برچسب: رفرمیسم

کدام کائوتسکی؟ / سعید رهنما
بازخوانی جنبشهای رفرمیستی سوسیالیستی (3):
کائوتسکی در زندگینامهی بسیار جذاب و خواندنی خود که به درخواست سوسیالیستهای روس در ۱۹۰۲ برای آنها نوشته بود تحول نظری خود را شرح میدهد. در کودکی پدر و مادرش او را از شهر محل تولدش، پراگ، به اتریش میآورند و او از برخوردهای نژادپرستانهی اتریشیها بسیار رنج میبرد. با وقوع کمون پاریس گرایشهای انقلابی او شدت میگیرد و سخت به سوسیالیسم فرانسوی گرایش پیدا میکند. در ۱۸۷۴ به حزب سوسیالدموکرات اتریش میپیوندد. اختلافات درونی حزب بین دو جناح راست و چپ است؛ جناح راست خواستار رابطهی دوستانه با بورژوازی لیبرال بود و تنها بر خواستهایی که میتوانستند بلافاصله عملی شوند، تأکید میکرد، اما جناح چپ بر دیدگاه انقلابی و تبلیغات سوسیالیستی در میان مردم تکیه داشت. کائوتسکی میگوید که من بدون کوچکترین تردید، به صِرف یک کشش انقلابی، و نه یک درک روشن، جناح چپ را برگزیدم. او اشاره میکند که پیوستناش به حزب نه بهعنوان یک مارکسیست بلکه بهعنوان یک انقلابیِ احساساتی بود. وی میگوید با بدبینی زیاد مطالعهی مارکس و انگلس را آغاز کردم، و هر چه کمتر نظر آنها میفهمیدم، بیشتر گرایش مییافتم که از آنها انتقاد کنم. کائوتسکی اضافه میکند از آن زمان این گرایش را در بسیاری دیگر هم دیدهام، و نتیجهگیری جالبی میکند که «رد کردن مارکس بهمراتب از فهمیدناش سادهتر است!»

معمای انگلس 1895 / سعید رهنما
بازخوانی جنبشهای رفرمیستی سوسیالیستی (2): انگلس در اواخر عمر انتقادهایی به دیدگاههای خود و مارکس در ارتباط با انقلابهای دوران خودشان مطرح کرده بود که طبعاً مورد استقبال برنشتاین و دیگر رفرمیستها قرار گرفت. او در ۱۸۹۵ سه مقاله از مارکس در مورد انقلاب ۱۸۴۸ را همراه با یک مقاله که خود مشترکاً با مارکس در اینباره نوشته بود، بهصورت کتابی تحت عنوان مبارزات طبقاتی در فرانسه، با مقدمهی مفصلی به قلم خودش، تهیه کرد. از آن زمان تا حال حاضر جنجالهای زیادی حول این مقدمهی انگلس در جریان بوده است. پارهای انگلس را به تجدیدنظرطلبی متهم کردهاند، پارهای هیچ تفاوتی میان مواضع طرحشده در این مقدمه و نوشتههای قبلی انگلس نمیبینند، و عدهای هم بهنوعی در اصالت آن شک میکنند و آن را نتیجهی توطئهها و دستکاریهای رهبران حزب سوسیالدموکرات آلمان میدانند. در پایان این مطلب به پارهای از این نظرات اشاره خواهم کرد.

بازخوانی جنبشهای رفرمیستی سوسیالیستی / سعید رهنما
در مجموعه مقالات قبلی که در سایت نقد اقتصاد سیاسی و نهایتاً در کتاب «بازخوانی انقلابهای قرن بیستم» منتشر شد، تجربهها و درسهای انقلابهای سوسیالیستی و دلایل شکست نهایی جریانات انقلابی در نیل به سوسیالیسم ، بهرغم دستاوردهای مهم، مورد بررسی قرار گرفت. امید است که در مجموعهی حاضر که نخستین قسمت از بخش اول آن را میخوانید، جنبشهای رفرمیستیِ سوسیالیستی، که عمدتاً در قالب احزاب سوسیالدموکرات و کارگری عمل کردهاند، و دلایل شکست آنها در نیل به سوسیالیسم، بهرغم پارهای دستاوردها، مورد بررسی انتقادی و بازخوانی قرار گیرد.

آگاهی متناقض و اصلاحطلبی ریشهدار / کریس هارمن ترجمهی مزدک دانشور
آنتونیو گرامشی، چهرهی كلیدی در تاریخ سوسیالیسم انقلابی ایتالیا، این مسئله را توضیح داده كه اکثر كارگران از «آگاهی متناقض» رنج میبرند. [این تناقض این معنا را دارد كه] از یك سو آنها در جامعهی سرمایهداری رشد میكنند و بسیاری از مفاهیم این نظام را جذب میكنند و از دیگر سو، از تجربهی مبارزهی جمعی… ادامهٔ مطلب ›