فهرست موضوعی


اصلاحات غیراصلاح‌طلبانه / آمنه اکبر / ترجمه‌ی مهدی سمائی

نسخه‌ی پی‌دی‌اف: Amna A. Akbar -non-reformist reforms

چپ، در گفتار، اغلب خود را مخالفِ «اصلاح» و بیرون از «سیاستِ رسمی» تعریف می‌کند- این توصیف از چپ را لیبرال‌ها و دانشوران نیز تکرار می‌کنند. اما امروزه جنبش‌های اجتماعیِ چپ‌گرا به مطالبه‌ها، اصلاحات و برنامه‌های سیاست‌گذارانه رو آورده‌اند.[۱] این نه ردّ سیاست‌های انتخابات‌محور و تقنینی بلکه قِسمی پذیرا شدنِ محتاطانه است که تغییری در چپ در حال ظهور را نشان می‌دهد. مطالبه‌ها از طریق راهبردی مدام سازمان‌یافته‌تر جهتِ انتخاب نامزدهای چپ و سوسیالیست برای مناصبْ تقویت می‌شود تا وابستگیِ حزب دموکرات به پول شرکت‌ها و طبقه‌ی میلیاردرها را به چالش بکشد و قلمرو امر ممکن را بازتعریف کند.[۲] الکسندریا اوکاسیو کورتز،[۳] ایلهان عمر[۴] و نمایندگان چپ‌گرای حزب دموکرات (اسکوآد)[۵]-که رو به رشد است- توسط مجموعه‌ای از تشکل‌ها پشتیبانی می‌شوند که بر راهبرد انتخابات‌محور تمرکز کرده‌اند- و این مقاماتِ انتخاب‌شده به عوامل مهم تقویت‌کننده‌‌ی مطالبات رادیکال تبدیل شده‌اند.[۶] بی‌تردید چرخش به سمتِ اصلاح، نشان‌دهنده‌ی شکست سیاست انقلابیِ چپ نو و عصر «قدرتِ سیاهان»[۷]-که خودِ این شاخص سرخوردگی از دستاوردهای جنبش حقوق مدنی است-[۸] و همچنین بازشناسیِ عظمت قدرت نظامی و پلیسی ایالات متحده است که برای سرکوب جنبش‌ها در سراسر جهان سر برآورد.[۹] اما چرخش به سمت اصلاح، همچنین نشان‌دهنده‌ی ارزیابی هوشمندانه از محدودیت قدرت چپ، طبقه‌ی کارگر و افراد تهی‌دست است که دهه‌ها در معرض سرکوب دولتی و ظهور برنامه‌ی نولیبرالی قرار گرفتند که کلرمن آن را مستندسازی کرده است.[۱۰] این تلاشی برای دستیابی به قدرت است که می‌فهمد سلب حق از توده، سهمِ محوری در تسلط طبقه‌ی اِلیت[۱۱] بر دولت و اقتصاد دارد. شمار فزاینده‌ای از سازمان‌دهندگان اکنون لزوم سازمان دادن به تهی‌دستان، طبقه‌ی کارگر، رنگین‌پوستان و مهاجران برای رقم زدنِ تغییر تحول‌بخش را دریافته‌اند.[۱۲]

اصلاح، در قالب اصطلاحاتِ متنوعی دال بر برنامه‌ی اصلاحی به قصد پروژه‌ی بزرگ‌ترِ تحول،[۱۳] مدت‌هاست که مسئله‌ای محوری در بحث‌ها درباره‌ی راهبرد چپ و سوسیالیستی بوده است.[۱۴] سازمان‌دهندگان به‌طور روزافزون به «اصلاحاتِ غیراصلاح‌طلبانه»[۱۵] متوسل می‌شوند، اصطلاحی که آندره گُرز[۱۶]– فیلسوف و اقتصاددان سوسیالیست فرانسوی- در دهه‌ی ۱۹۶۰ وضع کرد.[۱۷] گُرز در راهبردی برای کارگران،[۱۸] «اصلاحِ غیراصلاح‌طلبانه» را به‌مثابه قِسمی اصلاح به کار برد که با «نیازها، معیارها و بنیادهای سرمایه‌داری» سازش ندارد.[۱۹]در عوض، «اصلاح غیراصلاح‌طلبانه» منطقِ «آنچه باید باشد» را پیش می‌کشد و مستلزمِ «اجرای تغییراتِ بنیادینِ سیاسی و اقتصادی» است.[۲۰] تغییر چه «ناگهانی» یا «تدریجی» باشد، اصلاح غیراصلاح‌طلبانه مستلزمِ «تغییر روابط قدرت» و به‌ویژه «خلق مراکز جدید قدرت دموکراتیک» است.[۲۱]

چارچوب اصلاحاتِ غیراصلاح‌طلبانه در رویه‌ی الغاگرایانی[۲۲] که علیه «مجتمع صنعتیِ زندان‌محور»[۲۳] سازمان‌دهی می‌کنند متداول است[۲۴] و توسط کسانی به کار گرفته شده که به طور وسیع‌تر در زمینه عدالتِ نژادی،[۲۵] سوسیالیسم و ضدیت با سرمایه‌داری فعال‌اند.[۲۶] استاد روث ویلسون گیلمور[۲۷] در گولاگِ طلایی[۲۸] به «اصلاحاتِ غیراصلاح‌طلبانه» دعوت می‌کند، و این تعریف را از آن به دست می‌دهد: «تغییراتی که در نهایت شبکه‌ی کنترل اجتماعی از طریق جرم‌انگاری را از هم می‌گسلاند نه این‌که آن را بگستراند».[۲۹] کارزارهای الغاگرا[۳۰] از طریق دهه‌ها کارزار علیه زیرساخت‌های مربوط به زندان، سرفصلی را گشوده‌اند که شاخصه‌اش رویکردی به اصلاح است که بر کاهش اندازه، قدرت، ابزارها و مشروعیتِ دولتِ زندان‌بان[۳۱] تمرکز می‌کند.[۳۲] تمرکز بر چفت‌وبستِ ایدئولوژیک کنترلِ زندان‌محور- مثلاً یکی گرفتنِ امنیت با پلیسی‌گری[۳۳]– نشان‌دهنده‌ی فهم نافذ از زیرساختِ توأمان ایدئولوژیک و مادی زندگی‌های ماست.[۳۴] او نیز به نوبه‌ی خود همچون گُرز پیشنهاد می‌کند که برنامه‌ی انقلابیِ اصلاح باید به طور مداوم آگاهی از خشونت و آگاهی از استثمارگریِ وضع موجود را عمق بخشد تا امکان‌های بدیل را پیش برد.

