برچسب: گروندریسه

شناسایی عناصر «جامعهی بدیل» در گروندریسه / علی رها
نوشتهی حاضر جستوجویی برای یافتن نسخهای حاضر و آماده برای جامعهی بدیل نیست. چنین چیزی نه در «گروندریسه» یافت میشود و نه در دیگر آثار مارکس. همچنین، متن کنونی، طراحی مسیر حرکت و تکوین جامعهی پساسرمایهداری، و یا بهاصطلاح «مراحل دوران گذار» نیست. ازاینرو، بیشتر با عرصهی مفهومی مختصات جامعهی بدیل سروکار دارد. یعنی به عوض تشریح وجوهی انضمامی، بر «قدرت تجرید» مارکس تکیه دارد.

مفهوم هنر در گروندریسه / علی رها
سطرهای پایانی مقدمهی «گروندریسه» دربردارندهی مفاهیم بدیعی دربارهی هنرِ عصر باستان و مقایسهی آن با عصر مدرن است. منافشه برسر مفهوم هنر نزد مارکس، کماکان با شدت تمام درجریان است. نوشتهی حاضر را باید صرفاً بهعنوان ورود به چنین مبحثی تعبیر کرد و نه همچون پاسخی قطعی به «فلسفهی هنرِ» مارکس. لازم بهیادآوری است که مارکس پردازش مشخص به این مبحث را از «گروندریسه» به «کاپیتال» انتقال نداد، که خودِ این موضوع نیازمند یک بررسی جداگانه است. پس شایستهتر آنکه ابتدا به گفتار خودِ مارکس رجوع کنیم.

کندوکاوی در «گروندریسه» مارکس – دستنوشتههای ۵۸-۱۸۵۷ / علی رها
در آستانهی انتشار ترجمهی فارسی جدیدی از گروندریسه:
امید میرود ترجمهی جدیدی که به همت حسن مرتضوی و کمال خسروی از گروندریسه منتشر میشود، بهواسطهی شرایط نوین ایران و برآمد حرکتهای اعتراضی چند سال اخیر، باعث گشایش مباحث تازهای گردد. پیشگفتاری که کمال خسروی بر این ترجمهی جدید نوشته است، بر جنبههای معینی از گروندریسه تکیه دارد و شاید بتواند به سرفصل تبادل نظری زنده و پویایی تبدیل گردد که از طریق بازنگری سپهر اندیشهی مارکس، به بازسازی مبانی نظری خودِ شرکتکنندگان در بحث منتهی شود.

قطعهی ماشینها، سوء برداشت ماركسی در گروندریسه و غلبه بر آن در سرمایه / میکاییکل هاینریش / ترجمه حسن آزاد
گروندریسه متنی است که همچنان مورد علاقهی مفسران مارکس قرار دارد. برخی مؤلفان معتقدند که به اصطلاح «قطعهای در باب ماشین» برای نظریهی مارکسی «زوال» سرمایهداری، سندی اساسی به شمار میرود. نوعی نظریهی «فروپاشی سرمایهداری»، یا دستکم توصیف روندی است که طی آن یک شیوهی جدید تولید ظهور میکند. شیوهای که سرمایهداری خود آن… ادامهٔ مطلب ›

خرد عمومی در گروندریسه و گامی فراتر از آن / تونی اسمیت / ترجمه حسن آزاد
«تحول سرمایهی استوار خود شاخصیست برای پیبردن به این که دانش اجتماعی و عمومی، شناخت، تا چه حد به نیروی بلاواسطه و مستقیم تولید تبدیل شده و در نتیجه تا چه حد شرایط روند زندگی اجتماعی، خود، زیر فرمان خرد عمومی قرار گرفته و همگام با آن تغییر یافته است».(1) بسیاری از مارکسیستهای ایتالیایی از… ادامهٔ مطلب ›

از گروندریسه تا سرمایه / حسن مرتضوی
/ درونمایههای چندراستایی / پروژهی اصلی ماركس نقد اقتصاد سیاسی بود. اگر بحثهایی كه دربارهی جوامع غیرغربی، ناسیونالیسم و نژاد و قومیت مطرح كردم به كتابهای اصلی این پروژه راه نمییافت آنها را میشد فقط موضوعات فرعی دانست و بیاهمیت. اما با بررسی این آثار میتوانیم متوجه بشویم كه موضع ماركس نسبت به جوامع غیرغربی… ادامهٔ مطلب ›