ترجمه 
آگاهی طبقاتیِ احتمالی و الزامی / ایستوان مزاروش / ترجمهی فریبرز فرشیم و نرمین براهنی
این که ما آگاهی طبقاتی را ذهنیت صرف و« فرآوردهی جنبی» اقتصاد سرمایهداری بینگاریم کاریکاتوری خواهد بود از مارکس. این نوع نگرش ناشی است از رویکردی که مدل تعیینکننده، مکانیکی و یکجانبه را جانشین مدل پیچیدهی دیالکتیکی مارکس میکند. پس، در نهایت، آگاهی، به صورتی خام، ضمن این که زیرمجموعهی اقتصاد میشود، نقشی گمراهکننده هم مییابد: نمیتواند فعالانه تغییری ایجاد کند، زیرا که خودش یک فرآوردهی صرف (و در واقع «فرآوردهی جنبی») در تحول اقتصاد سرمایهداری است.

«کِرالا» علیه «کرونا» / سامانتا آگاروال / ترجمهی خسرو صادقی بروجنی
بررسی تجربهی موفق حزب کمونیست هند (مارکسیست) در ایالات کرالای هند برای مقابله با ویروس کرونا

ازدواج ناکام مارکسیسم و فمینیسم: بهسوی وصلتی پیشروتر / هایدی آی. هارتمن / ترجمهی پریا رحیمی
این مقاله مدعی است پیوند میان مارکسیسم و فمینیسم در همهی اشکالی که تا به حال به خود گرفته، پیوندی نابرابر بوده است. روش مارکسیستی و تحلیل فمینیستی هر دو برای فهم جوامع سرمایهداری و جایگاه زنان در این جوامع ضروری هستند اما در واقع فمینیسم بهتدریج در فرع قرار گرفته است. مقالهی حاضر آثار فمینیستهای رادیکال و مارکسیستها در باب «مسئلهی زنان» را به چالش میکشد، و ترکیب پدرسالاری و سرمایهداری را در تحلیل ضروری میداند.

جنگ با ویروس یک جنگ طبقاتی است / استفن تامینو / ترجمهی نرگس ایمانی
متنی که خواهید خواند پاسخ استفن تامینو به نوشتهی بدیو و انتقاد از نگاه «رخدادـیِ» او به خاستگاهِ این عالمگیری است. فارغ از اینکه آیا بهراستی در عالمگیری فعلی امکانهای تغییر وضعیت را مندرج یا مفقوده بدانیم، آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد، و بهنوعی دلیل ترجمهی نوشتار پیشِ رو هم هست، تمرکز تامینو بر گرهگاههایی است که برای فهمِ «واقعی»، یعنی فهم غیر بتوارهی همهگیریِ فعلی از خلالِ فهمِ مناسبات ستیزهجویانهی برسازندهی امور ــ هر چند که آنها در شمایلِ «شوک»های یکباره و بیاصلونسب «پدیدار گردند» ــ حیاتی و گریزناپذیر هستند.

مارکس و انگلس و اصل خودرهانی پرولتاریا / هال دریپر / ترجمهی سارا روستایی
مارکسیسم بهمثابهی تئوری و عمل انقلاب پرولتری ناگزیر بود تئوری و عمل خودرهانی پرولتاریا باشد و اصالت بنیادی آن نیز از این منبع سرچشمه میگیرد.

ویروس کرونا و ضعفهای ساختاری نظام سرمایهداری / استفانی لوس / ترجمهی احمد سیف
وقتی که این وضع به پایان برسد ما میتوانیم اقتصاد را مرمت کنیم و همه چیز را به وضع طبیعی برگردانیم. بهیقین ترامپ چنین ادعایی دارد. ولی او اشتباه میکند.
کوششهای ناکافی برای ترمیم مشکلات سرمایهداری – بهاندازهی خود ویروس کرونا – درواقع دلایل اصلی گرفتاری ما دراین شرایط کنونی هستند

