فهرست موضوعی


انتخابات امریکا در ۲۰۲۴: تورم، مهاجرت، هویت / مایکل رابرتز / ترجمه‌ی ایوب رحمانی

نسخه‌ی پی‌دی‌اف

همان‌طور که فایننشال تایمز نوشت: «در پایان، آرا حتی نزدیک هم نبود. انتخابات ریاست جمهوری که مدتها پیش‌بینی شده بود رقابتی نزدیک باشد، بسیار سریع به پیروزی سهمگین ترامپ تبدیل شد.» ترامپ ۷۳.۴ میلیون رأی، یا ۵۰.۷ درصد از آرای شرکت‌کنندگان در انتخابات را به‌دست آورد، در حالی که هریس ۶۹ میلیون رأی یا ۴۷.۷ درصد آرا را کسب کرد. نامزدهای دیگر تنها ۱.۶ درصد آرا را به خود اختصاص دادند. کسب ۴.۳ میلیون رأی بیشتر توسط ترامپ نسبت به هریس، بیش از تفاوت آرای بایدن با ترامپ در سال ۲۰۲۰ یا هیلاری کلینتون نسبت به ترامپ در سال ۲۰۱۶ بود.

 این بار، آرای ترامپ برخلاف انتخابات سال ۲۰۱۶ که او در آن پیروز شد، مبتنی بر فاصله‌ی اندک آرا در چند ایالت نوسانی/ کلیدی نبود؛ بلکه در سرتاسر نقشه‌ی انتخاباتی، هم در ایالت‌های قرمز (جمهوری‌خواه) و هم ایالت‌های آبی (دموکرات) از او حمایت شد.. ترامپ حتی توانست در زادگاهش، ایالت نیویورک، یکی از آبی‌ترین دژهای کشور، فاصله‌ی ۲۳ امتیازی قبلی خود را به ۱۱ امتیاز کاهش دهد.

اما برای رفع بزرگ‌ترین سوءتفاهم در مورد پیروزی ترامپ در انتخابات، لازم است بدانیم که برخلاف هیاهوی رایج مبنی بر «شرکت گسترده‌ی رأی‌دهندگان»، در مقایسه با سال ۲۰۲۰ این بار تعداد کم‌تری از آمریکایی‌های واجد شرایط، در انتخابات شرکت کردند. در سال ۲۰۲۰ بیش از ۱۵۸ میلیون نفر رأی دادند، این بار کل آرا به ۱۴۳ میلیون کاهش یافت. میزان مشارکت واجدین شرایط از ۶۵.۹ درصد در سال ۲۰۲۰ به ۶۲.۲ درصد، کاسته شد.

در سال ۲۰۲۴، کل امریکایی‌هایی که در سن رأی دادن هستند ۲۶۵ میلیون نفر است. اما بیش از ۴۲ درصد دارندگان حق رأی ، در انتخابات شرکت نکردند. تا اندازه‌ای به این دلیل که تعداد آمریکایی‌هایی که ثبت‌نام نکرده بودند از ۱۲ میلیون نفر در سال ۲۰۲۰ به ۱۹ میلیون نفر افزایش یافت. بنابراین، اگرچه ترامپ ۵۱ درصد از آرای شرکت‌کنندگان را به دست آورد، اما در واقع تنها ۲۸ درصد از آمریکایی‌های واجد شرایط رأی‌دهی از او حمایت کردند. به بیان دیگر از هر چهار آمریکایی سه نفر به ترامپ رأی ندادند. برنده‌ی واقعی انتخابات (بازهم) حزب «‌نه به رأی‌» بود. در واقع، ترامپ در سال ۲۰۲۴ آرای کم‌تری نسبت به سال ۲۰۲۰ به دست آورد. و در عین حال، هریس در مقایسه با بایدن در سال ۲۰۲۰ ، حدود ۱۱ میلیون رأی از دست داد.

من در تحلیل خود از انتخابات ۲۰۲۰، نتیجه‌گیری کردم که: «بایدن برنده شد، زیرا اقلیت‌های قومی در آمریکا بر اکثریت سفیدپوستان چیره شدند. زیرا جوانان آمریکایی به اندازه‌ی کافی به بایدن رأی دادند تا بر رأی اکثریت ترامپ در میان رأی دهندگان مسن، فایق آیند. بایدن برنده شد، زیرا اعضای طبقه‌ی کارگر آمریکا به تعداد کافی به او رأی دادند تا بر آرای صاحبان کسب‌و‌کار در شهرهای کوچک و مناطق روستایی غلبه کنند.»

