سرنگونی دولت بشار اسد و فتح سوریه به دست اپوزیسیون دولت بشار اسد – به رهبری اسلامیستهای هیئت تحریرالشام (Hayat Tahrir al-Sham; HTS)- که با شادی و هلهلهی اقشار وسیعِ مردم جشن گرفته شد و میشود و در رسانههای جمعی بازتاب یافته و مییابد، انقلاب نیست؛ آنهم به این دلیل ساده که انقلاب کار تودههاست و نه قدرتها و دولتهای خارجی! اگرچه بدون تردید سقوط کنونی اسد در ادامهی سرکوب وحشتناک اعتراضات گستردهی مردمی در سال ۲۰۱۱ و بعد رخ داد و در دورهی اخیر نیز شاهد موج دیگری از اعتراضات مردمی علیه اسد بودیم، با این حال تردیدی نیست که سقوط رژیم کنونی در غیاب تودهها و بدون برپایی حتی یک تظاهرات خیابانی و یا اعتصاب سراسری صورت گرفت.
آنچه در روزهای اخیر در سوریه رخ داده و میدهد نتیجهی معاملهی هیئت تحریرالشام و گروههای مختلف اپوزیسیون بشار اسد با دولتهای ترکیه، امریکا، اسرائیل و نیز محصول توافقاتی است که با روسیه، جمهوری اسلامی، اتحادیهی کشورهای عربی و شخص بشار اسد صورت گرفت. هدف این توافق، استقرار یک سیاست ژئوپلتیکی جدید بهمنظور تضمین منافع ملی دولتهای ذینفع است. نزاعی هم اگر در این گذار مابین اینان درمیگیرد ناشی از سهمخواهی بیشتر یکی از آنها، از منابع سوریه است! و هیچ ربطی به منافع اردوی کار سوریه ندارد.
سوریه کشوری است که از جنبهی ژئوپلیتیک، حائز اهمیت است. از یک طرف بخشی از نفت عراق را به دریای مدیترانه میرساند، از طرف دیگر کانال ارتباطی شیعیان عراق و ایران با لبنان است، و از سوی دیگر ارتباطِ ترکیه ـ یا به عبارت بهتر ناتو – را با بیابانهای اردن برقرار میکند. بهعلاوه دارای منابع نفت، گاز و معادن غنی فسفات است.[۱]
فضای سیاسیای که در پیامد نسلکشی اسرائیل در غزه و بعدتر لبنان شکل گرفت و فرصتی که در جریان جایگرینی بایدن با ترامپ، داغتر شدن جنگ روسیه با اوکراین، بحران در قوهی مجریهی فرانسه، بیاعتباری گستردهی شولتز در آلمان و خلاصه بحران انرژی و اقتصادی در اروپا فراهم آمد، سبب شد تا پروژهی سقوط بشار اسد به مرحلهی اجرا گداشته شود.
هدف ترکیه، جلوگیری از تاسیس یک کشور مستقلِ کُرد در شمال سوریه است؛ یعنی همانجایی که کردها، زیر سایهی حمایتی امریکا، منطقه خودمختارِ دوفاکتو اعلام کردهاند. اسرائیل هم که از مدتها پیش درصدد سرنگونی رژیم اسد بود چراکه سوریه گذرگاه ارسال تسلیحات و سایر کمکهای ج.ا برای شبهنظامیان حزبالله لبنان بود. به همین خاطر بنیامین نتانیاهو -نخستوزیر اسرائیل- روز برکناری اسد را یک «روز تاریخی» خواند و شروع به اشغال بلندیهای جولان، نفوذ در خاک سوریه -تا ۲۰ کیلومتری دمشق- و حملهی هوایی به صدها نقطه، آن هم ظرف دو ساعت کرد و سیستم دفاع هوایی، دریایی، زمینی و تدارکاتی سوریه را کاملاً منهدم کرد. امریکا هم که از دیرباز بر سر سوریه با روسیه رقابت داشت فرصت را غنیمت شمرد تا دست روسیه را از سوریه کوتاه کند، امنیت و موقعیت ایالت پنجاهویکم خود – یعنی اسرائیل را- تحکیم کند و ضمن حفظ پایگاههای نظامی-امنیتیاش در مناظق کُردنشین، موقعیت خود را در سوریه تثبیت و تقویت نماید.
سقوط دیکتاتوری به نام بشار اسد و کوتاه شدن دست حزب بعث از قدرت سیاسی –آن هم پس از ۵۵ سال- طبیعتاً مایهی خوشحالی است اما بهایی که قرار است اردوی کار سوریه و منطقهی خاورمیانه برای این جابهجایی قدرت – آن هم از طریق چانهزنی و زدوبند در بالا- بپردازد، لبخند مسرت را بهزودی به گریهی مصیبت تبدیل خواهد کرد!
