نقد اقتصاد سیاسی

برچسب: نقد فمینیسم نولیبرال

حقوق زنان، بنیادگرایی، جنگ و سرمایه‌داری / گفت‌وگوی یاسمین میظر با بریجیت فولر

سرمایه‌داری نولیبرال همه‌ی ما را – برحسب دیدگاه‌های سیاسی‌مان – کم یا بیش – فردگراتر کرده است. در حال حاضر این غالباً فرد است که اهمیت دارد. «ما» – «جامعه»‌ای که مارگارت تاچر وجود آن را انکار می‌کرد – دیگر مهم نیست. بنابراین، شما تشویق می‌شوید که فقط به موارد فردی نگاه کنید و این خود محصول جانبی سرمایه‌داری نولیبرال است.

پادکست «چرخش ظالمانه‌ی جنبش زنان» نوشته‌ی نانسی فریزر

پادکست حاضر متن مقاله‌ی نانسی فریزر است با عنوان «چه‌گونه فمینیسم خدمتکار سرمایه‌داری شد و چه‌گونه باید آن را بازپس بگیریم». وی در این مقاله بحث می‌کند که آمال جنبش فمینیستی مترقی چه‌گونه در مقطعی در خدمت سرمایه‌داری نولیبرالی قرار گرفت. وی می‌گوید اندیشه­‌های فمینیستی که زمانی بخشی از دیدگاهی رادیکال بود در سال‌های بعد… ادامهٔ مطلب ›

ارزیابی مجدد اشکال کار: راهی به سوی فمینیسم ضدسرمایه‌داری / عاطفه رنگریز

کار هستی انسان‌ها یعنی: چه‌گونه زیستن آن‌ها، مناسبات و نوع زندگی و نقش کنشگری آن‌ها را، در زندگی تعیین می‌کند. در بین اشکالِ موجودِ کار، کار خانگی بدون دستمزد و عموماً برعهده‌ی زنان است که در تولید ناخالص داخلی حساب نمی‌شود و در اقتصاد و جامعه نامرئی است. این امر سؤالاتی را برمی‌انگیزد؛ سؤالاتی از این قبیل که چرا کار خانگی زنانه و بی‌مزد است؟ و ماهیت این کار چیست که از کارِ دستمزدی متمایز می‌شود؟ کار خانگی در کدام شکلِ کاری – تولیدی و بازتولیدی – قرار می‌گیرد؟ و این کار چه نسبتی با مسأله‌ی ستم بر زنان دارد. تأکید بر این مسأله چه تفاوتی در مبارزه برای رهایی زنان ایجاد می‌کند؟ و آیا با دست گذاشتن بر کار خانگی افق جدیدی در مباحث و مبارزات فمینیستی گشوده می‌شود؟

بین شما کدام صیقل می‌دهید سلاح آبائی را؟ / پریا رحیمی

بررسی سه جریان موازی درون جنبش زنان ایران:
«مطالعه‌ی الگوهای فعالیت‌های سایبری اکتیویست‌های حوزه‌ی زنان و نسبت آن با اکتیویسم در فضای واقعی» عنوان پایان‌نامه‌ای است که شهریور ماه سال پیش از آن دفاع کردم.* این پایان‌نامه دسترنج حدود دو سال مطالعه و کار میدانی و درگیری تنگاتنگ با اخبار و مسائل جنبش زنان بود. امروز با گذشت یک سال و نیم از جلسه‌ی دفاعیه‌ی پایان‌نامه و خروج از میدان پژوهش، می‌توانم کمی عقب‌تر بایستم و مرور کنم تمامی اتفاقاتی را که جنبش زنان در چند سال اخیر از سر گذرانده است. در متن پیش‌رو قصد دارم به میانجی اتفاقات و موضع‌گیری‌های اخیر، سه جریان فعلی درون جنبش زنان را بازشناسی و ارزیابی کنم.

سوسن طهماسبی، پیش‌تر در مقاله‌ای با عنوان «مبارزه‌ای در درون جنبش زنان برای نهادینه کردن برابری» سعی کرده است تا چهار نسل از فمینیست-اکتیویست‌های ایرانی پس از انقلاب ۵۷ را شناسایی کند. همچنین، در برخی از دیگر مقالات و گفت‌وگوها تلاش‌های کمابیش مشابهی از دیگر فعالان را شاهد بودیم تا با ارجاع به تفاوت نسلی، دگرگونی‌های جنبش زنان را توضیح دهند. اما آن‌چه در این مقاله پی خواهیم گرفت، نشان دادن همزمانی سه جریان عمده‌ی فمینیستی درون جنبش زنان است. گرچه می‌توان تقدم و تأخری زمانی – هرچند تقریبی – برای این سه جریان لحاظ کرد، یا قسمی همایندی میان سن کنشگرایان و هر یک از این جریان‌ها قائل شد، اما در لحظه‌ی نگارش این مقاله هر سه جریان، موازی و گاه همپوش، درون آن‌چه علی‌الاطلاق جنبش زنان می‌نامیم، حی‌وحاضر است. هر سه گرچه کم‌زور و بی‌رمق در حال تلاش و فعالیت‌اند، دردهای مشترک و اهداف یکسانی دارند، و وجه تمایز آن‌ها در راهبردهاست.

نولیبرالی‌کردن فمینیسم / الیزابت پروگل / ترجمه‌ و تلخیص: نیکزاد زنگنه

در دهه‌های اخیر، جریان غالبی در فمینیسم از پروژه‌ای معطوف به برابری جنسیتی به ابزاری برای تأمین و ترویج منافع اقتصادی شرکت‌های بزرگ و فراملیتی تبدیل شده است. این شرکت‌ها با بهره‌جویی از برخی ایده‌های فمینیستی مسلط تحت عناوین پرطمطراقی مانند توانمندسازی زنان (در قالب مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها CSR)، افراد را در خدمت گسترش شبکه‌های بازاریابی، فروش و کسب سودهای هنگفت قرار دهند. ارزیابی امتیازات و آسیب‌های اجتماعی همدستی این گرایش فمینیستی با نولیبرالیسم شرکتی موضوع اصلی پژوهش حاضر است.