مقاومت در سالِ طاعون / ترجمهی نسترن امیریان
و بعد از ویروس؟ مخاطرات پیشِ رو
جامعهی ما چگونه از بحران کووید-19 بیرون خواهد آمد؟ آیا این بیماری عالمگیر به ما نشان میدهد که به قدرت دولتی متمرکزتر، نظارت و کنترل بیشتر احتیاج داریم؟ تهدیدات علیه ما چیستند و چگونه میتوانیم خود را برای مقابله با آنها آماده کنیم؟
چند روز پیش، تعداد کشتهشدگان ویروس کرونا در نیویورک از تعداد کشتهشدگان حملات 11 سپتامبر 2001 فراتر رفت. میدانیم که هر وقت صاحبنظران و سیاستمداران از 11 سپتامبر یاد میکنند، تلاش دارند تا صحنه را برای شوک و دلهره مهیا کنند.
از حملات 11 سپتامبر برای توجیه قانون میهنپرستی،[1] شکنجه و فرستادن پنهانی بیحدوحساب افراد برای بازجویی به کشورهایی که نظارت کمتری بر قوانین بازجویی دارند، اشغال افغانستان و عراق استفاده شد. این اقدامات راه را برای فاجعههای بعدی، ازجمله ظهور دولت اسلامی، هموار کردند. درحالیکه 2977 غیرنظامی در 11 سپتامبر کشته شده بودند، «جنگ با ترور» متعاقب آن، حداقل صدها برابر آن از غیرنظامیان را به قتل رساند.
اگر مقایسهی 11 سپتامبر چیزی را به ما نشان دهد این است که پاسخ دولت به این عالمگیری بهمراتب مخربتر از خود ویروس خواهد بود. بیایید خطرات و منطق کسانی را که قصد دارند پاسخ دولتی را بهمنظور آمادگی برای مرحلهی بعدی بحران قبل از وقوع آن برانگیزند، بررسی کنیم. ضرورتی ندارد که آنچه از این [وضعیت] سر بر میآورد، حتماً گسترش روشهای خودکامانه باشد؛ در مقابل، ممکن است با خیزش و تحول مواجه شویم.
همانطور که مدتها پیش در قرن دیگری ادعا کردیم، بین زندگی و بقا تفاوت هست. در مقابله با بیماری عالمگیر و چنگال قدرت توتالیتر همراه با آن، بیایید نهتنها نگران این سؤال باشیم که چگونه جان بهدر خواهیم برد، بلکه در پی آن چگونه میخواهیم زندگی کنیم.

سیاسی کردن افسردگی به وقت بیماری / شان برادلی / ترجمهی شیرین کریمی
بیماری عالمگیر ویروس کرونا ما را در خانههایمان حبس کرده و باعثشده است هزاران شغل از دست برود و یأس و هراسِ ناتوانکننده گسترش یابد. تماس با خطوط تلفنی که برای مواقع بحرانی تعیین شدهاند ناگهان زیاد شده است و شمار زیادی از ما احساس دلواپسی و دلسردی میکنیم. پرسش شان بردلی این است که آیا سیاسیکردن این احساسات میتواند به التیام جمعی کمک کند؟

ضرورت کنش جمعی برای غلبه بر تنگنای جمعی ناشی از کرونا / دیوید هاروی / ترجمهی حسین رحمتی
از منظر تفکر ضدّ سرمایهداری، به وضعیت بغرنج کنونی چطور باید اندیشید؟[1] آیا امکان ساختن جامعهای بدیل هست که در آن، به جای لشکر بیکاران جویای کار از یکسو، و اجبار به تن دادن به کارهای طاقتفرسا، فرساینده و غیرانسانی از سوی دیگر و نیز کابوس همیشگی از دستدادن شغل، همه از امکان کار آن هم نه روزانه 12 ساعت یا بیشتر، بلکه 6 ساعت برخوردار باشیم، و در عین حال، نیازهای ضروریمان اعم از خوراک و مسکن، آموزش و بهداشت تأمین و تضمین شوند و این امکان را به دست آوریم که مابقی زمانمان را به میل خودمان و برای انجام کارهایی که خود دوست داریم اختصاص دهیم؟ اگر این امکان هست، چه موانعی نمیگذارند محقق شود؟ دیوید هاروی در یادداشت زیر به این پرسش و امکان ساختن جامعهای بدیل از خشتها و آجرهای که جامعهی امروز میپردازد.

