فهرست موضوعی


دیالکتیک‌ راستین/ آنتونیوگرامشی/ ترجمه‌ی مهرداد امامی

آنتونیو گرامشی (۱۸۹۱-۱۹۳۷)

رخدادها دیالکتیک­ راستین تاریخ­‌اند. آن­ها از همه‌ی برهان‌ها، همه‌ی قضاوت­‌های شخصی و همه‌ی آرزوهای مبهم و غیرقابل‌اتکا فراتر می‌روند. رخدادها، همراه با منطق توقف‌­ناپذیرِ تکامل خود، به کارگران و توده‌­های کشاورز، که از تقدیر خود آگاه‌­اند، این درس­ها را می‌­آموزد. مبارزه‌ی طبقاتی در لحظه‌ای معیّن به مرحله‌­ای می‌رسد که در آن، پرولتاریا در رعایت قانون بورژوایی، یعنی در سازوبرگ دولت بورژوایی (نیروهای مسلح، دادگاه­‌ها، تقسیمات اداری)، در ضمانت و حمایت از حق ابتدایی خود برای زندگی، آزادی، امنیت شخصی و نان روزانه، دیگر هیچ چیز نمی‌­یابد.

آن‌گاه ناگزیر می‌­شود قانونیّت خاصّ خود را خلق کند، سازوبرگ خاصّ خود را برای مقاومت و دفاع خلق کند. در لحظه‌های معیّنی از زندگی مردم این یک ضرورت تاریخی مطلق است که فراسوی تمامی آرزوها، امیال و انگیزه‌های شخصی جای می‌گیرد. رخدادها خود را به­‌مثابه تقدیری جهان­شمول، همراه با نیروی حرکت جهان‌شمول پدیده­‌های طبیعی عرضه می‌­کنند. انسان­‌ها، به­‌منزله‌ی فردفرد و به صورت توده‌ها (en masse)، خویش را به گونه‌­ای بی‌­رحمانه در برابر معمای پیش ­رو می­‌یابند: احتمال مردن صد و احتمال زنده ماندن ده است، گزینه‌ای را باید انتخاب کرد. و انسان­‌ها همواره احتمال زندگی را برمی‌گزینند؛ ولو آن‌که ناچیز باشد، ولو آن‌که صرفاً حیاتی اسف‌بار و خسته‌کننده را عرضه کند. آنان برای این بخت ناچیز می‌جنگند، و سرزندگی‌شان چنان است و چنان شور شگرفی دارند که هر مانعی را درهم می‌شکنند و حتی پرابهت‌­ترین سازوبرگ­‌های قدرت را از میان برمی‌دارند.

این وضعیتی است که در آن، دیالکتیک­‌های راستین تاریخ، در لحظه‌های معیّنی برای انسان­ها خلق می‌­شود ـ لحظه‌هایی سرنوشت­‌ساز در تکامل دردناک و خونین بشریت. هیچ اراده‌ی انسانی‌­یی قادر به ایجاد وضعیت­ه‌ایی بدین سان نیست؛ هیچ انسان دون‌­پایه‌­ای، ولو آن‌که به خود ببالد و از مغز خود کلماتی را بیرون آورد که بر دل‌ها اثرگذار است و خون‌ها را به جوش می‌آورد، نم‌ی­تواند وضعیت­هایی از این دست را به وجود آورد. این وضعیت­‌ها، آتشدان­‌هایی شعله‌­ورند که در آن­‌ها، تمامی شورها و نفرت‌هایی گرد می‌آیند که تنها چشم‌اندازی از مرگ قهر­آمیز می‌­تواند در میان توده­‌ها برانگیزاند. تنها چنین چیزی را می­‌توان به‌­مثابه‌ی وضعیتی انقلابی در این دوره‌ی تاریخی قلمداد کرد، که مانند تجربه‌ی گذشته‌ی بلافصل‌اش، دارای همان کردارهای اسپارتاکیست­‌ها، مجارستان، ایرلند و باواریا است. در این وضعیت، حدّ میانه‌ای برای انتخاب در کار نیست؛ و اگر کسی می‌جنگد، ضروری است که پیروز شود.

امروز، خود را در چنین وضعیتی نمی‌­یابیم. امروز، هنوز با آزادی معّینی می‌­توانیم انتخاب کنیم. آزادی انتخاب، وظایفی بر ما تحمیل می­‌کند، وظایفی مطلق که مربوط به زندگی مردم است و جزئی ناگسستنی از آینده‌ی توده‌­هایی است که رنج می‌­برند و امیدوارند. امروز، تنها یک شکلِ همبستگی انقلابی وجود دارد: پیروز شدن. پس، از ما می­‌خواهد که هیچ عنصر منفردی را که شاید ما را در وضعیت پیروزی قرار دهد، نادیده نگیریم.{…} آنان نشان خواهند داد که ارزشمندند و توان پیروزشدن دارند.

یادداشت

۱.اسپارتاکیست­‌ها سوسیالیست­های رادیکالی بودند به رهبری روزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت که در ماه‌­های پس از آتش بس موقت ماه نوامبر ۱۹۱۸ شهرت یافتند، یعنی زمانی که آلمان در حال تجربه‌ی به‌­اصطلاح «انقلاب» بود. آن­ها نام خود را از اسپارتاکوس گرفته بودند که در سال ۷۳ ق.م. به همراهی بردگان، شورشی را علیه قدرت رومی­‌ها به پا کرد. م.

منبع:

Text from Antonio Gramsci “Selections from political writings (1921-1926)”,translated and edited by Quintin Hoare (Lawrence and Wishart, London1978), transcribed to the www.Marxists.org

به اشتراک بگذارید

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *