نقد اقتصاد سیاسی

برچسب: بحران جهانی سرمایه داری

این بحرانِ سرمایه‌داری، ساختاری است / گفت‌وگو با سمیر امین / ترجمه‌ی کمال اطهاری

گفت‌وگوی حاضر که آخرین مصاحبه با سمیر امین است در یازدهم ماه مه 2018 در نشریه‌ی هندی Frontline منتشر شد. 
جهانی‌شدن چیز جدیدی نیست. بلکه بُعدی کهن و مهم از سرمایه‌داری است. این را هندی‌ها بهتر از هرکس دیگری می‌دانند. انگستان در آغاز قرن هجدهم هند را فتح و مستعمره کرد که تا قرن بیستم پایید. این نیز جهانی‌شدن بود. نه آن جهانی‌شدنی که شما می‌خواستید، اما شما را به نظام جهانی سرمایه‌داری پیوند زد. استعمار، شکلی از جهانی‌شدن بود. اما مردم هند علیه آن شوریدند و استقلال خود را پس گرفتند، هرچند رهبری آن رهبری انقلابی سوسیالیستی نبود، و تحت رهبری ملی-مردمیِ گاندی و نهرو به انجام رسید. حزب کنگره که در پایان قرن نوزدهم تاسیس شد، فعالیت خود را در قرن بیستم بسط داد تا آن که استقلال هند در سال 1947 به‌دست آمد، اما به دو قیمت: نخست، بخش مهمی از هند در شرق و غرب آن که اکنون پاکستان و بنگلادش گشته‌اند، از آن جدا شد. این جنایتِ استعمارگر بود. دوم، این بازپس‌گیری توسط بورژوازی هند، به رهبری حزب کنگره به انجام رسید که از حمایت گسترده‌ی مردم و از آن‌جمله طبقه‌ی کارگر برخوردار بود. پس از این استقلال در سال 1947، ما با الگوی جدیدی از جهانی‌شدن روبرو شدیم. الگویی از جهانی‌شدن که آن را می­توان جهانی‌شدنِ توافقی negotiated globalization نامید که برآیند کنفرانس باندونگ در سال 1955 بود. در این سال نمایندگان خلق‌های چین، هند، اندونزی و تعدادی کشورهای دیگر برای نخستین بار در اندونزی دیدار کردند. اندک سالی پس از استقلال هند، اندک سالی پس از ورود حزب کمونیست چین به پکن، همچنین اندک سالی پس از آن که اندونزی استقلالش را از هلند بازپس گرفت. بدین‌ترتیب الگوی جهانی‌شدن دیگری شکل گرفت. امروزه به‌طور معمول گفته می‌شود جهانی‌شدنِ پس از جنگ دوم جهانی دو قطبی، مرکب از ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، و تجلی این دوگانگی سیاسی، جنگ سرد بین آنها بوده است. این برداشت از اساس نادرست است. جهانی‌شدنِ پس از جنگ دوم جهانی را، از سال 1945 تا 1980 یا 1990، من جهانی‌شدنِ توافقی نامیده‌ام که تنها بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی رخ نداد، بلکه طرف­های دیگری یا حداقل چهار گروه از شرکا هم داشت: یک، ائتلاف امپریالیستی ایالات متحده و اروپا، با همراهی ژاپن، استرالیا و کانادا. بی‌تردید دومین کنشگر اتحاد جماهیر شوروی با مؤتلفین خود در اروپای شرقی آن زمان بود. سومین کنشگر چین بود که هرچند به‌اصطلاح به اردوگاه سوسیالیسم تعلق داشت، اما خط مشی آن از سال 1950 به وضوح مستقل بود. شرکای دیگر کشورهایی بودند که در باندونگ حضور یافتند و جنبش عدم تعهد (NAM) را ساختند. این اردوگاه نه‌تنها کشورهای آسیایی، بلکه کشورهای تازه استقلال‌یافته‌ی آفریقایی در آن زمان را نیز دربرمی‌گرفت…