چرا کارگران میتوانند جهان را تغییر دهند؟ / پل بلکلج / ترجمهی بیژن سپیدرودی
ادعای کارل مارکس مبنی بر اینکه طبقهی کارگر از ظرفیت تغییر جهان برخوردار است، بیگمان مهمترین سهم او در نظریهی سوسیالیستی محسوب میشود. پیش از مارکس، کارگران در بهترین حالت بهعنوان قربانیان نظام (موجود)، یا بهطور متعارف، بهعنوان مردمی فرومایه به شمار میرفتند که وجودشان تمدن بشر را تهدید میکرد. مارکس این فرضیهها را به چالش طلبید و اعلام کرد مبارزات جمعی کارگران برای آزادی بدیل سوسیالیستی بالقوهای برای نظام سرمایهداری بهشمار میرود.

اتوماسیون و آیندهی کار / آرون بناناو / ترجمهی ستار رحمانی و ایوب رحمانی
(بخش نخست)
در همهجا از اتوماسیون (سیستمهای خودکار) حرف زده میشود. به نظر میرسد پیشرفتهای سریع در هوش مصنوعی، یادگیری ماشین و روباتیک به متحول کردن دنیای کار آغازیده باشند. شرکتهایی مانند تسلا قصد دارند در پیشرفتهترین کارخانهها به تولید با «چراغهای خاموش» دست یابند که در آن فرآیندهای کاملاً خودپوی کار، که دیگر نیازی به دخالت انسان ندارند، میتوانند در تاریکی انجام گیرند. در همین حال، در سالنهای نورانی نمایشگاههای روباتیک، سیستمهایی به نمایش گذاشته میشوند که میتوانند پینگ پنگ بازی کنند، آشپزی کنند، رابطهی جنسی داشته باشند و حتی با یکدیگر گفتگو کنند.کامپیوترها نه تنها در حال پردازش استراتژیهای جدید برای بازی «گو» Go Game هستند، بلکه گفته میشود سمفونیهایی مینویسند که اشک شنوندگان را درمیآورد. کامپیوترهایی که لباس سفید آزمایشگاه یا لباس مجازی بر تن دارند، در حال شناسایی سرطان هستند و بهزودی استراتژیهای حقوقی را پردازش خواهند کرد. کامیونهای بدون راننده مدتهاست که در سراسر ایالات متحدهی آمریکا در حال رفتوآمد هستند. سگهای روباتیک در دشتهای متروک، سلاحهای نظامی با خود حمل میکنند. آیا ما در روزهای پایانی رنج و زحمت انسان به سر میبریم؟ آیا آنچه ادوارد بلامی «فرمان بهشت» نامید در حال فسخشدن است؟ یعنی «انسانها» – یا حداقل ثروتمندترین آنها- همچون خدایان میشوند؟
دلایل زیادی وجود دارد که نسبت به این بزرگنمایی تردید داشته باشیم. واقعیت این است که ماشینها بهطرز خندهداری از باز کردن درب، یا تا کردن لباسهای شسته، ناتوان هستند. گاردهای امنیتی روباتیک در مراکز بزرگ خرید (مال) با سر به درون حوضهای فوارهدار میافتند. سیستمهای کمککنندهی دیجیتالی و کامپیوتری میتوانند به پرسشها پاسخ دهند و اسناد را ترجمه كنند، اما توانایی انجام كار بدون مداخلهی انسان را ندارند. دربارهی اتومبیلهای خودران نیز همین امر صادق است.[2] در ایالات متحدهی آمریکا در اواسط جنبش «برای حداقل دستمزد پانزده دلار در ساعت مبارزه کنید»، تابلوهای تبلیغاتی در سانفرانسیسکو نصب شدند که تهدید میکردند در صورت تصویب قانون افزایش حداقل دستمزد، صفحههای لمسی، جایگزین کارگران فست فود خواهند شد. وال استریت ژورنال، لایحه را «مصوبهی استخدام روبات» لقب داد. و این در حالی است که بسیاری از کارگران فست فود در اروپا در کنار صفحههای لمسی کار میکنند و اغلب حقوق بیشتری نسبت به همتایان خود در ایالات متحدهی آمریکا دریافت میکنند.[3] آیا بحث دربارهی اتوماسیون مبالغهآمیز بوده است؟

مبارزهی طبقاتی یا سازش طبقاتی؟ / ترجمهی احمد سیف
بهمناسبت اول ماه مه (روز جهانی کارگر)
واکنش شماری از رهبران اتحادیههای کارگری امریکا به پیشنهاد وحدت با کارفرمایان در مبارزه با کرونا:
درمقابل ویروس کرونا، تنها راه حفظ زندگی و معاش کارگران از کانال مبارزهی طبقاتی میگذرد، نه سازش طبقاتی