برچسب: اما تایتلمان

کارگرانِ بدون ذخیره / سالار مهندسی و اما تایتلمان / ترجمهی مرجان نمازی
از دههی 1970 که فمینیستها پیش از همهی گروهها تأملاتِ جسته و گریختهی کارل مارکس دربارهی مفهوم بازتولید اجتماعی را بسط دادند، این مفهوم جایگاهی مرکزی در زرادخانهی نظری ما یافته است. مفهوم بازتولید اجتماعی به ما کمک کرد تا چگونگی اندیشیدن به ارتباط میان جنسیت، گرایش جنسی، نژاد، و طبقه را اصلاح کنیم؛ سرچشمههای سرکوب زنان را بهتر دریابیم؛ وابستگی سرمایهداری به کار خانگیِ بدون دستمزد را بازشناسیم؛ و وجه تمایز منازعهی طبقاتی با بسیاری چیزهای دیگر را برجسته کنیم.
وجه بسیار تراژیک ماجرا صرفاً آن نیست که داستانِ مذکورْ انحصاری و از وجوهِ بسیاری نادرست است، بلکه همچنین این است که پژوهشگران فمینیست قبلاً عناصر لازم برای [نگارش] یک تاریخِ سرمایهداری تماماً حک و اصلاحشده، فراگیرتر و دقیقتر را خلق و آماده کردهاند. آنها نهتنها مطالعات محلی متعددی را به انجام رساندهاند، بلکه همچنین برخی تاریخهایی مطوّل و غنی دربارهی نیروی کار زنان، بازتولید اجتماعی، کار مراقبت، و دولت رفاه نوشتهاند. با این حال کار آنها اغلب بهرسمیت شناخته نمیشود یا انحصاراً بهعنوان تاریخ زنان دستهبندی میشود. از این رو، آنچه در ادامه میآید تلاش محدودی است در جهتِ بهکارگیری آن بینشهای غنی، با این هدف که فرایندِ طولانیِ بازنویسیِ روایتی جامع از سرمایهداری، ترکیب طبقاتی، و صورتبندی دولت در ایالات متحده را، این بار از منظر بازتولید اجتماعی، کلید بزنیم. قطعاً ما در اینجا درصدد نوشتن ضدِ تاریخِ مشخصی نیستیم. فضا و فرصت محدود ما را وامیدارد به جای رویدادنامهنویسیِ دقیق از پدیدههای تاریخی، تنها طرحی از روندهای اصلی ترسیم کنیم. گرچه این بدان معناست که متأسفانه مسائل بسیاری از نظر دور مانده است، اما چنین رویکردی به ما این امکان را میدهد تا آن دسته از روندهایی را در کنار هم بنشانیم که وضعیت کنونی ما را بهتر توضیح میدهند…