، تغییر یابد.
- PCBS, Agricultural Statistics (1999, 2000, 2001); PCBS (2002).
- PCBS، آمار کشاورزی (1996، 1997، 1998). وابستگی WBGS به واردات با توجه به محصولات گوشت، لبنیات و مصرف ماهی تقریبا وابستگی کامل است.
- بانک جهانی (2006). دادههای شاخص قیمت از PCBS، شاخص قیمت مصرفکننده (2005، 2006) گرفته شده است.
- FAO (2004) ؛ دادههای مصرف مواد غذایی از طریق هزینههای مصرفی خانوار PCBS و بررسی مصرف در سالهای 1996-1998 به دست میآید.
- FAO (2004).
- World Bank (2003, paragraph 2.4).
- FAO (2004).
- WFP (2005).
- UNRWA: United Nations Relief and Works Agency for Palestine Refugees in the Near East.
- برنامههای UNRWA با برنامههای PA ارتباط ندارند. بر خلاف دومی، اولی بهطور انحصاری از پناهندگان حمایت میکند.
- WFP (2005).
- WFP (2005, p. 7)
مقالهی بالا ترجمهای است از:
Numan Kanafani and Samia Al-Botmeh, The political economy of food aid to Palestine, The Economics of Peace and Security Journal, Vol. 3, No. 2 (2008)
جدولA1 : روندهای تخمینی اقتصادی در کرانهی غربی و نوار غزه
2005 | 2004 | 2003 | 2002 | 2001 | 2000 | 1999 | 1998 | 1997 | 1996 | 1995 | |
ناموجود | ناموجود | 1291.6 | 1267.8 | 1411.1 | 1684.6 | 1888.9 | 1815.2 | 1638.5 | 1526.5 | 1061.2 | درآمد ملی ناخالص سرانه*
(به قیمت ثابت 1997 بر حسب دلار) |
1268.2 | 1217.8 | 1184.8 | 1191.3 | 1301.8 | 1458.3 | 1612.3 | 1546.2 | 1437.7 | 1347.8 | 1388.2 | تولید داخلی ناخالص سرانه*
(به قیمت ثابت 1997 بر حسب دلار) |
ناموجود | ناموجود | 1.9 | 10.2 – | 16.2 – | 10.8 – | 4.1 | 10.8 | 7.3 | 4.7 – | 1.6 | درآمد ملی ناخالص سرانه
(رشد سالانه واقعی به درصد) |
4.1 | 2.8 | 0.5 – | 8.5 – | 10.7 – | 9.6 – | 4.3 | 7.5 | 6.7 | 2.9 – | 0.1 – | تولید داخلی ناخالص سرانه
(رشد سالانه واقعی به درصد) |
ناموجود | ناموجود | 1126.3 | 727.2 | 1186.2 | 1467.4 | 2010.4 | 1501.3 | 1267.0 | 1129.1 | 1019.5 | سرمایهگذاری |
ناموجود | 449.0 | 442.8 | 565.0 | 605.2 | 889.1 | 953.8 | 919.8 | 767.5 | 729.3 | 667.1 | صادرات |
ناموجود | 3292.0 | 2929.9 | 2615.1 | 3155.5 | 3505.2 | 4094.2 | 3448.5 | 3028.4 | 2827.4 | 2568.1 | واردات |
633.0
9.9 |
604.4
8.7 |
590.7
9.7 |
487.1
10.3 |
508.1
13.8 |
595.2
19.6 |
591.6
23.0 |
533.6
21.7 |
467.2
17.1 |
432.0
14.1 |
309.0
16.2 |
اشتغال (هزار نفر)
– شاغل در اسرائیل |
ناموجود | ناموجود | 40.4 | 38.1 | 38.7 | 41.5 | 41.6 | 41.4 | 40.5 | 40.0 | 39.0 | درصد مشارکت نیروی کار (به درصد) |
ناموجود
ناموجود ناموجود |
ناموجود
ناموجود ناموجود |
31.8
25.6 6.2 |
35.6
31.3 4.3 |
29.5
25.5 4.0 |
19.1
14.1 5.0 |
17.2
11.8 5.4 |
20.9
14.4 6.5 |
29.6
20.3 9.3 |
37.5
23.8 11.9 |
39.3
18.2 21.1 |
درصد بیکاری
– بیکاری آشکار – اشتغال کمتخصص و کمپاداش |
51.0 | ناموجود | 47.0 | 51.0 | 37.0 | 27.0 | 20.0 | ناموجود | ناموجود | ناموجود | ناموجود | نرخ فقر (درصد از جمعیت با درآمد زیر 2.1 دلار در روز) |
137.6 | 132.3 | 129.5 | 123.8 | 120.7 | 121.2 | 119.3 | 113.9 | 106.2 | 100.0 | ناموجود | شاخص قیمت موادغذایی
(100 = 1996) |
منابع: دفتر مرکزی آمار فلسطین (PCBS)، حسابهای ملی (نسخ مختلف)، نظرسنجی نیروی کار (نسخ مختلف)، شاخص قیمت مصرفکننده (نسخ مختلف). دادههای مربوط به فقر از بانک جهانی (2004؛ 2006).
