نسخهی پیدیاف: ahmad seyf – World Unequal Income Distribution – part one – Chile
اشاره:
از حدود یک دهه پیش شاهد شکلگیری جنبشی نوپا برای عدالت اجتماعی بودیم که به جنبش ۹۹ درصدیها علیه یکدرصدیها موسوم شد. جنبشی که در آن کنشگران با تسخیر فضاهای شهری و حمله به نهادهای مالی شیوهی تنظیم نولیبرالی اقتصاد در چهار دههی گذشته را به چالش کشیدند. کموبیش همزمان با آن نیز کشورهای عربی دستخوش یک سلسله قیامها و انقلابها بود که مردم درمانده از نظامهای استبدادی و اقتصادهای فاسد و الیگارشیک «اسقاط نظام» را فریاد میزدند. این جنبشهای اعتراضی در تمامی سالهای اخیر استمرار داشت از اعتراضها علیه ریاضت اقتصادی در کشورهای جنوب اروپا، و تا این اواخر در جنبش جلیقهزردها در فرانسه. (و در این میان اعتراض به مؤسسات مالی در ایران در دیماه ۱۳۹۶ تا اعتراضهای آبانماه ۱۳۹۸ و انواع خیزشهای معیشتی و صنفی جاری.)
بهراستی طی چهار دههی گذشته چه برسر اقتصاد جهان رفته است که فرودستان در هر گوشهای از جهان سر به اعتراض برداشتهاند. طی این سلسله یادداشتها براساس آمارها و شاخصهای رسمی نشان داده میشود که چهگونه ساختارها و سیاستهای چهار دههی گذشته برخلاف آنچه وعده کرده بودند در همه جای جهان منجر به وخیمتر شدن وضعیت درآمدی و معیشتی اکثریت مردم شده و چرا جهان قطبیشدهی امروز آبستن تحولات مهمی است. آیا مسأله برسر این شکل یا آن شکل سرمایهداری است یا نه، اساساً باید به فراسوی سرمایهداری حرکت کرد؟
نخستین یادداشت از این مجموعه را با توجه به انتخابات اخیر ریاستجمهوری در شیلی و تشکیل دولت توسط ائتلاف چپ به وضعیت توزیع درآمد در این کشور کوچک امریکای لاتین اختصاص دادهایم.
امیدواریم این سلسله یادداشتها نشان دهندهی تعمیق وخامت توزیع درآمدها و ضرورت برونرفت از وضعیت کنونی با تغییر ریشهای سیاستها باشد.
«نقد اقتصاد سیاسی»
اینروزها درباره توزیع درآمد در حدود ۵۰ کشور دنیا اندکی کنجکاوی میکنم. منظورم از کنجکاوی هم این است که از چند بانک آماری که در این عرصه آمار جمع میکنند[۱] آمارها را دانلود میکنم. نخستین مجموعهی این آمارها مربوط به کشور شیلی است که طی سالهای اخیر درگیر اعتراضات گستردهی مردمی در اعتراض به سیاستهای اقتصادی و اجتماعی بوده که با انتخابات اخیر در این کشور و پیروزی گابریل بوریچ وارد مرحلهی تازهای شده است.
اولین نمودار مربوط به توزیع درآمد در شیلی نشان میدهد که از سال ۱۹۸۰ به این سو یکدرصدیها در شیلی چند درصد از درآمد ملی پیش از مالیات را تصاحب کردهاند و به همین نحو سهم ۵۰درصد پایینی جمعیت از درآمد ملی چه میزان بود. یکدرصدیها درسال ۱۹۸۰ با حدود ۲۳ درصد از درآمد آغاز کردند ولی در این ۴۰ سال سهمشان از درآمد ملی به ۲۶.۵% رسید. آن ستونهای آبی رنگ هم نشاندهندهی سهم ۵۰درصد پایین جمعیت از درآمد ملی کشور است که برای همهی این مدت در حولوحوش ۱۰% باقی ماند. البته در سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ این سهم به ۹ درصد کاهش یافت. برای این که معیاری بهدست داده باشم دراین نمونهای که دارم روی آن کار میکنم، نروژ با ۲۵درصد سهم از درآمد ملی برای ۵۰درصد پایین جمعیت در مقام اول قرار دارد و تنها سه کشور دیگر هستند که سهم ۵۰درصدیهایشان از شیلی اندکی کمتر است. در بقیهی کشورهایی که مورد توجه من هستند – حدود ۴۵ کشور – به نظر میرسد که وضع ۵۰درصد جمعیتشان به نسبت از شیلی بهتر باشد.
در نمودار دوم، وضع ۱۰% بالاییها را با درآمد ۵۰ % پایین جمعیت مقایسه میکنیم. در سال ۱۹۸۰ دهصدیها با ۵۶درصد از درآمد ملی شروع کردند و بعد حتی در ۲۰۱۱ صاحب ۶۳درصد از درآمد ملی شدند ولی سرانجام میزانش در ۲۰۲۱ به ۵۹ درصدرسید که درمیان ۴۸ کشوری که موضوع پروژه من است، تنها پس از افریقای جنوبی، در مقام دوم قرار دارد. با اندکی تفاوت، برزیل در این رده بندی با ۵۸درصد مرتبه سوم است. توجه دارید که از نظر آماری، تعداد کسانی که درمیان ۵۰درصدها هستند طبیعتا، ۵ برابر تعداد کسانی است که درمیان ۱۰ درصدیهاست ولی وقتی به سهمشان از درآمد ملی نگاه میکنیم مشاهده میشود که سهم ۱۰درصدیها از درآمد ملی درهمه این سالها حدودا ۶ برابرسهم ۵۰درصد پایین جمعیت بوده است و البته اگر توجه داشته باشید که میزان به مراتب کمتری از درآمد باید درمیان به مراتب بیشتر جمعیت توزیع شود در آن صورت، روشن میشود که متوسط درآمد ۵۰درصدیها در مقایسه با متوسط درآمد ۱۰درصدیها بسیار ناچیز خواهد بود. معیاری ازاین رابطه به دست خواهم داد.
