برچسب: مارسل فن درلیندن

اعتراضهای اجتماعی در بستر تاریخ / مارسل فن درلیندن / ترجمهی کاووس بهزادی
تاریخنگاران برای دورهای طولانی چندان علاقهای به پرداختن به اعتراضهای قشرهای فرودست نداشتند. به «آشوبها» بیشتر چونان تلاطمِ احساسات تودههای از راه به در شده نگاه شد که در برابر هرگونه پژوهشی دور خودشان حصار کشیدهاند. این وضعیت تازه در نیمهی سدهی بیستم، و بهخصوص از دههی 60 به بعد تغییر کرد… از اینرو چشمانداز جدیدی شکل گرفت که از منظر کلی با مفاهیم وضعیت ساختاری، توانمندی، و پیکربندی تبیین میشود….
اعتراض اجتماعی بخشی اساسی از تاریخ است. دلایل و تأثیرات اعتراضهای اجتماعی میتوانند بسیار متفاوت باشند. سه مؤلفه که در عینحال نیروی پیشبرندهی اعتراضها هم هستند، همواره بروز میکنند: مطالبهی حداقلی از امنیت اجتماعی، حفظ استانداردهای معین برابری اجتماعی، و پذیرش و به رسمیت شناختن خود اعتراضها و خیزشها. بسیاری از جنبشهای اجتماعی شکست خوردند، و فقط شمار نسبتاً کمی از آنها موفقیتآمیز بودند. اما شکستها نیز در درازمدت میتوانند برای شورشیان «بارآور» باشند، این شکستها نه فقط درسهای تاکتیکی و سازمانی را به همراه داشتهاند، بلکه هشداری هم به صاحبان قدرت هستند که پایشان را از مرزهای معینی فراتر نگذارند. انسانها از طریق مقاومت «کنش مستقیم و مستقل» را که برای جامعهای دموکراتیک ضروری است یاد میگیرند.

ماهیت شوروی چه بود؟ / مارسل فن درلیندن / ترجمهی کاووس بهزادی
/ به مناسبت یکصدمین سالگرد انقلاب اکتبر 1917 / اتحاد شوروی اولین تلاش برای برپایی یک جامعهی پساسرمایهداری بود. از این رو برای تمام جناحهای سوسیالیست مسألهی اساسی این بود که چهگونه باید در قبال این تلاش موضعگیری کرد. بسیاری و بیش از همه کمونیستهای ارتدوکس برای یک دورهی طولانی بر این عقیده بودند که اتحاد جماهیر شوروی بهرغم نارساییها و بدون در نظر گرفتن نظرگاههای کلاسیک مارکسیسم شکلی از «سوسیالیسم واقعاً موجود» است. اما در کنار آنان چپهای دیگری نیز بودند که بعضاً در همان مرحلهی ابتدایی پیدایش شوروی، این باورها را بهطور جدی رد میکردند. مقالهی حاضر نظرات این گروه از مارکسیستها را بهاجمال معرفی میکند. گفتنی است پاسخهایی که این منتقدان در طول زمان به «مسئلهی روسیه» دادند بسیارمتفاوت از یکدیگر است.