نقد اقتصاد سیاسی

برچسب: صادق فلاح پور

«مسأله‌ی تبدیل»: راه‌حل مارکس و منتقدان آن / اندرو کلیمن / ترجمه‌ی صادق فلاح‌پور و علیرضا خزائی

اصطلاح «مسأله‌ی تبدیل» درکل اشاره دارد به اتهامِ ناهم‌سازیِ درونی در روایتِ مارکس از تبدیل ارزشِ کالا به قیمتِ تولید در فصل 9 مجلدِ سوم سرمایه. اغلب مواقع، روایت مارکس و ایرادات منتقدانش به‌جای این‌که روشن‌گر باشند، بی‌مورد به‌شکلی غامض و در قالبِ اصطلاحاتی فنی ارائه شده‌اند و از این‌رو اهمیت واقعیِ این مسائل را مخدوش می‌کنند. تااندازه‌ای به همین علت است که این مناقشه بیش‌تر اوقات نادیده گرفته شده و هیاهویی برای هیچ تلقی شده است. …
شیوه‌ی تفسیریِ کسانی که اتهام ناهم‌سازی در راه‌حل مارکس را «کاملاً واضح» خوانده‌اند، کاملاً بُنجل است. تفسیرهای آن‌‌ها کاری می‌کند که، علی‌رغم واقعیت‌هایی که بر همگان آشکار است، راه‌حل مارکس نه صرفاً غلط بلکه کودکانه به‌نظر برسد. با توجه به این مشکل و به‌علاوه این‌که راه‌حل مارکس، حتی ازجانب منتقدانِ سرسختش، پیش‌ازاین به‌شکل کاملاً متفاوتی فهمیده می‌شد، طرفدارانِ این تفسیرها می‌بایست تا‌به‌حال آن‌ها را کنار می‌گذاشتند و به‌دنبال تفسیرهایی موجه‌تر می‌گشتند. این تصور که یک نظریه‌پرداز جدی می‌تواند مرتکب چنین خطاهای مسخره‌ای بشود و هیچ‌گاه متوجه این موضوع نشود که در استدلالش قیمت‌های فروش و خرید با یکدیگر متفاوتند، چنان نامحتمل است که خود برای پس زدن این تفسیرها کفایت می‌کند.

ضداروپامداریِ اروپامدار / الن میک‌سینزوود / ترجمه‌ی صادق فلاح پور و علیرضا خزائی

سرمایه‌داری یک شکلِ اجتماعیِ تاریخاً خاص است با منطق نظام‌مند و متمایز و نیز تناقض‌های خاصِ خود، که ازطریق فرایندهای قابل‌درکِ تغییرات، در یک زمان و مکان مشخص و بنابه دلایلِ تاریخیِ مشخص، به‌وجود آمده است. این نکته از اهمیتی حیاتی‌ برخوردار است؛ نه‌تنها به این دلیل که ما برای مبارزه با این نظام به درک آن خاص‌بودگی‌ها نیاز داریم؛ بلکه به این دلیل که درک و فهم سرمایه‌داری به این شیوه، واجدِ ظرفیت‌هایی عمیقاً رهایی‌بخش است، و به‌علاوه به این دلیل که بدون چنین درکی، سوسیالیسم درواقع تصورناپذیر است.

مارکسیسم و مکتب اونو / جان بلامی فاستر / ترجمه‌ی صادق فلاح‌پور و علیرضا خزائی

اگر هدف نظریه، فهم تاریخ برای تغییر آن است پس مهم است که این حقیقت ساده را به‌خاطر داشته باشیم که سرمایه‌داری چیزی مجزا از تکامل تاریخی خود نیست. انگاره‌ی یک جامعه‌ی ناب سرمایه‌داری، همواره در خطر بدل شدن به یک انتزاع عاری از زندگی قرار دارد که از ضرورت فراهم کردن راهی برای رخنه در منطق فرایند انباشت مجزا شده است؛ همان منطقی که در کانون تاریخ آشکار سرمایه‌داری، از ظهور تا تعالی نهایی آن، جای گرفته است. جدا کردن بیش‌ازحد قاطعانه‌ی تحلیل نظری از تاریخ انضمامی به معنای بت‌واره کردن نظریه است «چنان‌که گویی وظیفه، برقراری تعادل دیالکتیکی مفاهیم بوده است و نه درک مناسبات واقعی!»

تفسیرهای جدید کتاب سرمایه / ژاک بیده / ترجمه صادق فلاح پور

کتاب سرمایه، نظریه‌ای «اقتصادی» مطرح می‌کند. با وجود این، بازتفسیرهایی که به آن‌ها اشاره خواهم کرد، از آثار فیلسوفان برگرفته شده است. این ناسازنما به این علت است که مارکس به علم اقتصاد نه هم‌چون رشته‌ای انتزاعی و‌غیرتاریخی بلکه به‌منزله‌ی علمی اجتماعی می‌پردازد که پدیده‌های اقتصادی را در هم‌پوشانی‌شان‌ با کلیت نظام اجتماعی، فناورانه، حقوقی و… ادامهٔ مطلب ›

علیه هارت و نگری / سمیر امین / ترجمه صادق فلاح‌پور

/ انبوهه یا پرولتریزه‌شدن تعمیم‌یافته؟ / به نظر می‌رسد نخستین بار در اروپا،اسپینوزا، فیلسوف هلندی، اصطلاح انبوهه {multitude} را به کار برد؛ همان کسی که مایکل هارت و آنتونیو نگری آشکارا به او ارجاع می‌دهند. در آن زمان، این اصطلاح به «مردم عادی» {common people} اطلاق می‌شد، همان کسانی که در شهرهای نظام قدیم {Ancien… ادامهٔ مطلب ›

امپراتوری جهانی یا امپریالیسم؟ / اشلی اسمیت / ترجمه صادق فلاح‌پور

در جریان جنبش عدالت جهانی در پایان دهه‌ی 1990 در میان کنش‌گران باوری رایج وجود داشت مبنی بر این‌که جهانی‌‌سازی نظام دولتی را تحلیل برده و از آن گذر کرده است.* دشمنان ما دیگر نه دولت‌های امپریالیست بلکه شرکت‌های چندملیتی و نهادهای بین‌المللی مانند صندوق بین‌المللی پول)، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی) بودند. بیان… ادامهٔ مطلب ›

امپریالیسم / ویلیام ک. تب / ترجمه صادق فلاح‌پور

 / در بزرگداشت هری مگداف / امپریالیسم نظامی است که در آن یک قدرت مسلط توانایی کنترل تجارت، سرمایه‌گذاری، کار و منابع طبیعی دیگر مردمان را دارد.* در مراحل مختلف رشد سرمایه‌داری شکل‌های متفاوتی به خود می‌گیرد و عناصری مشترک با فرمانروایی IMPERIUM امپراتوری‌های عصر باستان دارد. می‌خواهم با طرح این عناصر ساختاری، تقابل‌شان را… ادامهٔ مطلب ›