در نمودار سوم، سهم ۱۰درصدیها از درآمد ملی را با سهم ۹۰ درصد جمعیت از درآمد ملی مقایسه میکنیم همانطور که مشاهده میکنید ۱۰ درصد جمعیت سهم بهمراتب بیشتری از درآمد شیلی دارد تا ۹۰درصد بقیه جمعیت، و در همهی این سالها هم این سهمبری بین ۲۹ تا ۶۸درصد بیشتر بود. البته با استفاده از آمارهای موجود، میتوان متوسط درآمد افراد در این گروههای مختلف را برآورد کرد. منظورم از برآورد کردن درآمد این است که اگر بخواهم در اینجا متوسط درآمد را مقایسه کنیم برآورد میشود که متوسط درآمد ۱۰درصدیها در طول این سالها بین ۱۲ تا ۱۵ برابر متوسط درآمد ۹۰درصدیهای پایین در نوسان بود. البته با استفاده از همین روش، نسبت بین متوسط درآمد یکدرصدیها و ۹۰درصدیها را هم برآورد کردهام. در اینجا روشن میشود که متوسط درآمد یکدرصدیها از ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۱ بین ۴۷ تا ۶۵ برابر متوسط درآمد افراد در میان ۹۰ درصدیها متغیر بوده است.
در نمودار ۴ منظورم از ۴۰ درصدیها آنهایی هستند که بین ۵۰درصد پایین و ۱۰ درصد بالای جامعه قرار میگیرند با اندکی تسامح میتوان آنها را «طبقهی متوسط» خواند. البته این مباحث را باید با دقت بیشتری پیگیری کرد ولی منظورم از «طبقهی متوسط» در اینجا این است که نه همانند ۵۰درصدیها «بیچیز و فقیرند» و نه ماننده ۱۰درصدیها «توانگر و مالدار» ولی جالب این که نه فقط در شیلی بلکه در همهی کشورهایی که نمونهبرداری کردهام سهم ۴۰ درصدیها نقصان یافته است. بهعنوان نمونه در همین جا سهم «طبقهی متوسط» از درآمد ملی در ۱۹۸۰ حدودا ۳۴ درصد بود که درسال ۲۰۲۱ به ۳۱ درصد کاهش یافت. البته توجه دارید، که اگرچه بهظاهر تنها ۳ درصد کمتر شده است ولی این ۳درصد در واقع حدود ۱۰درصد از سهمی است که این افراد از درآمد ملی کشور داشته اند. در اینجا هم متوسط درآمد «طبقهی متوسط» را محاسبه و با متوسط درآمد ۱۰درصدیها مقایسه کردهام. متوسط درآمد ۱۰درصدیها، درطول این سالها بین ۷ تا ۹ برابر متوسط درآمد «طبقهی متوسط» بود.
در این نمودار آخر هم مقایسهای به دست میدهم از متوسط درآمد در شیلی و آنچه که مقایسه کردهام متوسط درآمد یکدرصدیها با متوسط درآمد ۵۰درصدیها و همینطور متوسط درآمد ۱۰درصدیها با متوسط درآمد ۵۰درصدیهاست. ستونهای آبیرنگ نشان میدهد که متوسط درآمد یکدرصدیها چند برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیها بود و مشاهده میکنید که درسال ۱۹۸۰ میزانش ۱۱۸ برابر بود. با تغییراتی که درتوزیع درآمد در شیلی صورت گرفت این نسبت در سال ۲۰۱۱ به ۱۵۷ برابر افزایش یافت و سرانجام در سال ۲۰۲۱ به ۱۳۰ برابر کاهش یافت. به همین نحووقتی به ستونهای قرمز زنگ مینگرید روشن میشود که متوسط درآمد ۱۰درصدیها در۱۹۸۰ حدود ۲۹ برابر متوسط درآمد در میان ۵۰درصدیها بود. البته این رقم درسال ۲۰۱۱ به ۳۶ برابر افزایش یافت و سرانجام در ۲۰۱۱ به همان ۲۹ برابر کاهش یافت. برای روشن شدن شیوهای که میتوان از این آمارها به این برآوردها رسید بد نیست اشاره کنم که پیشتر گفتم که سهم ۱۰درصدیها از تولید ناخالص داخلی حدود ۶ برابر سهم ۵۰درصدیها از درآمد ملی بود. این رقم نزدیک به ۳۰ برابر که به دست دادهام هم نتیجه ۶ برابربودن سهمشان از درآمد ملی و درمقایسه با ۵۰درصدیها، یکپنجم جمعیت را در خود داشتن است.
[۱] لینک دانلود آمارها:
https://wid.world/data/#countrytimeseries/sptinc_p90p100_992_j;sptinc_p0p50_992_j;sptinc_p90p100_z;sptinc_p0p50_z;sptinc_p99p100_z/CL/1980/2021/eu/k/p/yearly/s
دیدگاهتان را بنویسید