* بهجز شرق بیتالمقدس
جدول A2: کمکهای غذایی جهانی رسیده به مناطق فلسطینی، سال های 1990 تا 2005 (به تُن، معادل حبوبات غلات)
تمام غذاها | غیر غلات | غلات | ||||||||||||||
کل | پروژه | برنامه | ضروریات | پروژه | ضروریات | پروژه | برنامه | ضروریات | ||||||||
TP | LP | DT | TP | LP | DT | LP | DT | DT | TP | LP | DT | |||||
26.961 | 9.144 | 17.817 | 1.157 | 19 | 7.491 | 7.986 | 2.396 | 718 | 7.192 | 1990 | ||||||
67.699 | 1.495 | 66.203 | 262 | 200 | 12.285 | 1.233 | 7.535 | 46.182 | 1991 | |||||||
20.577 | 3.142 | 17.434 | 43 | 360 | 48 | 6.203 | 1.113 | 1.626 | 4.906 | 6.272 | 1992 | |||||
26.782 | 6.527 | 20.254 | 638 | 933 | 4.428 | 1.000 | 4.889 | 6.554 | 8.339 | 1993 | ||||||
51.297 | 7.745 | 43.551 | 168 | 168 | 292 | 5.051 | 4.544 | 2.864 | 21.659 | 16.549 | 1994 | |||||
48.295 | 2.300 | 45.995 | 332 | 295 | 387 | 7.117 | 230 | 1.442 | 22.876 | 15.613 | 1995 | |||||
11.724 | 150 | 11.573 | 150 | 3.182 | 888 | 5.605 | 1.898 | 1996 | ||||||||
14.953 | 11.644 | 3.309 | 215 | 2.185 | 20 | 2.850 | 2.483 | 6.759 | 165 | 274 | 1997 | |||||
40.676 | 14.253 | 26.422 | 721 | 738 | 15.659 | 3.044 | 3.856 | 8.936 | 219 | 7.500 | 1998 | |||||
43.118 | 15.944 | 3.569 | 23.603 | 3.775 | 1.800 | 14.144 | 3.569 | 912 | 18.915 | 1999 | ||||||
56.529 | 10.771 | 45.575 | 30.284 | 3.544 | 10.771 | 6.795 | 890 | 4.244 | 2000 | |||||||
184.507 | 3.911 | 12.193 | 168.402 | 219 | 2.057 | 9.825 | 419 | 3.273 | 12.193 | 52.350 | 5.177 | 98.992 | 2001 | |||
81.891 | 4.940 | 4.223 | 72.728 | 3.986 | 178 | 6.782 | 764 | 4.175 | 4.223 | 19.960 | 11.020 | 30.800 | 2002 | |||
66.447 | 66.447 | 5.803 | 809 | 4.436 | 28.246 | 5.418 | 21.732 | 2003 | ||||||||
202.569 | 4.346 | 198.223 | 421 | 8.297 | 1.374 | 3.747 | 3.924 | 65.031 | 30.075 | 89.697 | 2004 | |||||
79.815 | 79.815 | 7.492 | 2.947 | 1.412 | 12.287 | 39.599 | 16.076 | 2005 |
منبع: اطلاعات ارائه شده توسط Interfais (سیستم اطلاعات بینالمللی مواد غذایی)؛ برنامه جهانی غذا (WFP).
یادداشتها: طبقهبندی کمکهای غذایی: (1) کمکهای غذایی اضطراری: کمک به قربانیان بلایای طبیعی یا انسانی. این کمک به صورت آزادانه بین گروههای ذینفع توزیع میشود؛ معمولا به صورت کمکهای مالی اعطا و از طریق سازمانهای چندجانبه هدایت میشود؛ (2) پروژه کمکهای غذایی: کمکهایی است که هدف آن حمایت از کاهش فقر و فعالیتهای پیشگیری از فجایع است. این کمکها معمولا به صورت آزادانه بین گروههای ذینفع به صورت هدفمند توزیع میشود، اما ممکن است در بازار آزاد فروخته شود؛ بنابراین به عنوان کمک غذایی «پولی» معرفی میشود. (3) برنامه کمکهای غذایی: کمکی است که معمولا به عنوان انتقال منابع برای تعادل پرداخت یا فعالیتهای حمایتی بودجه ارائه میشود. حالت تحویل: DT (انتقال مستقیم): کمکهای غذایی که مستقیما از یک کشور کمککننده میآیند؛ LP (خرید محلی): کمک غذایی در یک کشور خریداری شده و در همان کشور مصرف میشود. به عنوان مثال، WFP قصد داشت 1000 تن روغن زیتون را از کشاورزان فقیر فلسطینی خریداری کند که طی سال های 07-2005 سه هکتار زمین یا کمتر داشتند؛ TP (معامله مثلثی): خرید یا مبادله مواد غذایی در یک کشور برای استفاده به عنوان کمک غذایی در کشور در حال توسعه دیگر.
پینوشتها
[2] . Palestinian Authority
[3] . Oslo Accords
[4] . World Food Summit
[5] . United Nations Relief and Works Agency
[6] . Palestinian Ministry of Social Affairs
[7] . International Committee of the Red Cross
[8] . food-for-work
[9] . food-for-training