خاطرهی واگذاری قدرت به طالبان در افغانستان، هنوز در اذهان زنده است. به یاد داریم که چگونه در بوق و کرنا کردند که آنها تغییر کرده، پوست انداخته و پراگماتیست شدهاند! بعد هم در عمل دیدیم که این صرفاً یک نمایش عوامفریبانه برای به قدرترساندن طالبان بود! پیشتر نیز همین کار را در رابطه با اسامه بن لادن کرده بودند. مصاحبهی رابرت فیسک در «اینیدیپندنت» هنوز از خاطرهها پاک نشده است![۲]
همین حکایت دارد به طرز مضحکی در سوریهی امروز تکرار میشود. این بار جامهی تطهیر را دارند به تن رهبر هیأت تحریرالشام (HTS) – با نام مستعار ابومحمد الجولانی[۳] – میکنند تا بار دیگر تودهها را بفریبند و راه را برای بهقدرت رساندن او هموار کنند. یعنی همان کسی که تا سال دوم پزشکی در سوریه تحصیل کرد و در سال ۲۰۰۳ به عراق رفت و در آنجا با ابومصعب الزرقاوی آشنا شد و به همراه او به گروه القاعده و اُسامه بن لادن پیوست. پس از کشته شدن الزرقاوی (۲۰۰۶)، جولانی به لبنان رفت و در بازگشت به عراق توسط ارتش امریکا دستگیر و به بازداشتگاه بوکا منتقل شد. در آنجا او با ابوبکر البغدادی آشنا شد و بعد از خلاصی از زندان (۲۰۱۱) در کنار ابوبکر البغدادی -که رهبر آنوقت داعش بود- بهعنوان فرماندهی نظامی در استان نینوا فعالیت کرد. در همین سال بود که وی مأموریت پیدا کرد تا شاخهی سوریایی داعش را –که جبهه النصره نام گرفت- تأسیس کند. در سال ۲۰۱۳ این تشکیلات از طرف البغدادی منحل شد که این امر موجب رنجش جولانی و جدایی او از داعش و بازگشتش به القاعده شد. در سال ۲۰۱۶ او از القاعده هم جدا شد و گروه مستقل هیئت تحریرالشام را تشکیل داد و در اتحاد با سایر گروههای اپوزیسیون بشار اسد شروع به فعالیت کرد و از طرف مقامات امنیتی امریکا بهعنوان تروریست مورد تعقیب قرار گرفت و برای دستگیریش ده میلیون دلار جایزه تعیین شد![۴] (منبع: سایت دولتی ایالات متحده. لینک دسترسی)
واکنش چپ
پس از سرکوب وحشیانهی جنبش دموکراسیخواهی سوریها در سال ۲۰۱۱ که به کشته شدن ۵۰۰ هزار و آوارگی بیش از ۱۴ میلیون نفر انجامید و سرآغازی بر یک جنگ داخلی ۱۴ ساله شد، جناح قلیلی از چپ جهانی جرأت کرد تا در صف مدافعین بشار اسد بایستد.
اما در جریان سقوط دولت بشار اسد، شاهد شادی «اتحادیه بینالمللی کارگران» (IWL-fi)[۵] و اطلاق «انقلاب» به آن،[۶] و اظهار شعف «حزب ضدکاپیتالیستی جدید» (NAP)[۷] فرانسه و تحلیل روند حاضر بهمثابهی گامی در راستای احقاق حقوق مردم و اقلیتهای قومی و مذهبی،[۸] بودیم. واکنش مشابهی هم در بین بعضی سازمانهای چپ ایرانی دیدیم.[۹]
ایستادن این گرایشها در کنار راستترین و ارتجاعیترین گرایشهای اجتماعی،[۱۰] نه تازگی دارد و و نه تعجبانگیز است؛ بلکه اقدامی تکراری است که پیشتر نیز بارها شاهدش بودیم. برای مثال، کُری اوکلی (Corey Oakley) از «حزب سوسیالیست آلترناتیو» استرالیا، این روایت را تبلیغ کرده که ابومحمد الجولانی –رهبر هیأت تحریر الشام ـ از یک جهادی بنیادگرا به یک پراگماتیست مداراگرا بدل شدهاست![۱۱]
در واقع این دسته از چپها بهجای هشدار دادن به تودهها، اعلام خطر کردن، آگاهگری و یاری رساندن به سازمانیابی تودهای، به توهمپراکنی پرداختند و با جوگیر شدن، موقعیت حاضر را «فرصت طلایی» نامیدند که به «آزادی های دموکراتیک» منور است!