اگرچه از گُرز به عنوان قهرمان اصلاح غیراصلاح‌طلبانه یاد می‌شود، کار او قطعاً مبهم است: همیشه «مرز خیلی دقیقی میان “اصلاحاتِ غیراصلاح‌طلبانه” و “اصلاح‌طلبانه”[۳۵] وجود ندارد.[۳۶] برای مثال، سنجش مطالبه‌ی «ساخت ۵۰هزار واحد مسکونیِ جدید در یک سال» مستلزم سنجش این است که آیا پیشنهاد مذکور «سلب مالکیت از کسانی که مالک زمین‌های مورد نیاز هستند» را شامل می‌شود یا نه، «و این‌که آیا ساخت‌وسازْ یک خدمت عمومیِ اجتماعی خواهد بود یا نه، و از‌این‌رو مرکز مهم انباشت سرمایه‌ی خصوصی را تخریب می‌کند یا نه؛ یا برعکس به این معناست که از پول مالیات‌دهندگان به سرمایه‌گذارِ خصوصی یارانه داده شود تا سودش تضمین شود».[۳۷]مقصود از اصلاحِ غیراصلاح‌طلبانه نه ایجاد راه‌حل‌های سیاست‌گذارانه برای مسائل مجزا بلکه عنان برداشتن از قدرتِ مردمی علیه تنظیمات سیاسی، اقتصادی و اجتماعیِ غالب و به سوی امکان‌های نو است.

اما این‌که چیزی غیراصلاح‌طلبانه یا اصلاح‌طلبانه باشد به امری فراتر از ماهیتِ مطالبه و خصوصیاتش ربط دارد: به این‌ امر ربط دارد که کارزار چگونه به‌پا خیزد. مثال دیگری را در نظر بگیرید: الغای مجازات اعدام.[۳۸] رویکرد متعارفِ لیبرال تأکید می‌کند که قدرت ِکُشتن قدرتی زیاده بزرگ برای دولت است و به عموم اطمینان می‌دهد که کیفر حبسِ ابد همچنان امنیتِ اجتماعات محلی را تضمین می‌کند. در این قالب، کارزار قصد دارد به طریقی خاص قدرت زندان‌محورِ دولت را سُست کند اما در قفس انداختنِ انبوه مردم را به پرسش نمی‌گیرد. کارزار می‌کوشد مجازات مرگ را تضعیف کند اما همزمان منطق آن، مشروعیت، بر حق بودن و ضرورتِ کیفر حبس ابد را تقویت می‌کند.[۳۹] رویکرد غیراصلاح‌طلبانه مسئله‌ی مجازات مرگ را به مثابه مسئله‌ای ناشی از خشونت گسترده‌تر زندان‌ها و پلیسی‌گری و پیوستگی‌های تاریخی با لینچ کردن[۴۰] و برده‌داری صورت‌بندی می‌کند. از‌این‌رو «حبس ابد بدون امکان آزادیِ مشروط»[۴۱]، راه‌حل نیست، خشونتِ زندان‌محورِ نامشروع است: آنچه سازمان‌دهندگانِ الغاگرا در پنسیلوانیا آن را کیفرِ «مرگ در زندان»[۴۲] نامیده‌اند.[۴۳]

اگر یک مطالبه را بتوان هم به شیوه‌ای اصلاح‌طلبانه و هم غیراصلاح‌طلبانه صورت‌بندی و اجرا کرد، بی‌تردید مرز میان این دو مبهم می‌شود. اما این امر، تلاش برای تفکیک کردن را بیهوده نمی‌کند. در عوض روشن می‌سازد که اگر دگرگونی هدف باشد، پروژه‌های اصلاحی به حرکت‌هایی در یک بازی (game) می‌مانند که پیامدهای متناقض دارند: همواره در آنها امکان مستقرتر کردنِ وضع موجود وجود دارد. به‌رغم این، برای پروراندن برنامه‌های اصلاحیِ دگرگون‌کننده به قصد تضعیف نظم غالب در جهت ایجاد نظم نو، تمایزهایی اساسی وجود دارد.

«اصلاحات غیراصلاح‌طلبانه» سه مشخصه دارند. یکم، اصلاحات غیراصلاح‌طلبانه نقد رادیکال و تخیلِ رادیکال[۴۴] را ارتقا می‌دهند.[۴۵] نه اصلاح بلکه دگرگونی هدفِ نهایی است.[۴۶] اصلاحات غیراصلاح‌طلبانه «نه بر حسب آنچه در چارچوب یک سیستم و اداره‌ی معیّن ممکن است بلکه از منظر آنچه بر اساس نیازها و مطالبات بشری باید ممکن باشد فهم می‌شوند».[۴۷] در پیشبرد یک برنامه‌ی کار برای برآورده کردن نیاز بشر، اصلاحات غیراصلاح‌طلبانه این نقد را پیش می‌برند که چطور سرمایه‌داری و ساختار اجتماعیِ دولتِ زندان‌بان به نفع عده‌ای اندک و نه عده‌ای بسیارند. این اصلاحات همچنین تخیلی رادیکال درباره‌ی دولت یا جامعه پیش می‌گذارند که به سوی برآوردن آن نیازها جهت بگیرد.

