برچسب: یوسف اباذری

دربارهی مهسا و ایران / یوسف اباذری
از پی درگذشت مهسا امینی، یکی از مهمترین غلیانهای اجتماعی در ایران رخ داده و در فضایی لبالب از احساس یگانگی، مردمانی از گروهها و اقشار متفاوت را به هم پیوسته است. غلیان اجتماعی پدیدهای متناقض است: از یکسو اندوهگذاریای عظیم است و از سوی دیگر شادی بیکران. این دو احساس هماکنون در منتهای حدت خود در خیابانهای ایران به چشم میخورد.

شهر صلب / یوسف اباذری
درباره نمایشگاه نقاشیهای ثمیلا امیرابراهیمی:
نقاشیهای ثمیلا امیرابراهیمی روایت به پیروزی رسیدن سرمایهداری مالی و شکست مدعیان هنری و غیرهنری امکان گذار مؤدبانه از آن است، جهانی که اسطوره و تاریخاش چنان درهم تنیدهاند و سرنوشت آدمیان را رقم زدهاند که وجود یا عدم وجودِ تعلیق به مسئلهای حیاتی بدل شده است.

سه دهه همنشینی دین و نولیبرالیسم در ایران / یوسف اباذری و آرمان ذاکری
1- هیچ وضعیت اجتماعی فقط محصول یک عامل نیست. هیچ نظریهی تکعاملی نیز قادر به تبیین کلیت هیچ وضعیتی نیست. وضعیت ما هم از این قاعده مستثنی نیست. حضور دین در حکومت، درآمدهای نفتی و حاکمیت دوگانه عواملی هستند که بهضرورت مانع میشوند تا سیاستهای اتوپیستی نولیبرال به طور کامل در ایران مستقر شوند. با این همه این مقاله مدعی است سیاستهای نولیبرالی یکی از مهمترین عوامل شکلدهندهی وضعیت کنونی ما بوده است. سیاستهایی که در سه دههی گذشته دولتهای ایران و حاکمیت، بر سر اجرای آن اجماع داشتهاند. سخن از حاکمیت دوگانه در باب آنچه امروز اجرای سیاستهای نولیبرالی خوانده میشود، گمراه کننده است. حتی در دورههایی که بیشترین اختلافات سیاسی و فرهنگی میان دولت و حاکمیت وجود داشته است، نه دولت نه حاکمیت، هیچیک بر سر ضرورت اجرای سیاستهای نولیبرالی تردید نکردهاند و دچار اختلاف نشدهاند؛ هر چند ممکن است به سبب وقایعی مانند اعتراضات اجتماعی سالهای 72 تا 74 از آن عقب نشسته باشند. آنچه این بحث را برای امروز ما حیاتی میکند آن است که هنوز همین دستور کار نولیبرالی، در حال اجراست، هیچ چشماندازی برای متوقفکردن آن وجود ندارد و بنا به شواهدی که در دست هست در آیندهی نزدیک شدت بیشتری خواهد یافت. بحث حاضر نیز فقط عهدهدار «توصیف» چیستی همین سیاستها و نتایج همین اجماع در جامعه ایران است. ادعاهای این مقاله احتمالا از نظر کسانی که سالهاست درگیر مطالعهی سیاستهای نولیبرالی در جهان و ایران هستند، بدیهی جلوه کند اما آنها مخاطب این مقاله نیستند. مخاطب این مقاله همهی کسانی هستند که مدام میپرسند «نولیبرالیسم چیست؟» و «چرا برای توصیف تحولات جامعه ایران پس از جنگ از عنوان نولیبرالیسم استفاده میکنید؟»