برچسب: باب جسوپ

دربارهی سرمایهداری دانشگاهی / باب جسوپ / ترجمهی حامد سعیدی
این مقاله روند فزاینده بهسوی سرمایهداری آکادمیک/دانشگاهی و روشهای بنگاهسالارانهی سودمحور در زمینههای آموزش و پژوهش را به بحث میگذارد. این امر زمانی رخ میدهد که دانشگاهها به طرق مختلف و تحت فشارهای مالی، اداری و ایدئولوژیک، کمتر شبیه مراکز آموزشی و تحقیقاتیِ بیطمع عمل میکنند و بیشتر شبیه بنگاههای اقتصادیاند که هدفشان بیشینهسازی درآمد و/یا ارتقای رقابتپذیری اقتصادیِ فضاهایی است که در آن فعالیت میکنند.

گرامشی، بهعنوان نظریهپرداز فضاییسازی در تحلیل / باب جسوپ / ترجمهی حامد سعیدی
در این مقاله پس از معرفی مفاهیم فضا، مکان و مقیاس، نشان میدهیم که هر سهی [این مقولهها] مرتبط است با تحلیل گرامشی از مسائلی همچون زبان، اهمیت تاریخی کلیسای کاتولیک، نقش روشنفکران، جهانوطنی، طبقه و مبارزهی طبقاتی، آمریکاییگرایی و فوردیسم، سرشت دولت ایتالیا، پایگاههای اجتماعی قدرت دولتی، ژاکوبنیسم، انقلاب پاسیو و هژمونی. در این مقاله نتیجه گرفته میشود که علاقهی گرامشی به مکان، فضا و مقیاس صرفاً آکادمیک نبود بلکه به تجزیهوتحلیل وی از اقترانهای انقلابی مربوط میشود.

رویکردهای پولانتزاس و فوکو دربارهی قدرت و استراتژی / باب جسوپ / ترجمهی امیر صفری
نه فوکو و نه پولانتزاس سیر نظری مستقیم و سرراستی نداشتند و بررسی کردن پیچوخم¬های آثار آنها چندان مفید نیست. ¬در عوض بر تحلیلهای فوکو و پولانتزاس از قدرت و استراتژی، آنطور که در دههی 1970 بسط و گسترش پیدا کردند، متمرکز خواهم شد. بنابراین کارهای اصلی فوکو مراقبت و تنبیه، جلد نخست تاریخ سکسوآلیته با عنوان اراده به دانستن و مصاحبهها و یادداشتهایی است که در قدرت/دانش جمع¬آوری شده¬اند و در مورد پولانتزاس کارهایی که مورد توجه قرار میگیرند طبقات در سرمایهداری معاصر، بحران دیکتاتوری و دولت، قدرت، سوسیالیسم هستند. در هر دو مورد، من به مصاحبهها و یادداشتهایی که با این کتابها مرتبط هستند نیز اشاره خواهم کرد.
سهم نظری مهم پولانتزاس، بسط رویکردی نسبت به قدرتِ دولت بهمثابه یک رابطهی اجتماعی است که در و از طریقِ اثرِ متقابل میان شکلِ نهادی دولت و ویژگی در حال تغییرِ نیروهای طبقۀ سیاسی بازتولید میشود. پولانتزاس در بسط این دیدگاه، شرح¬ مفصلی از شکل نهادی دولت مدرن و نزاعها برای کسب هژمونی ملی- عمومی و/یا سلطهی سیاسی طبقه ارائه کرده است. او همچنین نقش دولت را در سازماندهی میدان پیکر اجتماعی (قلمرومند بودن آن، سازماندهی زمانی آن و زندگی فرهنگی آن) و پیکر فردی (از طریق خشونت، قانون، شهروندی، زبان، نظام بهداشت و …) توصیف کرده است. وامداری پولانتزاس به تحلیلهای فوکو در فهم او از ماهیت مستمر، پراکنده، محلی و «مویرگی» فنآوریهای انضباطی آشکار است.
میشل فوکو فیلسوف و تاریخنگار فرانسوی بود. کارهای متقدم او عمدتاً معرفتشناسانه و روششناسانه بودند و، در کنار سایر مسائل مورد توجه او، در تضاد با اومانسیم و مارکسیسم ارتدوکس قرار داشتند. یکی از درونمایههای اولیه در کارهای او مخالفت تمام و کمال با این ایده بود که افراد را میتوان به عنوان دلیل آغازگر کردارهایشان تلقی کرد. فوکو در کارهای بعدیاش این ادعا را بسط داد که سوژههای فردی در و از طریق کردارهای اجتماعیِ بهسازی و بههنجارسازی، برساخته میشوند. بعد از رویدادهای می 1968، فوکو توجه خودش را به مسئلهی گسست و ناپیوستگی، قدرت و دانش و چندارزی بودنِ روابط اجتماعی معطوف کرد. این مسئله را میتوان در مراقبت و تنبیه و اراده به دانستن، یعنی جایی که فوکو ماهیت قدرت در جوامع مدرن را بررسی میکند، ملاحظه نمود. فوکو با انجام این کار، روایتهای مارکسیستی و لیبرالی از قدرت را رد و بر در نظر گرفتن قدرت بهعنوان یک رابطه اجتماعی که هیچ منشأ ممتاز و یا ذات پیشینی ندارد، تأکید میکند. فوکو بهطور ویژه بر سه جنبهی مهم قدرت تأکید میورزد: درونماندگاری آن در تمامی روابط اجتماعی، مفصلبندی آن با گفتمانها و نهادها و چندارزی بودن آن (به این معنی که قدرت میتواند در استراتژیهای مختلف تلفیق شود). فوکو بیش از هر چیز بر فنآوریهای مختلف قدرت، برنامههای بههنجارسازی و انعطافپذیری استراتژیها تمرکز میکند…