در مقابل، اصلاحاتِ اصلاح‌طلبانه نقدهایی بر سیستم ما-چه سرمایه‌داری باشد یا دولتِ زندان‌بان- طرح می‌کنند و آنها را پیش می‌برند که مبانیِ زیربنایی را به پرسش نمی‌گیرد و آینده‌هایی بدیل پیش نمی‌گذارد. در واقع، اصلاحات اصلاح‌طلبانه «آن اهداف و مطالباتی [را] که با حفظِ سیستم ناسازگارند -به‌رغم نیاز عمیق به آنها- رد می‌کند».[۴۸] در این مورد، می‌توان رد سریعِ عدم تأمین مالی[۴۹] پلیس یا نیو دیلِ سبز[۵۰] از سوی بسیاری از افراد را برشمرد- به رغم شواهد بنیادی مؤید اینکه اصلاحاتِ لیبرال برای محدود کردن خشونت پلیس یا کاهش سرعتی که به سمت فجایع زیست‌محیطی پرتاب می‌شویم، چندان مؤثر نبوده است.[۵۱] اصلاح‌طلبانِ لیبرال به‌طور مؤثر از وضع موجود در برابر نقد عمیق محافظت کرده‌اند.[۵۲] هدف نهایی اصلاح‌طلبیِ لیبرال فقط این است: اصلاح.

بدین‌سان اصلاحِ غیراصلاح‌طلبانه چارچوبی مهیا می‌کند برای مطالباتی که مانع می‌شوند سیستمِ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خودش را بازتولید کند و یک سیستم سیاسی، اقتصادی و اجتماعیِ به‌طور رادیکال متفاوت را ممکن‌تر می‌سازند. برای الغاگرایان، سیستم زیربنایی که باید سُست شود «مجتمعِ صنعتیِ زندان‌محور» است و افقی که باید به سمت خلق آن حرکت کرد دموکراسیِ الغاگراست.[۵۳] برای سوسیالیست‌ها، سیستم زیربناییْ سرمایه‌داری و افق، سوسیالیسم است. چه در سطح نظری و چه در عمل، این‌ها پروژه‌های سیاسیِ در‌هم‌تنیده، متنوع و بحث‌برانگیزند.[۵۴]

من نه پیشنهاد نمی‌کنم درون سنت‌های غنیِ چپ، دست به دسته‌بندی‌های شُسته و رُفته‌ی کاذب بزنیم و نه آن‌‌که میان آنها تمایزهای مصنوعی بگذاریم. اما برای طرح نکته‌ای که در گفتمان حقوقی چنین گُنگ مانده این را ذکر می‌کنم که رویکردهای مختلف به اصلاحات، منعکس‌کننده‌ی تعهدات ایدئولوژیک، نقدها بر سیستم‌های زیربنایی یا صحه گذاشتن‌ها بر آنها، آرزوها برای آینده و نظریه‌های تغییر است. اصلاحاتْ تحلیل‌ها از شرایط‌مان را می‌رساند، داستان‌هایی درباره‌ی امکان‌ها می‌گوید و بر روابط پویای قدرت اثر می‌گذارد. بنابراین هدف چارچوب غیراصلاح‌طلبانه به پروژه و تحلیل سیاسیِ فرد بستگی دارد، و همچنین این‌که آیا او جهت‌گیریِ اصلاح‌طلبانه یا غیراصلاح‌طلبانه را می‌پذیرد.

در حالی که هدف از اصلاحاتِ اصلاح‌طلبانه، بهبود بخشیدن، بهتر کردن، مشروع ساختن و حتی پیشرفت سیستمِ زیربنایی است،[۵۵] اصلاحاتِ غیراصلاح‌طلبانه در پی دگرگونیِ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، برای مثال رسیدن به سوسیالیسم یا دموکراسیِ الغاگرا، هستند. این اصلاحات در جهت ایجاد فُرم‌های جدیدی از سازمان اجتماعی، از سیستمِ زیربنایی مشروعیت‌زدایی می‌کنند. به جای بازمشروعیت‌بخشی، این اصلاحات در پی تقویتِ بحران ایدئولوژیک به‌مثابه روشی برای برانگیختنِ کنش و پرورشِ آگاهی عمومی درباره‌ی امکان‌های بدیل و قابلیت جمعی ما برای تحقق این امکان‌ها به طور جمعی است.

دوم، اصلاحاتِ غیراصلاح‌طلبانه باید از مسیر ایجاد قدرت مردمیِ تشکل‌یافته‌ی همواره رو به رشد سر برآورد و خودش این مسیرها را ایجاد کند.[۵۶] این اصلاحات در پی انتقال قدرت از اِلیت‌ به انبوه مردم است. این موضوع واجد جنبه‌های ماهوی و فرایندی است؛ این‌که مطالبات از کجا می‌آیند، چه بینشی را پیش‌ می‌گذارند و چه فضایی خلق می‌کنند. اصلاحِ غیراصلاح‌طلبانه، چه از طریق مطالبه از دولت یا کارفرما، «همواره مستلزم ایجاد مراکز جدید قدرتِ دموکراتیک….، محدود کردن قدرتِ دولت یا سرمایه، قِسمی بسط قدرت مردمی، یعنی، پیروزیِ دموکراسی بر دیکتاتوریِ سود است».[۵۷] اصلاحاتِ غیراصلاح‌طلبانه، در تمرکزش بر قدرت، چارچوب‌های قانونیِ لیبرال را که به پنهان کردنِ روابط قدرت گرایش دارند، به پرسش می‌گیرد.[۵۸] اصلاحاتِ غیراصلاح‌طلبانه ناظر بر ساختن قدرت مردم برای برانگیختنِ مبارزه‌ی دگرگونی‌طلبانه‌ی طولانی‌مدت است.

برخلاف اصلاحاتی که الیتِ متخصص صورت‌بندی می‌کنند، اصلاحاتِ غیراصلاح‌طلبانه از جنبش‌های اجتماعی، کارگری، جمعیت‌های تشکل‌یافته‌ی تهی‌دستان و طبقه‌ی کارگر سرچشمه می‌گیرد و تحت تأثیر مستقیم افرادی است که خواستار دستیابی به قدرتِ تعیین شرایط زندگی‌شان و شکل‌دادن به نهادهایشان هستند.[۵۹] مردمی که در شرایط مخاطره‌آمیز می‌زیند باید آن شرایط را تحلیل کنند و راه‌حل‌هایی در تشکیلات جمعی پیش بگذارند.[۶۰] فرایندهای جمعی- چه در تشکّل‌ها، اتحادیه‌ها و انجمن‌ها-مدرسه‌ی عملیِ حکمرانیِ دموکراتیک‌اند: فرایندهای حق‌یابی و تمرینِ تعیین سرنوشت که قدرتْ‌ تولید می‌کنند و کنش آتی را برمی‌انگیزند.[۶۱]

سوم، اصلاحاتِ غیراصلاح‌طلبانه ناظر است بر دیالکتیک میان ایده‌پردازیِ رادیکال و تولید قدرت. اصلاحاتِ غیراصلاح‌طلبانه از اِعمال کنش‌های مبارزه‌جویانه‌ی قدرت مردمی پدید می‌آید.[۶۲] این اصلاحات تلاشی‌ است برای توسعه‌ی قدرت جمعیِ تشکل‌یافته برای خلق مسیرهای دگرگون‌کننده. به معنای دقیق، این اصلاحات به خودی خود ناظر بر یافتن پاسخی برای مسائلِ سیاست‌گذارانه نیستند؛ اساساً به اِعمال قدرت توسط مردم برای تعیین شرایط زندگی‌شان ربط دارند. این اصلاحات در پی «گسترشِ وسیعِ مشارکتِ دموکراتیک در تمام حیطه‌های زندگیِ مدنی‌اند- یعنی دگرگونیِ عمده در خصلت دولت و اَشکال دموکراتیکِ بورژواییِ موجود».[۶۳]

چون هدف نهاییْ ایجاد قدرت است نه تشخیصِ راه بهبودِ سیاست‌گذاری، اصلاحاتِ غیراصلاح‌طلبانه تنها وقتی می‌توانند مؤثر باشند که در نسبت با مجموعه‌ی وسیع‌تری از راهبردها و تاکتیک‌ها برای دگرگونیِ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تعقیب شوند. این امر شامل اعتراض‌ها و اعتصاب‌ها و همچنین آموزش سیاسی، کمک متقابل، تشکل‌یابی و ایجاد نهادهای بدیل است. اصلاحات، در کنار باقی راهبردها و تاکتیک‌ها، در رابطه‌ای دیالکتیکی با دگرگونی قرار می‌گیرد: عمق بخشیدن به آگاهی، ایجاد قدرت مستقل و عضویت‌گیری، و بسط مطالبات.[۶۴]


آمنه اکبر، استاد حقوق، دانشگاه ایالتیِ اوهایو


متن بالا ترجمه‌ی قسمتی از مقاله‌ی زیر است:

Amna A. Akbar; DEMANDS FOR A DEMOCRATIC POLITICAL ECONOMY, HARVARD LAW REVIEW FORUM, Vol. 134:90, 2020, pp. 90-118.


پی‌نوشت‌ها

[۱] آغاز این چرخش را می‌توان با طرح «قانونِ ترِیون» (Trayvon’s Law) توسط گروهِ  Dream Defenders در مجلس ایالت فلوریدا مشخص کرد، پس از آن‌که هیأت‌منصفه جورج زیمرمن (George Zimmerman) را در قضیه قتل مارتین تریون (Trayvon Martin) بی‌گناه شناخت.

See, e.g., Press Release, NAACP Legal Def. & Educ. Fund, NAACP Releases “Trayvon’s Law” Principles for State Legislative Advocacy (July 30, 2013), https://www.naacp.org/latest/naacp-releases-trayvons-law-principles-for-state-legislativeadvocacy- 2 [https://perma.cc/S8YN-URA3]; Press Release, NAACP Legal Def. & Educ. Fund, Dream Defenders Stand Their Ground for Trayvon’s Law in Florida (Aug. 1, 2013), https://www.naacpldf.org/press/dream-defenders-stand-their-ground-for-trayvons-law-in-florida [https://perma.cc/6BPS-5PDE].

دیگر دقیقه‌ی مهم، برنامه‌ی سیاست‌گذارانه‌ای است که توسط «the Movement for Black Lives» در سال ۲۰۱۶ با عنوان The Vision for Black Lives صادر شد.

Vision for Black Lives, MOVEMENT FOR BLACK LIVES (2020), https://m4bl.org/policy-platforms [https://perma.cc/B9S5- Z422].

[۲] See generally, e.g., SOCIALIST STRATEGY AND ELECTORAL POLITICS: A REPORT (2019)

(گردآورنده‌ی تأملاتی در باب راهبردهای سیاسی سوسیالیست‌های آمریکایی).

[۳] Alexandria Ocasio-Cortez

[۴] Ilhan Omar

[۵] The Squad   (نام گروهی متشکل از نمایندگان چپ حزب دموکرات، که از جمله کورتز و عمر در آن عضویت دارند.)

[۶] تشکل‌های اصلی در این راهبرد عبارتند از:

the Democratic Socialists of America, the Rising Majority, the Working Families Party, Justice Democrats, Brand New Congress, Black Futures Lab, and the Bernie Sanders organization. See, e.g., Astra Taylor, A New Group of

Leftist Primary Challengers Campaign Through Protests and the Coronavirus, NEW YORKER (June 17, 2020), https://www.newyorker.com/news/the-political-scene/a-new-group-of-leftistprimary- challengers-campaign-through-protests-and-the-coronavirus [https://perma.cc/7N69- RGFX]; About, BLACK FUTURES LAB (2020), https://blackfutureslab.org/about [https:// perma.cc/TSL6-J7QE]; About Us, RISING MAJORITY, https://therisingmajority.com/about-us [https://perma.cc/B5LU-8D4E].

[۷] Black Power era    (جنبش «قدرتِ سیاهان» یک جنبش انقلابی در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ با محوریت مبارزه علیه سرکوب نژادی است)

[۸] ROBIN D.G. KELLEY, FREEDOM DREAMS: THE BLACK RADICAL IMAGINATION 61–۶۳, ۸۵–۸۷ (۲۰۰۲).

[۹] See generally, e.g., JORDAN T. CAMP, INCARCERATING THE CRISIS: FREEDOM STRUGGLES AND THE RISE OF THE NEOLIBERAL STATE (2016)

(که درباره‌ی ظهور دولت زندان‌بان و تلاش‌های حکومتی برای سرکوب جنبش‌های اجتماعیِ نژادی بحث می‌کند).

[۱۰] J. Klarman, The Supreme Court, 2019 Term — Foreword: The Degradation of American Democracy — And the Court, 134 HARV. L. REV. 1 (2020)., at 140–۴۴, ۲۰۷–۰۸.

فقدان سازمان‌یابی در میان کسانی که «شغلِ کافی»  ندارند خودش تا حدی «نتیجه رسوب عقل سلیمِ نولیبرال» است.

Deva Woodly, Seeing Collectivity: Structural Relation Through the Lens of Youngian Seriality, 14 CONTEMP. POL. THEORY 213, 229 (2015).

[۱۱] elite

واژه‌ی «الیت» را به «نخبه» ترجمه نکردیم زیرا «نخبه» در فارسی بر قِسمی برجستگی فکری، علمی، هنری یا فنی دلالت می‌کند اما معنای موردنظر از «الیت» چنین نیست.

[۱۲]  مهم این‌که بسیاری از کارزارهای معاصر در حالت تدافعی ظاهر شده‌اند: علیه خشونت فرایندهای حقوقی علیه تهی‌دستان و به شمار نیاوردن آنها در این فرایندها- از تعقیب کیفری گرفته تا اخراج مهاجران و خلع‌ید.

E.g., #DefundHate, DET. WATCH NETWORK, https://www.detentionwatchnetwork. org/defundhate [https://perma.cc/W7AC-LT6L].

[۱۳] See generally LEON TROTSKY, THE TRANSITIONAL PROGRAMME: THE DEATH AGONY OF CAPITALISM AND THE TASKS OF THE FOURTH INTERNATIONAL (Workers Revolutionary Party 1988) (1938) (مطالبه‌ی گذار); Ralph Miliband & Marcel Liebman, Beyond Social Democracy, 22 SOCIALIST REG. 476 (1985) (revolutionary reformism); Ed Rooksby, “Structural Reform” and the Problem of Socialist Strategy Today, 46 CRITIQUE 27 (2018) (اصلاحات غیراصلاح‌طلبانه جهت گذار و اصلاحات ساختاری); CRITICAL RESISTANCE, REFORMIST REFORMS VS. ABOLITIONIST STEPS IN POLICING, https://static1.squarespace.com/static/ 59ead8f9692ebee25b72f17f/t/5b65cd58758d46d34254f22c/1533398363539/CR_NoCops_reform_vs_abolition_CRside.pdf [https://perma.cc/G2ZH-T57C] (گام‌های الغاگرایانه); Vision for Black Lives, supra note 52 (اصلاحات دگرگون‌کننده); see also NICOS POULANTZAS, STATE, POWER, SOCIALISM 251–۶۵ (۱۹۷۸).

در موارد محدود این ایده‌ها در پژوهش‌های حقوقی بازیابی شده‌اند،

See, e.g., MARK TUSHNET, RED, WHITE, AND BLUE: A CRITICAL ANALYSIS OF CONSTITUTIONAL LAW 312 (1988)

(که هدف از اصلاحات غیراصلاح‌طلبانه را «رقم زدن دگرگونی عظیم» یا «بسیج مردم برای پیگیری اصلاحات بیشتر» می‌داند)،

Kate Andrias, Response, Confronting Power in Public Law, 130 HARV. L. REV. F. 1, 6 (2016)

(که به «طیفی از اصلاحات ساختاریِ انتقال‌دهنده‌ی قدرت در قوانین، اقتصاد و دموکراسی‌مان» فرامی‌خواند)،

Cynthia Grant Bowman, Recovering Socialism for Feminist Legal Theory in the 21st Century, 49 CONN. L. REV.

