برچسب: کردستان ایران

مسئلهی کرد و خرد سیاسی دولت / عباس ولی
هویت ملی کرد در ایران بهنحو بنیادینی مدرن است. خاستگاه چنین هویتی عبارت بود از رابطهی خود و دیگری که میان هویت ملی کرد و ایرانی بنا میشد. عناصر برسازندهی هویت ملی ایرانی در دورهی مشروطه شکل یافتند و در پی آن، فرایندها و اعمال تکوین دولت و تثبیت قدرت در دورهی استبداد پهلوی بین سالهای 1304 تا 1320 این عناصر را بههم پیوند داد. بنابراین تفاوت قدرت حاکم، عامل برسازندهی هویت ملی کرد را تشکیل داد که در تکوین جمهوری کرد در 1325 به اوج خود رسید.

میان نظم حاکم و گسست دموکراتیک: تأملاتی بر آثار همهگیری کووید 19 بر روژههلات / عباس ولی و مراد روحی
این مقاله به سه بخش تقسیم میشود. قسمت اول معطوف به بحث و بررسی دربارهی انجمنهای مردمی، شرایط امکان شکلگیری آنها و نیز دلالتهای آنها برای جنبش کرد در روژهلات کردستان است. قسمت دوم تلاش خواهد داشت تا ساختار و عملکرد انجمنهای مردمی محلی را بر اساس تحلیل ارائه شده در قسمت اول تئوریزه کند. تأثیر همهگیری بر خصلت و عملکرد قدرت حاکم و پیامدهای آن برای روابط سلطه و مقاومت در جامعهی کردی نقطهی کانونیِ بحث ما در این قسمت خواهد بود. قسمت سوم نیز بر آن خواهد بود تا بحثِ نظری- سیاسیِ موجز و مختصری از شرایط ابقا و همچنین توسعهی شرایط امکانِ سازمانها و شبکههای دموکراسی مشارکتی در روژههلات و نقش محتمل آنها در فرآیند گسست دموکراتیک را به میان بگذارد.

سکوتِ روژههلات / عباس ولی
روژههلات، یعنی قلمرو کردی ایران، در زنجیرهی شورشها و جنبشهای مقاومتی که مشخصهی تاریخ معاصر جوامع کرد در منطقه است، همچون یک «حلقهی مفقوده» نگریسته میشود… روژههلات در سه دههی گذشته ساکت بوده است و به این سکوت به مثابهی امری «نامتعارف» نگریسته میشود: انحرافی از الگوی «متعارف» مقاومت کردی در مقابل حاکمیتهای مسلط در دوران اخیر. این نوشتار، مخالف خصلت ذاتگرایانهی تحلیلهایی است که مقاومت و مخالفت را صرفاً با کنش قهرآمیز تعریف میکنند. این مقاله مدعی است که نباید سکوت روژههلات را همچون غیبت مقاومت و مخالفت فهم کرد. به زعم این نوشتار، دلایل خصلتِ سکوتگرای مقاومت کردها در روژههلات را باید در ویژگیهای تاریخیِ جامعهی کرد در ایران جستجو کرد- یعنی در شرایط و چگونگی توسعهی ساختار سیاسی و پیکربندی روابط نیروها در میدان سیاسی. با این همه، تأکید بر این ویژگیهای تاریخی جامعهی کردستان نباید مجوزی برای سقوط به قعر تحلیلهای ذاتگرایانه باشد. بدنهی اصلی این تحلیل به تبارشناسی سکوت در روژههلات، از منظر چندوچون روابط سلطه ـ انقیاد بین قدرت حاکم و جامعهی کرد پس از انقلاب 1357 میپردازد.