برچسب: پوپولیسم راست

رهبران پوپولیست و ابرثروتمندان / جورج مونبیو / ترجمهی محمود حایری
با حمایت الیگارشهای میلیاردر، ناسیونالیستها در حال رشدند. زمانی که نهادها ،قوانین و نظارت دموکراتیک فرومیریزد، ابرثروتمندان از سرمایهداری فاجعه بهره میبرند.

فراسوی «بد» و «بدتر» / گفتوگوی اندرو آراتو و نانسی فریزر / ترجمهی ابراهیم محمودی
مشکل از نظر تحلیلی در اینجاست که (نو)لیبرالیسم و فاشیسم واقعاً دو چیز متفاوت نیستند که یکی خوب و دیگری بد باشد، بلکه دو چهرهی عمیقاً به هم مرتبط نظام جهانی سرمایهداری هستند. گرچه آنها به هیچوجه به لحاظ هنجاری معادل هم نیستند، اما هر دو محصول آن نوع سرمایهداری بیقیدوبندی هستند که هر جا وارد شود، زیستجهانها و زیستبومها را متزلزل ساخته، و در پس ردپاهایش، هم آزادی فردی را میتوان دید و هم رنجِ بیحساب را. لیبرالیسم بیانگر جنبهی اول این فرآیند، یعنی آزادیبخشی است؛ به منزلهی نقابی فریبنده که بر خشم و رنجِ ناشی از جنبهی دیگر سرپوش میگذارد. در غیاب یک بدیل، این زخمها به چرک نشسته و احساس خشم و رنج، همچون خون در رگِ هر نوعی از اقتدارطلبی جریان خواهد گرفت، چه آن نوعی از اقتدارطلبی که واقعاً شایستهی عنوان فاشیسم هست و چه آنهایی که مصرحاً فاشیستی نیستند. به عبارت دیگر بدون وجود چپ، مهلکهی «توسعهی» سرمایهدارانه صرفاً توانایی خلقِ نیروهای لیبرال و مخالفان اقتدارطلبشان را دارد که در یک همزیستی تبهکارانه، با یکدیگر درمیآویزند. لذا (نو)لیبرالیسم نه پادزهر فاشیسم، که شریک جرمش است.

زبانِ چیزگونکنندگی / توماش کونیش / ترجمهی کمال خسروی
آگاهیِ چیزگون شده، تنها در قالب امور واقع میاندیشد و نه دیگر در ظرف پیوستارها و فرآیندها. ایدئولوژی نولیبرالی حاکم با انتقاد از مفهوم «پساـحقیقی»، که آنرا دائماً با انبوههی هیاهوهای راستهای جدید در اینترنت متناظر قرار میدهد، درواقع شکلهای روبه زوال و فروپاشی خود را ــ که مدتهاست پساایدئولوژیکاند ــ در قالب یک عبارت کوتاه و یک واژه مورد انتقاد قرار میدهد. از همینرو، این دو جریان ایدئولوژیک، نولیبرالیسم و پوپولیسم راستگرا، قادر نیستند خود را بهمثابهی محصولات فروپاشی فرآیند ایدئولوژیک و اجتماعی واحدی ببینند. گمانی نیست که نولیبرالیسم بهلحاظ تاریخی نیز، آشیانه و زادگاه راستهای جدید بود.