اینان به افشای زدوبندها و چانهزنیهای بالاییها برای پایینکشیدن بشار اسد نپرداختند، خاطرنشان نکردند که این اقدام بهمنظور رهایی تودهها از ستم و خاتمهبخشیدن به نابرابریها و بیعدالتیها صورت نگرفت و فردای سیاهی در انتظار است که در آن حقوق تودهها پایمال و منافع دولتهای ذینفع و مطامع نیابتیهای آنان متحقق خواهد شد. بهعلاوه نه تنها وظیفهی عاجلشان را -که همانا کمک به سازمانیابی تودهای و سراسری بود- زمین گذاشتند بلکه با «انشاءالله که گربه است»، امید واهی پراکندند.
ازاینرو دنبال کردن حوادث و اخبار سوریه، جزء اجتنابناپذیری از روند آگاهییابی طبقاتی است. این رخداد که پیشتر در دفتر تجربهی اردوی کار ایران ثبت شد و در جریان سقوط صدام، قذافی، بن علی و … بهار عربی و خلاصه افغانستان به یک آگاهی عمیق سیاسی بدل شد، باید مادی شود و با تشکیل سازمانهای تودهای سراسری عینیت پیدا کند.
در غیاب چنین آگاهگری سیاسی و تشکیلان وسیع تودهای، فردا نیز از بالای سر ما برایمان مهره میچینند، گنجشک را بهجای قناری به ما میفروشند، کلیهی منابع کشور را به غارت میبرند، دستاوردهای مبارزاتی را به باد میدهند و با سپردن جامعه به دست گوشبهفرمانان نیروهای سلطهگر، تقویم جامعه را تا سدهها به قهقرا می برند.
سوریه: از دیکتاتوریهای سکولار تا پوپولیسم اسلامگرا / سعید رهنما
پیآمدهای سقوط بشار اسد / علی معموری
درسهایی از سوریه / یانیس واروفاکیس
خطابههای دروغین در مخالفت با امپریالیسم / روهینی هنسمن
امپریالیسم، فرقهگرایی و انقلاب سوریه / گفتوگو با جوزف ضاهر
بازیگران جهانی نزاع سوریه / جان جوکاریس
بهار درهمشکسته؟ / سامی رمضانی
برای مطالعهی مقالات یوسف کهن اینجا کلیک کنید
[۱] به نقل از الجزیره: Who controls Syria’s oil
[۲] Robert Fisk, ۶ December 1993: Anti-Soviet warrior puts his army on the road to peace, Independent, 04 November 2020
[۳] گفته میشود که او متولد بلندیهای جولان است و به همین خاطر اسم مستعار جولانی را انتخاب کرده است. بهنظر میرسد اسم واقعی او احمد شرعه باشد. به نقل از پی. بی. اس امریکا.
Who is Abu Mohammed al-Golani, the leader of Syria’s insurgency that toppled Assad? Dec 8, 2024
[۴] Who are the rebels in Syria?, BBC, 2024-12-08
[۵] The International Workers League (Fourth International).
این جریان به دنبال کشمکشهای درونی در کمیتهی جهانی انترناسیونال چهارم بهوجود آمد. به این ترتیب که طرفداران مورنو (Nahuel Moreno) –که از تروتسکیستهای آرژانتینی بود- به همراه حزب کارگران سوسیالیست امریکا از انترناسیونال چهارم جدا شدند و شاخهی جدیدی از انترناسیونال چهارم (Fourth International (USFI) را بنیان گذاشتند. از همین رو این اتحادیه به نام مجمع (فوروم) مونوریستها هم شناخته میشود
[۶] Syrian Revolution Topples Dictatorship After 13 Years, December 10, 2024, Printed in litci.org
این مقاله ضمن اعلام همبستگی خود با انقلاب سوریه از جمله ابراز داشت: «این پیروزی با همدلی کارگران سراسر جهانِ عرب روبرو شده که خود نیز تحت استبداد زندگی میکنند.»
[۷] Nouveau Parti anticapitaliste در فوریه ۲۰۰۹ اعلام موجودیت کرد.
[۸] به نقل از:
Alex Lantier, Pabloite political charlatans hail US-Israeli-Turkish onslaught against Syria, printed in wsws.org, 2024-12-12
[۹] برای مثال در اطلاعیه مشترک هیئت اجرایی سازمان کارگران انقلابی (راه کارگر) و کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران اظهار امیدواری شده که مردم سوریه بتوانند «با تکیه به آزادی های دموکراتیک و دستیابی به حق تعیین سرنوشت، راهی مستقل و مترقی برای اداره کشورشان بیابند». لینک دسترسی
[۱۰] برای مثال سازمان اسلامی حماس فتح سوریه توسط همپالکیهایش را تبریک گفت (به نقل از بی بی سی ۱۹ آذر ۱۴۰۳ – ۹ دسامبر ۲۰۲۴، لینک دسترسی) و یا سازمان مجاهدین خلق آن را انقلاب خواند و با مردم سوریه اعلام همبستگی کرد. (لینک دسترسی)
[۱۱] Corey Oakley, Hope returns to Syria, printed in redflag.org.au, 10 December 2024
دیدگاهتان را بنویسید