برچسب: دیکتاتوری پرولتاریا

«دولت و انقلابِ» لنین / رالف میلیباند / ترجمهی بهرنگ نجمی
پروژهی سوسیالیستی پروژهای ضدبوروکراتیک است، و در هستهی آن تصویری از جامعه نهفته است که، «برای نخستین بار در تاریخ جامعههای انسانی، تودهی مردم برمیخیزند تا نقش مستقلی، نهتنها در رأیگیری و انتخابات، بلکه در ادارهی امور روزانهی دولت ایفا کنند. در دوران سوسیالیسم همه بهنوبهی خود حکومت خواهند کرد و بهسرعت برایشان عادت خواهد شد که دیگر هیچکس حکومت نکند». دیدگاه مارکس نیز همین بود؛ و یکی از شایستگیهای تاریخی دولت و انقلاب این است که این بینش را به مَسند شایستهاش در دستور کارِ سوسیالیستی بازگرداند. شایستگی دیگر آن، پافشاری بر این است که نباید آن را به امیدی دور و درخشان سپرد که میتوان اکنون با خیال راحت نادیدهاش گرفت؛ بلکه فعلیتاش باید همچون پارهی بلافصل نظریه و عمل انقلابی مورد توجه قرار گیرد. من در اینجا استدلال کردهام که چهگونه برآورد لنین از امکان «زوال» دولت در هر موقعیت پساانقلابیِ متصور اغراقآمیز و خوشبینانه است. اما چه بسا ادغام این نوع خوشبینی در اندیشهی سوسیالیستی شرط ضروریِ فراتررفتن از «واقعبینی» ملالآور و بوروکراتیک باشد، که تجربهی سوسیالیستی نیمقرن گذشته را عمیقاً تحت تأثیر خود قرار داده است.