برچسب: اعتراضهای اجتماعی

سه موج خیزشهای اعتراضی شهری 1370-1398 / اردشیر مهرداد
جامعهی ایران از اوایل دههی 1370 صحنهی امواج پیاپی حرکتهای اعتراضی بوده است. بهتعبیری شاید حتی اگر گفته شود در «وضعیتی شورشی» بهسر میبرده است، خطا نباشد.
در طول این سه دهه سه موج بلند را میتوان تشخیص داد که با زنجیرهای از حرکتهای جمعی کوچک و بزرگ اعتراضی و مطالباتی، اعم از سیاسی و صنفی و اجتماعی، بههم پیوستهاند.

اعتراضهای اجتماعی در بستر تاریخ / مارسل فن درلیندن / ترجمهی کاووس بهزادی
تاریخنگاران برای دورهای طولانی چندان علاقهای به پرداختن به اعتراضهای قشرهای فرودست نداشتند. به «آشوبها» بیشتر چونان تلاطمِ احساسات تودههای از راه به در شده نگاه شد که در برابر هرگونه پژوهشی دور خودشان حصار کشیدهاند. این وضعیت تازه در نیمهی سدهی بیستم، و بهخصوص از دههی 60 به بعد تغییر کرد… از اینرو چشمانداز جدیدی شکل گرفت که از منظر کلی با مفاهیم وضعیت ساختاری، توانمندی، و پیکربندی تبیین میشود….
اعتراض اجتماعی بخشی اساسی از تاریخ است. دلایل و تأثیرات اعتراضهای اجتماعی میتوانند بسیار متفاوت باشند. سه مؤلفه که در عینحال نیروی پیشبرندهی اعتراضها هم هستند، همواره بروز میکنند: مطالبهی حداقلی از امنیت اجتماعی، حفظ استانداردهای معین برابری اجتماعی، و پذیرش و به رسمیت شناختن خود اعتراضها و خیزشها. بسیاری از جنبشهای اجتماعی شکست خوردند، و فقط شمار نسبتاً کمی از آنها موفقیتآمیز بودند. اما شکستها نیز در درازمدت میتوانند برای شورشیان «بارآور» باشند، این شکستها نه فقط درسهای تاکتیکی و سازمانی را به همراه داشتهاند، بلکه هشداری هم به صاحبان قدرت هستند که پایشان را از مرزهای معینی فراتر نگذارند. انسانها از طریق مقاومت «کنش مستقیم و مستقل» را که برای جامعهای دموکراتیک ضروری است یاد میگیرند.