نقد اقتصاد سیاسی

برچسب: حجاب اجباری

حجاب اجباری و سیاست فراموشی / ریحانه اصلان‌زاده

قانون حجاب به فراموشی آرمانی جمعی یاری رساند چرا که مسئله‌ی فرادستان و فرودستان را با مسلمان وغیر مسلمان جابه‌جا کرد و آنان را از موهبت برابری‌ای موهوم برخوردار کرد. تمایزات جنسیتی و طبقاتی یکسره در پرتو کلیتی خیالی به نام امت اسلامی پنهان شد.

ژن، ژیان، ئازادی / آسو جواهری

تحلیلی بر مبارزات جنبش زنان از ترکیه تا روژاوا و اکنون ایران

ترس‌‌ها و تردیدهای آن «بی‌حجابی» اجباری و این «باحجابی» اجباری / شیرین کریمی

وقتی به وقایع امروز پیرامون مطالبه‌ی لغو قانون حجاب اجباری و وقایع روزگار سلطنت رضاشاه پیرامون کشف حجاب اجباری می‌نگریم با دو بستر تاریخی متفاوت مواجه می‌شویم. اما ترس‌ها و تردیدها – و نه اقدامات و سیاست‌ها – در این دو دوره تا حدی مشابه است: در هر دو دوره ترس‌ها و تردیدها ناظر به بدن زنان بوده است.

حجاب، از کلافگی‌های روزمره تا استیصال / آذر تشکر

تحلیل خیزش شهریور 1401 برمبنای تجربه‌ی زیست زنانه

زن، زندگی، آزادی / شیرین کریمی

شعاری ناظر بر ساحت رهایی‌بخش جنبش زنان:
اکنون بسیاری از مردم، تردیدهایشان را درباره‌ی ساحت رهایی‌بخش جنبش زنان کنار گذاشته‌اند و در خیابان با گام‌های مصمم‌تری همراهِ زنان معترض راه می‌روند و فریاد می‌زنند: «زن، زندگی، آزادی». با این نوع اجرای «حاکمیت مردمی» بنیان استوارتری برای ایجاد شکل دموکراتیک حکمرانی ساخته می‌شود. این شعار نشان می‌دهد که اکنون مردم به اهمیت ساحت رهایی‌بخشی جنبش زنان پی برده‌اند و در کنار زنان ایستاده‌اند.

اقتصاد سیاسی حجاب اجباری / احمد فخیم

حجاب اجباری یکی از سازوبرگ‌هایی بوده که در تمامی سال‌های بعد از انقلاب به منظور تحکیم سلطه‌ی سیاسی نظام پساانقلابی از آن بهره برده‌اند. در عین حال، همین سلطه‌ی سیاسی به شکل‌گیری طبقه‌ی جدید حاکمی منتهی شد که استمرار و بازتولید مناسبات موجود را در گرو استمرار حجاب اجباری می‌دانست. با این که به این ترتیب فردیت و آزادی‌های فردی به‌روشنی سلب می‌شود اما ضرورتاً مغایرتی با نظم سرمایه‌دارانه‌ی حاکم بر اقتصاد ایران ندارد و چه بسا در مواردی در خدمت آن عمل کرده است.

زندانیان خاموش / علیرضا عسگری

تحلیل حجاب زنان افغانستانی در سوئد، اجبار مرد‌سالارانه به حجاب و وظایف دولت سوئد:
___________
این پژوهش تجربی بر موضوع حجاب در سوئد متمرکز است. این مطالعه نشان می‌دهد که زنان افغانستانی (مسلمان) مقیم سوئد، حجاب را عنصری از فرهنگ/هویت خود نمی‌دانند؛ علاوه بر این، داده‌های تجربی جمع‌آوری‌شده از طریق مصاحبه با بیست افغانستانی مقیم سوئد نشان می‌دهد که حجاب با میانجی ساختاری اجتماعی و اجباری به زنان و خصوصاً از سوی بستگان مردشان تحمیل شده است.

امر شخصی، سیاسی است / پریا رحیمی

نزدیک به دو سال از دی‌ماه ۹۶ می‌گذرد، و فرصتی است تا پدیده‌ی «دختران خیابان انقلاب» را که ملازم شد با انبوهی از نافرمانی‌ها و خیزش‌های مدنی دیگر گروه‌های اجتماعی بررسی کنیم. در دو سال گذشته ژست جماعت کف و سوت زن، رفته‌رفته بدل شد به ژست سالبه‌ای که هر نافرمانی مدنی نیروهای کاملاً خودجوش را به نمایشی‌بودن، سرسپردگی، هیجان‌زدگی و… متهم می‌کند. در کنار شیوه‌ی‌ مبارزه و دادخواهی این دختران، اصل مطالبه‌ی آن‌ها نیز همواره مورد انتقاد برخی از فعالان حقوق زنان بوده است.