۱۱۷, ۱۵۴, ۱۶۶–۶۹ (۲۰۱۶)

(در دفاع از اصلاحات غیراصلاح‌طلبانه در راستای عدالت جنسیتی)،

Allegra M. McLeod, Envisioning Abolition Democracy, in Developments in the Law — Prison Abolition, 132 HARV. L. REV. 1613, 1616 (2019)

(که «تلاش‌های اصلاح‌طلبانه» را از «تمهیدات الغاگرایانه» به قصد دگرگونی تفکیک می‌کند)،

Dorothy E. Roberts, The Supreme Court, 2018 Term — Foreword: Abolition Constitutionalism, 133 HARV. L. REV. 1, 114–۱۸ (۲۰۱۹)

(که درباره «اصلاحات الغاگرایانه‌ی غیراصلاح‌طلبانه» بحث می‌کند)،

Jocelyn Simonson, Democratizing Criminal Justice Through Contestation and Resistance, 111 NW. U. L. REV. 1609, 1623 (2017)

(که اصلاحات غیراصلاح‌طلبانه را «تغییراتی» توصیف می‌کند که «در نهایت شبکه‌ی کنترل اجتماعی از طریق جرم‌انگاری را از هم می‌گسلاند نه اینکه آن را بگستراند»)

(quoting RUTH WILSON GILMORE, GOLDEN GULAG: PRISONS, SURPLUS, CRISIS, AND OPPOSITION IN GLOBALIZING CALIFORNIA 242 (2007))).

[۱۴] E.g., ROSA LUXEMBURG, THE ESSENTIAL ROSA LUXEMBURG: REFORM OR

REVOLUTION & THE MASS STRIKE 41 (Helen Scott ed., 2008)

(بین اصلاحات اجتماعی و انقلاب برای دموکراسی اجتماعی یک ربط  ناگسستنی وجود دارد. مبارزه برای اصلاحاتْ وسیله است، انقلابِ اجتماعی هدفِ آن.

RALPH MILIBAND, MARXISM AND POLITICS 157 (1977)

(که رفرمیسم را یکی از دو راهبرد اصلی سنت مارکسیستی شمرده است).

Robert Brenner, The Problem of Reformism, LEFT VOICE (Aug. 20, 2018), https://www.leftvoice.org/the-problemof- reformism [https://perma.cc/32E5-GMPL] (republished version of a 1992 article based on a talk)

(هم انقلابیون و هم اصلاح‌طلبان می‌کوشند اصلاح رقم بزنند).

[۱۵] non-reformist reforms

[۱۶] André Gorz

[۱۷] ANDRÉ GORZ, STRATEGY FOR LABOR: A RADICAL PROPOSAL 7 (Martin A. Nicolaus & Victoria Ortiz trans., 1967).

او همچنین این اصطلاحات را به کار برده است: «اصلاحات ساختاری» (همان، ۸)، «اصلاحات انقلابی» (همان، ۶) و «اصلاحات ضدسرمایه‌داری» (همان، ۷).

[۱۸] Strategy for Labor

[۱۹] Id. at 7.

[۲۰] Id. at 8.

[۲۱] Id. at 8 & n.3.

[۲۲] abolitionists

[۲۳] prison industrial complex

(اصطلاحی برای نشان دادنِ رابطه میان نهادهای پلیسی و زندان حکومت و کسب‌وکارهای مختلفی که به این نهادها اتکا دارند)

[۲۴]See Ruth Wilson Gilmore & Craig Gilmore, Restating the Obvious, in INDEFENSIBLE SPACE: THE ARCHITECTURE OF THE NATIONAL INSECURITY STATE 141, 145 (Michael Sorkin ed., 2008)

(که می‌گوید اصلاحات غیراصلاح‌طلبانه عبارتند از «تغییرات سیستمی که حیات یا گستره‌ی نیروهای معطوف به مرگ مانند زندان‌ها را وسعت نمی‌بخشند)

(citing André Gorz and Professor Thomas Mathieson)); see also THOMAS MATHIESON, THE POLITICS OF ABOLITION REVISITED 231 (2015)

(«اصلاحات کوتاه‌مدتی که برای آن کار می‌کنید…. به‌مثابه راهی برای هدف بلندمدت الغا… باید به‌طور سازگار سرشتی الغاگرا داشته باشد»).

[۲۵] racial justice

[۲۶] See, e.g., Patrisse Cullors, Abolition and Reparations: Histories of Resistance, Transformative Justice, and Accountability, in Developments in the Law — Prison Abolition, 132 HARV. L. REV. 1684, 1687 (2019)

(شامل «پذیرشِ اصلاحات غیراصلاح‌طلبانه» به‌مثابه امر محوری برای اصول الغاگرایانه).

[۲۷] Professor Ruth Wilson Gilmore

[۲۸] Golden Gulag

[۲۹] GILMORE, supra note 60, at 242.

[۳۰] abolitionist campaigns

[۳۱] carceral state  (دولتِ حبس‌گرا یا دولتِ زندان‌گرا)

[۳۲] E.g., CRITICAL RESISTANCE, supra note 60. For scholarly engagement, see generally Beth A. Colgan, Beyond Graduation: Economic Sanctions and Structural Reform, 69 DUKE L.J. 1529 (2020),

که اصلاحات در ضمانت‌اجراهای اقتصادی در نظام‌های حقوقی جنایی را از منظر الغاگرایانه برمی‌رسد،

and Marbre Stahly-Butts & Amna A. Akbar, Transformative Reforms, Abolitionist Demands, STAN. J.C.R. & C.L. (forthcoming 2020) (on file with the Harvard Law School Library),

که چارچوبی برای بررسی اصلاحات دگرگونی‌طلبِ متعهد به آینده‌ای الغاگرایانه پیش می‌نهد.

[۳۳] policing

[۳۴] تمرکز بر ایدئولوژی در اندیشه‌ی مارکسیستی شایع است. برای مثال، رک:

Karl Marx, The German Ideology: Part I, in THE MARX-ENGELS READER 146, 172–۷۴ (Robert C. Tucker ed., 2d ed. 1978).

[۳۵] reformist reforms

[۳۶] GORZ, supra note 61, at 7; see also BRETT STORY, PRISON LAND: MAPPING CARCERAL POWER ACROSS NEOLIBERAL AMERICA 164–۶۶ (۲۰۱۹).

[۳۷] GORZ, supra note 61, at 7 n.2.

هارمونی گلدبرگ (Harmony Goldberg) سازمان‌دهنده و آموزگار سیاسی به طور مفید «”کالایی‌زدایی” یا خارج کردن جنبه‌هایی از زندگی از قلمرو کنترل بازار و قرار دادن آنها در دستان عموم» را به مثابه امری محوری برای مطالبات چپ شناسایی کرده است.

Harmony Goldberg, Stepping into the Moment: The Corona-Crisis, ORG. UPGRADE (Apr. 8, 2020), https://organizingupgrade.com/stepping-intothe- moment-the-corona-crisis [https://perma.cc/CVN5-DF69].

[۳۸] abolition of the death penalty

[۳۹] See, e.g., Opinion, Prop. 34 and Death Penalty Dishonesty, L.A. TIMES (Sept. 25, 2012, 12:00 AM), https://www.latimes.com/opinion/endorsements/la-ed-end-prop34-20120925-story.html [https://perma.cc/4DJV-3KYL]; Bob Egelko, Death Row Inmates Oppose Prop. 34, SFGATE (Apr. 30, 2014, 4:43 PM), https://www.sfgate.com/news/article/Death-Row-inmates-oppose-Prop-34- 3891122.php [https://perma.cc/NNK4-CFEN]; George Skelton, Opinion, It’s Time to Dump California’s Death Penalty by Passing Prop. 34, L.A. TIMES (Sept. 12, 2012, 12:00 AM), https://www.latimes.com/local/la-xpm-2012-sep-12-la-me-cap-death-penalty-20120913-story.html [https://perma.cc/GW7G-KWQG].

[۴۰] lynching

[۴۱] life without parole

[۴۲] death by incarceration   (مرگ از طریق به زندان انداختن یا مرگ بر اثر حبس)

[۴۳] A Way Out: Abolishing Death by Incarceration in Pennsylvania, ABOLITIONIST L. CTR. (2018), https://abolitionistlawcenter.org/our-work/a-way-out-abolishing-death-by-incarceration-inpennsylvania [https://perma.cc/L4QT-QJWT]; see also Richard Gross, Death by Incarceration: Cruel and Unusual, PEN AM. (Sept. 9, 2019), https://pen.org/death-by-incarceration-cruel-andunusual [https://perma.cc/43W9-QU3U]; Joshua Vaughn, What Does Death by Incarceration Look Like in Pennsylvania? These Elderly, Disabled Men Housed in a State Prison., THE APPEAL (Nov. 20, 2019), https://theappeal.org/death-by-incarceration-pennsylvania-photo-essay [https://perma.cc/ QPS2-SAFA].

[۴۴] radical imagination

[۴۵] See Amna A. Akbar, Toward a Radical Imagination of Law, 93 N.Y.U. L. REV. 405, 408 (2018).

[۴۶] MILIBAND, supra note 59, at 158.

(که اصلاحاتی را برمی‌رسد که «در بهترین حالت گام‌ها و ابزارهایی ناکامل به سمت هدفی بس بزرگ‌تر اند که عبارت است از «سرنگونیِ» سرمایه‌داری و دستیابی به جامعه‌ی به‌کلی متفاوتِ سوسیالیستی).

[۴۷] GORZ, supra note 61, at 7.

[۴۸] Id.

[۴۹] defund

[۵۰] Green New Deal

[۵۱] See generally, e.g., DAVID WALLACE-WELLS, THE UNINHABITABLE EARTH: LIFE AFTER WARMING (2019)

(که درباره‌ی اثر و شتاب اخیر گرمایش جهانی بحث می‌کند)،

oe Soss & Vesla Weaver, Police Are Our Government: Politics, Political Science, and the Policing of Race–Class Subjugated Communities, 20 ANN. REV. POL. SCI. 565, 580–۸۱ (۲۰۱۷), ۵۶۷

(که در مورد مداخله‌ی پلیسیِ عمیق در زندگی اعضای «اجتماع‌های تحت انقیاد نژادی-طبقاتی» بحث می‌کند).

[۵۲] See Sameer M. Ashar, Essay, Deep Critique and Democratic Lawyering in Clinical Practice, 104 CALIF. L. REV. 201, 203–۰۶, ۲۱۷–۱۹ (۲۰۱۶), ۲۱۸

(که «نقد عمیق» را این‌گونه تعریف می‌کند: «فکر کردن در زیر و بم و فراسوی رویکردهای قانون‌گرایانه‌ی لیبرال به مسائل اجتماعی…. از طریق تشریک مساعی با مردم، اجتماعات و متفکران قرارگرفته در حاشیه‌ی ساختار اجتماعی».

[۵۳] abolition democracy

[۵۴] See, e.g., JACKIE WANG, CARCERAL CAPITALISM (2018)

(که اقتصاد سیاسی دولت زندان‌بان را برمی‌رسد).

[۵۵] See, e.g., MICHAEL HARDT & ANTONIO NEGRI, ASSEMBLY 251 (2017)

(«در دستان نولیبرال، اصلاح اساساً به این معنا درآمده: انتقال کنترل از دولت‌ها به بازارهای مالی…»).