این بارهیچ کدام از موارد بالا اتفاق نیفتاد. این بار، مقدار اکثریت آرایی که بایدن توانسته بود در سال ۲۰۲۰ در میان رأی دهندگان اقلیت‌های قومی، زنان، جوانان، شهرنشینان و فارغ‌التحصیلان دانشگاهی به دست آورد، به‌شدت کاهش یافت، و در همان حال، حمایت از ترامپ در میان مردان (و زنان) سفیدپوست فاقد تحصیلات دانشگاهی به‌شدت افزایش پیدا کرد. در واقع، ترامپ توانست تقریباً در میان همه‌ی گروه‌های جمعیتی، نسبت به ۲۰۲۰ رأی بیشتری کسب کند.

اکثریت طبقه‌ی کارگر آمریکا به ترامپ رأی ندادند. در حقیقت درصد زیادی از آنها اصلاً در انتخابات شرکت نکردند و افرادی که رأی نمی‌دهند، غالباً درآمد و مدارک تحصیلی پایین‌تری دارند، و یا بیکارهستند.

بر اساس نظرسنجی‌های بعد از رأی‌گیری، در ده ایالت کلیدی، هریس ۵۳ درصد آرای رأی دهندگان با درآمد خانوار ۳۰هزار دلار یا کمتر (فقیرترین افراد از لحاظ درآمد) را به‌دست آورد، در حالی که ترامپ ۴۵ درصد آرای این گروه به خود اختصاص داد. درهمان حال هریس اکثریت آرا را در میان کسانی داشت که بیش از ۹۵هزار دلار در سال درآمد دارند (افرادی با تحصیلات دانشگاهی، با وضع بهتر»)، آرای کسانی با درآمد از ۵۰ تا ۹۵ هزار دلار، تقریبا بطور مساوی بین هردو تقسیم شد.

در مورد طبقه‌ی کارگر متشکل، هریس آرای ۵۴ درصد از اعضای اتحادیه‌های کارگری شرکت‌کننده در انتخابات را به خود اختصاص داد، در همان حال ترامپ توانست ۴۴ درصد از این آرا را به‌دست بیاورد – اما اکنون تعداد اعضای اتحادیه‌های کارگری نسبت به کل رأی‌دهندگان، بسیار اندک است. جوانان، ۱۶ درصد از رأی دهندگان را تشکیل می‌دهند، اما بسیاری از آنها رأی ندادند. از میان آن دسته از جوانانی که رأی دادند، ترامپ اکثریت را در میان مردان (۵۸ درصد) و هریس اکثریت را در میان زنان جوان را به دست آورد.

اما بپردازیم به اصل مسأله: کمپین انتخاباتی هریس اساساً بر روی آنچه که «سیاست هویت» نامیده می‌شود، بنا شده بود. هریس از رأی دهندگان سیاهپوست در خواست کرد که در تقابل با نژادپرستی آشکار ترامپ، از او حمایت کنند. از رأی دهندگان اسپانیایی‌تبار خواست که در برابر حملات ترامپ به مهاجران، به او رأی دهند. زنان را فراخواند که در مخالفت با کاهش حقوق سقط جنین توسط ترامپ از او پشتیبانی کنند. هریس اکثریت آرای این گروه‌ها را به دست آورد، اما بسیار کمتراز آنچه که بایدن در سال ۲۰۲۰ به‌دست آورده بود. هریس میزان حمایت زنان را از دست داد: اکثریت ۵۷ درصدی آرای زنان به بایدن در سال ۲۰۲۰، این بار به ۵۴ درصد کاهش یافت. این اکثریت، تحت‌شعاع اکثریت فزاینده‌ی رأی دهندگان مرد حامی ترامپ قرار گرفت.

هریس در انتخابات به‌شدت شکست خورد، زیرا دموکرات‌ها کمپین انتخاباتی خود را بر سر مسائل هویتی که از نگاه رأی‌دهندگان، اهمیت بسیار کم‌تری داشت، قرار داده بودند. و این در حالی بود که کارزار ترامپ مرتبط با مسایلی بود که برای آمریکای‌ها در سال ۲۰۲۴ بیشترین اهمیت را داشت: تورم، هزینه‌ی زندگی و آنچه مهاجرت کنترل‌نشده نامیده می‌شود.

از هر چهارآمریکایی که طی سال گذشته گفته بودند تورم باعث شده که خود و یا خانواده‌شان در رنج و سختی شدید قرار بگیرند، سه نفرشان به ترامپ رأی دادند. همانطور که در پست‌های قبلی استدلال کرده‌ام، برخلاف نظر اقتصاد دانان جریان رایج، این دریافت که استاندارد زندگی خانوار‌های متوسط آمریکایی در چهار سال گذشته پایین آمده، افسانه نیست.

یین سال‌های ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۳، رشد درآمد واقعی قبل ازکسر مالیات در ایالات متحده امریکا برای ۵۰ درصد پایینی‌ها اساساً صفر بود. قیمت کالاها و خدمات از زمان پایان همه‌گیری کووید بیش از ۲۰ درصد افزایش یافته است، و این رقم برای مواد غذایی اصلی حتی بیش‌تر است. علاوه بر این، افزایش شدید نرخ بهره توسط فدرال رزرو به منظور «کنترل» تورم، باعث افزایش نرخ وام مسکن، حق بیمه، پرداخت اجاره‌ی خودرو و صورت حساب کارت‌های اعتباری شده است.

 تعداد زیادی از رأی‌دهندگان، دولت بایدن – هریس را مسئول کاهش استانداردهای زندگی برای بسیاری از آمریکایی‌ها می‌دانستند. در بسیاری از کشورها، دولت‌های مستقردر دوران پساهمه‌گیری، برکنار شد‌ه‌اند. در واقع، از زمان آغاز حق رأی همگانی، این اولین بار است که در کشورهای توسعه‌یافته، همه‌ی احزاب در قدرت با کاهش سهم رأی روبرو شده‌اند‌. دموکرات‌ها جدیدترین هستند – آلمان بعدی است.

در سال ۲۰۲۰، ترامپ که هنوز رئیس‌جمهور بود، به‌خاطر مدیریت فاجعه‌آمیز همه‌گیری کووید، مقصر شمرده شد. در سال ۲۰۲۴، دولت بایدن- هریس به دلیل ناتوانی در مقابله با تورم و جلوگیری از مهاجران، مقصر شناخته شد. برخلاف همه‌ی شواهد، بسیاری از آمریکایی‌ها «مهاجرت کنترل‌نشده» را دلیل از دست دادن شغل‌ها و افزایش جرم و جنایت می‌دانند. با این وجود، این ترس غیرمنطقی به ویژه در شهرهای کوچک و مناطق روستایی که تعداد اندکی مهاجر را می‌توان آن جاها یافت، در انتخابات تأثیرگذار بود.

بایدن و هریس از اقتصاد پرجنب‌و‌جوش، سالم و برخوردار از نرخ پایین بیکاری در آمریکا، و این‌که اوضاع از هر جای دیگر بهتر است، سخن می‌ گفتند. اما تعداد زیادی از رأی‌دهندگان آمریکایی با توجه به تجربه‌ی خود، این پیام به اصطلاح «نخبگان لیبرال» را بر نمی‌تافتند. آنها باور داشتند که افزایش قیمت‌ها و هزینه‌ها، مشاغل نامطمئن و مهاجرت کنترل‌نشده، زندگی آنها را مورد تهدید قرار داده و وضع‌شان بدتر می‌شود، و این همه، در حالی است که ثروتمندان و تحصیل‌کرده‌ها در وال استریت و در شرکت‌های بزرگ فناوری پیشرفته، میلیاردها دلار درآمد کسب کرده‌اند.

البته، ترامپ هیچ یک ازاین مسایل را تغییر نخواهد داد – برعکس، دوستان و حامیان مالی او، مشتی میلیاردر دغل‌کارند که هدف‌شان کسب ثروت بیشتر از طریق کاهش مالیات‌ها و مقررات‌زدایی از فعالیت‌هایی است که به آن مشغول‌ند.

انتخابات، اما تنها تصویربرداری فوری از افکار عمومی در یک لحظه است – هیچ چیز ثابت نمی‌ماند.


مایکل رابرتز

پیوند با متن انگلیسی:

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *