طرح از اردشیر محصص
به ناامیدی از این در مرو بزن فالی
بود که قرعهی دولت به نام ما افتد
سالی دیگر گذشت. بیماری عالمگیر و تحریمهای جهانی انسداد ساختاری را تشدید کرد و یکی از تیرهترین سالهای قرن اخیر را برای ایرانیان رقم زد. شاخص فلاکت که حاصل جمع نرخ بیکاری و نرخ تورم است به بالاترین اوج خود در دهههای اخیر رسید و حیات اجتماعی ایرانیان را به حضیضهای تازهای فروغلتاند. با این همه، بر باور خود بیش از هر زمان دیگری پای فشردیم که یگانه راه شکستن انسداد کنونی در گرو خلق امیدی رهاییبخش و پافشاری واقعبینانه بر آرمانها است.
در سال گذشته نزدیک به ۲۰۰ پژوهش و جستار و ترجمهی جدید، چهار شماره فصلنامهی «نقد اقتصاد سیاسی»، چند کتاب، پادکست و ویدیو در این رسانهی بدیل منتشر کردیم و در پروژهی «درسهای یک قرن» نیز که با همراهی جمع گرانقدری از پژوهندگان میسر شد، با رویکردی پژوهشی به زمینهها و زمانهها و تجربهها و درسهای ایران معاصر متمرکز شدیم. بی آنکه وارد مباحثات برسر این شویم که درکدام سال پایان قرن رقم میخورد، به اشارهای میگذریم که در درسهای یک قرن ما بر «قرن طولانی» ایرانیان متمرکز شدهایم که با انقلاب مشروطه در ۱۲۸۵ آغاز شد و کماکان ادامه دارد.
سخن را با «امید» از زبان حافظ آغاز کردیم و با تأکیدی دوباره بر «امید» از زبان شاملو پایان میبخشیم:
مرا میباید که در این خمِ راه
در انتظاری تابسوز
سایهگاهی به چوب و سنگ برآرم،
چرا که سرانجام
امید
از سفری بهدیر انجامیده بازمیآید.
نمایهی ۱۳۹۹
دیدگاهتان را بنویسید