[۵۶] GORZ, supra note 61, at 8

(که استدلال می‌کند اصلاحات غیراصلاح‌طلبانه باید «روابط قدرت» را تغییر دهد)،

see also Kali Akuno, Build and Fight: The Program and Strategy of Cooperation Jackson, in JACKSON RISING: THE STRUGGLE FOR ECONOMIC DEMOCRACY AND BLACK SELF-DETERMINATION IN JACKSON, MISSISSIPPI 17, (Kali Akuno & Ajamu Nangwaya, Cooperation Jackson eds., 2017)

(که می‌گوید اصلاحات غیراصلاح‌طلبانه «در پی ایجاد منطق‌های جدید، روابط جدید و بایسته‌های جدیدی است که تعادل و توازن جدیدی میان نیروها به منظور تضعیف سرمایه‌داری و ممکن ساختن شکل‌گیری بدیل غیرسرمایه‌دارانه به وجود آورند»). برای مطالعه‌ی پژوهش حقوقی درباره‌ی این‌که چطور قانون می‌تواند از قدرت‌سازیِ جمعیت‌های سازمان‌یافته به‌ویژه رنگین‌پوستان، مهاجران، تهیدستان و طبقه‌ی کارگر پشتیبانی کند، رک:

  1. Sabeel Rahman & Jocelyn Simonson, The Institutional Design of Community Control, 108 CALIF. L. REV. 679, 696–۹۸ (۲۰۲۰); and Kate Andrias & Benjamin I. Sachs, Constructing Countervailing Power: Law and Organizing in an Era of Political Inequality, 130 YALE L. J. (forthcoming 2020) (manuscript at 25–۳۳).

[۵۷] GORZ, supra note 61, at 8 n.3.

(«اصلاح [غیراصلاح‌طلبانه] بنا به تعریف اصلاحی است که توسط کسانی که آن را مطالبه می‌کنند اجرا یا کنترل می‌شود»)،

see also Vivek Chibber, Our Road to Power, JACOBIN (Dec. 5, 2017), https://www.jacobinmag.com/2017/12/our-road-to-power [https://perma.cc/A2WDW7GR]

(که از «اصلاحاتی» دفاع می‌کند که «اثر دوگانه‌ای دارند: هم آسان‌تر کردن سازمان‌یابی در آینده و هم محدود کردن قدرت سرمایه برای تضعیف سازمان‌یابی‌های آینده»).

[۵۸] See generally, e.g., Daryl J. Levinson, The Supreme Court, 2015 Term — Foreword: Looking for Power in Public Law, 130 HARV. L. REV. 31 (2016)

(که درباره‌ی محل قدرت در نهادهای حکومتی و منافع در سطح دموکراتیک بحث می‌کند)؛

Sabeel Rahman, Policymaking as Power-Building, 27 S. CAL. INTERDISC. L.J. 315 (2018)

    (که در مورد سیاست‌گذاری‌های متوازن‌کننده‌ی قدرت از طریق طراحی نهادی بحث می‌کند)؛

    Bertrall L. Ross II & Su Li, Measuring Political Power: Suspect Class Determinations and the Poor, 104 CALIF. L. REV. 323 (2016)

    (که درباره‌ی بهترین روش اندازه‌گیری قدرت سیاسی بحث می‌کند)؛

    Jocelyn Simonson, Police Reform Through a Power Lens, 130 YALE L.J. (forthcoming 2021) (on file with the Harvard Law School Library)

    (که درباره‌ی انتقال قدرت در مدیریت پلیس بحث می‌کند)؛

    Ganesh Sitaraman, The Puzzling Absence of Economic Power in Constitutional Theory, 101 CORNELL L. REV. 1445 (2016)

    (که درباره‌ی لزوم بررسی تأثیر قدرت اقتصادی بر فرایندهای سیاسی ایالات متحده در قلمرو نظریه حقوق اساسی بحث می‌کند)؛

    [۵۹] برای بحث درباره‌ی این‌که سازمان‌دهنگان مخالف زندان چطور تخصص مردمی را بازسازی کردند، ر.ک.:

    Simonson, supra note 84 (manuscript at 58–۶۶).

    [۶۰] این بازتاب مفهوم‌پردازی گرامشی از روشنفکر ارگانیک است.

    See ANTONIO GRAMSCI, The Intellectuals, in SELECTIONS FROM THE PRISON NOTEBOOKS OF ANTONIO GRAMSCI 5, 5–۷ (Quintin Hoare & Geoffrey Nowell Smith eds. & trans., 1971).

    [۶۱] Charlie Post, What Strategy for the US Left?, JACOBIN (Feb. 23, 2018), https:// www.jacobinmag.com/2018/02/socialist-organization-strategy-electoral-politics [https://perma.cc/ N5YX-N6GR]

    («جنبش‌های اجتماعیِ اخلال‌گر-به ویژه آنها که ریشه در محیط کار دارند- مستلزمِ…. پذیرش ریسک در مواجهه با سرمایه و دولت به منظور پیروزی در مطالبات جنبش‌اند. این مستلزم مشارکت فعال در فرایند دموکراتیک تدبیر کردنِ مطالبه‌ها و تصمیم‌گیری درباره‌ی تاکتیک‌هاست»).

    The Mandate: A Call and Response from Black Lives Matter Atlanta, SOUTHERNERS ON NEW GROUND (July 14, 2016), https://southernersonnewground.org/themandate   [https://perma.cc/T7EH-E8DN].

    [۶۲] See GORZ, supra note 61, at 111, 124–۲۵

    (که استدلال می‌کند اگر جنبش کارگری «قویا روی بدیل ضدسرمایه‌داری کار کند،… آن‌گاه ایدئولوژی‌ِ توجیه‌کننده‌ی تکنوکراسی را نابود می‌کند).

    [۶۳] MILIBAND, supra note 59, at 188.

    [۶۴] See ROSA LUXEMBURG, THE MASS STRIKE, THE POLITICAL PARTY AND THE TRADE UNIONS (1906), reprinted in THE MASS STRIKE: THE POLITICAL PARTY AND THE TRADE UNIONS AND THE JUNIUS PAMPHLET 9, 67 (Robert Bland ed., 1971).

     

    دیدگاه‌ها

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *