
در سال ۲۰۱۷، کلکتیو «مراقبت»، در ابتدا بهعنوان یک گروه مطالعاتی مستقر در لندن با هدف درک و بررسی بحرانهای چندگانه و شدید مراقبتی تشکیل شد. آندریاس چاتزیداکیس، جیمی حکیم، جو لیتلر، کاترین روتنبرگ و لین سگال، اعضای این کلکتیو در رشتههای دانشگاهی مختلف فعالیت دارند و هم به صورت جمعی و هم فردی در زمینههای مختلف شخصی، دانشگاهی و سیاسی فعال بودهاند.
کتاب «مانیفست مراقبت» که توسط همین جمع نوشته شده و در سال ۲۰۲۰ منتشر شد، مراقبت را در کانون مباحثات بحران فعلی ما قرار میدهد: از مراقبتهای شخصی – مراقبت از کودکان، مراقبتهای بهداشتی، مراقبت از سالمندان – تا مراقبت از جهان طبیعی.
خوشبختانه این کتاب بهطور کامل به فارسی ترجمه شده و با کسب مجوز از نویسندگان، در اینترنت بهرایگان در دسترس علاقهمندان فارسیزبان قرار دارد. یادداشت زیر توسط مترجم در معرفی این اثر نوشته شده است. «نقد اقتصاد سیاسی»
ترجمهی این کتاب کوچک را در روزگاری به پایان رساندم که از انسانبودن، تنها نامی میانتهی باقی مانده است؛ روزگاری که شاهد نسلکشی مردم غزه هستیم، مردمی که نه فقط با گلوله، که با گرسنگی به مرگ سپرده میشوند. این ترجمه را در روزهایی به پایان رساندم که داغِ تجاوز اسرائیل به خاک ایران هنوز تازه است؛ تجاوزی که جانهای شیرین بسیاری را گرفت. و در همین روزگار، با اندوه، شاهد موجی از نفرتپراکنی علیه هموطنان افغانستانیام در میهنم ایران هستیم؛ گویی مهرورزی از این جهان رخت بربسته است.
در چنین زمانی، این کتاب را ترجمه کردم تا زیر واژهی «مهرورزی» خطی بکشم، و دوباره به مفهوم «مراقبت» بیندیشیم؛ مفاهیمی که انسان را انسان میسازند. به این متن پرداختم تا بار دیگر دربارهی معنای «مراقبت» سخن بگوییم؛ مراقبتی که از مرز خانواده و خویشاوندان فراتر میرود، و آغوشش گشوده است بهسوی افراد غریبه، کسانی در دوردست، همهی موجودات زنده و سیارهی زمین؛ مراقبتی که در دل تفاوتها جوانه میزند؛ مراقبتی از جنس «بنیآدم اعضای یک پیکرند».

«مانیفست مراقبت» پژواک چنین نگاهیست در جهانی که بیتفاوتی و بیمهری، منطق مسلط آن شده است؛ جهانی که سود، رقابت، و فردگرایی بر هر چیز مقدم شمرده میشود و مراقبت بدل به کالایی شده که اغلب با کمترین مزد، بر دوش زنان، مهاجران، فرودستان و اقلیتها نهاده میشود. اما این کتاب از جهانی دیگر سخن میگوید؛ جهانی که در آن، مراقبت نه حاشیهای و خصوصی، بلکه در متن زندگی اجتماعی جای دارد، نه فقط بهعنوان کاری جسمانی یا احساسی، بلکه همچون ظرفیتی برای پرورش امکان زیستن، رشد کردن، و شکوفا شدن.
نویسندگان کتاب ما را به بازاندیشی بنیادین در ارزشهایمان فرا میخوانند؛ اینکه چگونه زندگی میکنیم، چه چیزی را مهم میدانیم، و چه مسئولیتی در برابر دیگران داریم. آنها با زبانی جسورانه و امیدبخش، چشماندازی از «مراقبت همگانی» پیش روی ما ترسیم میکنند؛ چشماندازی سیاسی و اخلاقی با رویکردی کوئیر، فمینیستی، ضدنژادپرستانه، و اکوسوسیالیستی که در آن، همهی ما بهطور مشترک در انجام کارهای مراقبتی مسئولایم، چه در رسیدگی به انسانها و سیارهی زمین، و چه در تلاش برای رشد و شکوفایی آنها.
نویسندگان کتاب ما را فرا میخوانند تا مرزهای مراقبت را گسترش دهیم؛ مراقبتی که خودِ تعریف «مرز» را به چالش میکشد و افقهایی تازه بهسوی همبستگی انسانی میگشاید. مراقبتی که در شبکههای حمایتیِ روزهای بحران بالیده، در جمعهای مردمی که پناهجویان را چون عضوی از خانه پذیرفتهاند جان گرفته، در خانوادههای انتخابیِ جوامع کوئیر شکل یافته، و در کنشهایِ روزمرهی کسانی که در برابر طرد و تبعیض علیه فرودستان و بهحاشیهراندهشدگان ایستادهاند، تداوم یافته است؛ جنبشهایی که در غیاب نهادهای رسمی، از دلِ رنج، امید و زندگی آفریدهاند.
آنها از «مراقبت گشوده» سخن میگویند و آن را در پنج سطح به بحث میگذارند: (۱) در سطح «خویشاوندی»، ما را به بازاندیشی در مفهوم سنتی خانواده فرا میخوانند و بر بهرسمیتشناختن اشکال متنوعتر و انتخابیتری از پیوندهای انسانی تأکید دارند؛ (۲) در سطح «اجتماع»، به ظرفیت کنشهای جمعی، شبکههای کمک متقابل (همیاری)، و مشارکتهای محلی برای پاسخ به نیازهای مراقبتی میپردازند؛ (۳) در سطح «دولت»، خواستار بازگشت به نقش فعال دولت در تضمین دسترسی همگانی به خدمات عمومی و ایجاد زیرساختهایی مبتنی بر مراقبتاند؛ (۴) در سطح «اقتصاد»، از ضرورت ارزشگذاری مجدد کار مراقبتی (چه مزدی و چه غیرمزدی)، کاهش نابرابری، و فاصلهگرفتن از منطق سودمحور سرمایهداری میگویند؛ و در نهایت، (۵) در سطح «جهانی»، بر اهمیت عدالت اقلیمی، مسئولیتپذیری فراملی، و ساختن جهانی متکی بر همبستگی و مراقبت میانگونهای تأکید میکنند.
در زمانهای که ارزشهای انسانی زیر فشار نظامهای نابرابر و سودمحور سرمایهداری نولیبرال در حال فروریختناند، «مانیفست مراقبت» به ما یادآوری میکند که هنوز میتوان به گونهای دیگر زیست؛ هنوز میتوان با بازگرداندن مهر و مراقبت به قلب زندگی روزمره، در برابر بیمهری ساختاری ایستاد، نابرابریها را شکست، و آیندهای ساخت سرشار از معنا، عدالت، و آزادی؛ آیندهای که در آن، «چون عضوی به درد آید روزگار، دگر عضوها را نماند قرار».
برای مطالعهی متن کامل کتاب به پیوند زیر مراجعه فرمایید:

دیدگاهتان را بنویسید