در اغلب بررسیها دربارهی نابرابری، روال کار بر این است که دربارهی یک کشورخاص آمارهای مرتبط جمعآوری شده و بعد کوشش میشود تا نشان داده شود که منابع ملی و سراسری یا به عبارت دیگر تولید ناخالص داخلی چگونه درمیان شهروندان همان کشور خاص توزیع میشود.[۱] در اینجا هم میتوان جمعیت کشور را به صورت ده دهک در نظر گرفت و بعد وارسید که سهم هر دهک از تولید ناخالص داخلی به چه میزان است. یا از طرف دیگر میتوان به بررسی توزیع درآمد بین عوامل عمدهی تولید – بهطور عمده کار و سرمایه – پرداخت. اگرچه این نوع پژوهشها بسیار مفیدند و میتوانند راهنمای بسیار مفیدی برای سیاستپردازی باشند ولی به گمان من یکی از کمبودها این است که میزان نابرابری موجود را کم برآورد میکند.
من در این مقالهی کوتاه میخواهم بررسی کنم که نابرابری درآمدی درمیان ملت چگونه متحول شده است و برای یافتن جواب به این سؤال، بهطور کاملاً تصادفی سه کشور سرمایهداری پیشرفته و سه کشور دیگر سرمایهداری ولی درحالتوسعه را انتخاب کردهام. آمارهای بانک جهانی برای تولید ناخالص داخلی کشورها به قیمت ثابت سال ۲۰۱۵ را مبداء کار قرار دادهام. همچنین از آمارهای بانک جهانی دربارهی جمعیت این کشورها بهره گرفتهام. از سوی دیگر، از بانک آماری «کارگاه نابرابری جهانی» هم آمارهای مربوط به توزیع درصدی درآمد ملی را دانلود کردم و با استفاده از دو دستهی آماری که دردسترس ماست، متوسط درآمد یکدرصدیها و ۱۰درصدیها و ۵۰درصدیهای پایین را برای هردو دسته کشورها محاسبه کردم. آن چه میآید درواقع افزودن یادداشتهایی در حولوحوش این آمارهاست.
از طرف دیگر، برای این که بتوانیم وضعیت را در گذر زمان هم بررسی کرده باشیم، من وضعیت را در سه تاریخ متفاوت در نظر گرفتهام که هرکدام بهنوبه دارای اهمیت ویژهای هستند. ابتدا از سال ۱۹۸۰ آغاز میکنم من آن را با اندکی تسامح شروع الگوی نولیبرالیسم در کشورهای سرمایهداری میدانم. به این ترتیب وقتی توزیع درآمد را در سال ۱۹۸۰ درمیان این کشورها با یکدیگر مقایسه میکنیم در واقع داریم پیآمدهای سیاستپردازی اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم را بررسی میکنیم. در وجه عمده این ادعا احتمالاً درست است که در این سال هیچ یک از این کشورها هنوز الگوی اقتصادی نولیبرالی را بهکار نگرفته بودند. تاریخ دوم هم سال ۲۰۰۷ است، یعنی قبل از بحران بزرگ مالی، و به یک معنا مقایسهی کشورها در این سال، درواقع نشان میدهد که توزیع درآمد در این کشورها درراستای اجرای رفرمهای نولیبرالی از سال ۱۹۸۰ به بعد دستخوش چه تحولات و دگرگونیهایی شده است. و سرانجام هم سال ۲۰۲۱ را بهکار میگیریم- یعنی آخرین سالی که برای آن آمارهای لازم را در دسترس داریم و مقایسهی وضعیت در این سال نشان میدهد که در زمینهی نابرابری درآمدی در چه وضعیتی هستیم و آیا این کشورها توانستهاند از پیآمدهای مصیبتبار بحران بزرگ جهانی خودرا خلاص کنند یا خیر؟
بهعنوان نقطهی شروع، میزان جمعیت این کشورها از ۱۹۸۰ نرخ رشد متفاوتی را تجربه کرده و بهعلاوه این کشورها رشد اقتصادی متفاوتی داشتهاند. برای مثال شواهد آماری ما نشان میدهد که اقتصاد هندوستان در این فاصله یعنی بین ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۱ بیش از ۹ برابر شد و درنوبت بعدی هم ایران و امریکا قرار دارند که اقتصادشان در این فاصله ۳ برابر شده است. کمترین میزان رشد اقتصادی در آلمان و فرانسه اتفاق افتاد که اقتصادشان در ۲۰۲۱ در مقایسه با ۱۹۸۰ اندکی کمتر از دو برابر شده بود. برای همه این کشورها، بخش عمدهای از رشد اقتصادی در دورهی اول، یعنی بین ۱۹۸۰ و ۲۰۰۷ اتفاق افتاد و در دورهی دوم، یعنی ۲۰۰۷ تا ۲۰۲۱ رشد اقتصادی بهمراتب کمتر بود و در این سالها هم بیشترین میزان رشد اقتصادی در هندوستان ثبت شد که اقتصادش در سالهای پس از بحران مالی بزرگ حدوداً دو برابر شده است. در مورد دیگر اقتصادهایی که برای بررسی بیشتر برگزیدهایم میزان رشد اقتصادی میان کشورهای مختلف متغیر بوده است.
وقتی به رشد جمعیت نگاه میکنیم بیشترین رشد در ایران اتفاق افتاد که جمعیتاش بیش از دو برابر شد و کمترین رشد هم در آلمان بود که در این فاصلهی ۴۰ ساله جمعیتاش حدود ۶ درصد رشد داشت. هندوستان هم همانند ایران نرخ رشد جمعیت بالایی را تجربه کرد.
برای این که تصویری کلی از این ۶ کشور به دست بدهم اجازه بدهید توزیع درآمد دراین کشورها را بررسی کنیم.
جدول یک. توزیع درآمد ۱۹۸۰ – ۲۰۲۱
سهم یکدرصدیها از درآمد ملی به درصد | ||||||
افریقای جنوبی | امریکا | فرانسه | آلمان | ایران | هندوستان | |
۱۱ | ۱۱ | ۱۴ | ۱۰ | ۲۳ | ۸ | ۱۹۸۰ |
۲۰ | ۱۹ | ۱۲ | ۱۴ | ۱۸ | ۲۰ | ۲۰۰۷ |
۲۲ | ۱۹ | ۱۰ | ۱۳ | ۱۸ | ۲۲ | ۲۰۲۱ |
سهم ۵۰درصدیها پایینی از درآمد ملی به درصد | ||||||
۱۳ | ۱۹ | ۲۲ | ۲۳ | ۱۱ | ۲۱ | ۱۹۸۰ |
۸ | ۱۴ | ۲۲ | ۱۹ | ۱۲ | ۱۶ | ۲۰۰۷ |
۵ | ۱۳ | ۲۳ | ۱۹ | ۱۳ | ۱۳ | ۲۰۲۱ |
سهم ۴۰درصدیهای میانه (۵۱-۹۰%) از درآمد ملی به درصد | ||||||
۴۰ | ۴۷ | ۴۷ | ۴۸ | ۳۲ | ۴۶ | ۱۹۸۰ |
۳۰ | ۴۲ | ۴۴ | ۴۴ | ۳۵ | ۳۵ | ۲۰۰۷ |
۲۸ | ۴۱ | ۴۵ | ۴۴ | ۳۴ | ۳۰ | ۲۰۲۱ |
سهم ۹ درصدیهای ثروتمند (۹۱-۹۹% ) از درآمدملی به درصد | ||||||
۳۶ | ۲۳ | ۲۳ | ۱۹ | ۳۴ | ۲۴ | ۱۹۸۰ |
۴۲ | ۲۵ | ۲۲ | ۲۳ | ۳۵ | ۲۹ | ۲۰۰۷ |
۴۵ | ۲۶ | ۲۲ | ۲۴ | ۳۵ | ۳۵ | ۲۰۲۱ |
World Inequality Database, at https://wid.world/.
Downloaded during December 2021.
چند نکتهی کلی دربارهی دادههای آماری این جدول:
در ۳ کشور از ۶ کشوری که برای بررسی بیشتر برگزیدهایم شاهدیم که توزیع درآمد در این ۴۰ سال مورد بررسی بهطور خیلی جدی تغییر کرده است.
سهم یکدرصدیها در هندوستان به صورت درصدی از درآمد ملی در این ۴۰ سال حدوداً ۳ برابر شد. در افریقای جنوبی این سهمبری دو برابر شد و در امریکا هم ۷۰درصد رشد داشت. در عین حال، سهم ۵۰درصدیهای فقیر در هر سه اقتصاد با کاهش چشمگیر همراه شد، میزان کاهش در امریکا حدوداً ۴۰ درصد و در هندوستان هم ۶۰ درصد و در افریقای جنوبی بیشتر از ۱۶۰درصد بود. از سوی دیگر سهمبری ۴۰ درصدیها، یعنی بین ۵۱-۹۰درصدیها- هم دراین اقتصادها روند کاهنده داشته است. بیشترین میزان کاهش در هندوستان اتفاق افتاد و پس از آن در افریقای جنوبی که به ترتیب، ۵۰درصد و ۴۰درصد کاهش یافتند. در امریکا هم سهمبری ۴۰ درصدیهای میانه، حدوداً ۱۵درصد کمتر شد. ما در این بررسی مختصر همچنین محاسبه کردهایم که بر وضعیت درآمدی ۹ درصدیها- یعنی ۹۱-۹۹% در این اقتصادها چه آمده است. تغییرات در سهمبری ۹ درصدیها بسیار شبیه تغییرات در سهمبری یکدرصدیهاست با این توضیح که میزان افزایش به نسبت کمتر است. بهغیر از فرانسه در ۵ کشور دیگر سهم ۹ درصدیها در این فاصله از درآمد ملی افزایش یافته است. بیشترین میزان افزایش در هندوستان اتفاق افتاد که سهمشان بیش از ۴۵ درصد بیشتر شد، و پس آنگاه میزان رشد سهمبری برای ۹ درصدیها درافریقای جنوبی هم ۲۵ درصد بود و در امریکا هم شاهد افزایش ۱۰درصدی در سهمبری ۹ درصدیهای ثروتمند بودهایم. دردیگر اقتصادهایی که دراین یادداشت بررسی خواهیم کرد شاهد تغییرات جزیی بودهایم که بهنوبه به آنها هم خواهیم پرداخت. آنچه که باید بر آن تأکید کنم این که در ۲۰۲۱ درمقایسه با وضعیت سال ۱۹۸۰، ۱۰درصدیها- یعنی یکدرصدیها و ۹ درصدیهای بعدی- در همهی این اقتصادها سهم بهمراتب بیشتری از درآمد ملی دارند.
اجازه بدهید از بررسی توزیع درصدی درآمد ملی به مقایسهی متوسط درآمدها برای دهکهای مختلف بپردازیم. در میان این کشورها، ایران تنها موردی است که در آن متوسط درآمد یکدرصدیها در ۲۰۲۱ از میزان متوسط درآمد این گروه در ۱۹۸۰ کمتر بود. در پیوند با دیگر کشورها، متوسط درآمد یکدرصدیها در هندوستان در این فاصله ۱۳ برابر شد و در امریکا هم شاهدیم که در ۲۰۲۱ متوسط درآمد یکدرصدیها بیش از ۳ برابر متوسط درآمدشان در سال ۱۹۸۰ بود. در فرانسه متوسط درآمد یکدرصدیها در این فاصله ۷۰درصد بیشتر شد و میزان متوسط درآمد یکدرصدیها در آلمان و در افریقای جنوبی بیش از دو برابر شد. ناگفته روشن است که این شیوهی تغییر متوسط درآمد باعث شد که نسبت درآمدی- یعنی نسبت بین متوسط درآمدهای دهکهای مختلف – هم دستخوش تغییر اساسی بشود. با استفاده از آمارهای بانک جهانی و آمارهای مربوط به توزیع درصدی این درآمدها برای همهی کشورها در این نمونهی کوچک متوسط درآمد یکدرصدیها را محاسبه کردهایم. بهعنوان مثال مشاهده میکنیم یکدرصدیهای هندی شکاف درآمدیشان را با متوسط درآمد یکدرصدیها در امریکا، آلمان و فرانسه کاهش دادهاند. در حالی که در ایران، شکاف درآمدی یکدرصدیهای ایران با متوسط درآمد یکدرصدیها در این کشورهای سرمایهداری پیشرفته بسیار بزرگتر شده است. در سال ۱۹۸۰، متوسط درآمد یکدرصدیها در فرانسه بیش از ۶۸ برابرمتوسط درآمد یکدرصدیها در هندوستان بود ولی درسال ۲۰۰۷، با تغییراتی که پیش آمد این نسبت درآمدی به ۲۰ و سپس در ۲۰۲۱ به تنها ۹ برابر کاهش یافت. به همین شکل اگر متوسط درآمد یکدرصدیهای هندی را با متوسط درآمد یکدرصدیهای امریکایی مقایسه کنیم روند مشابهی را مشاهده خواهیم کرد. در سال ۱۹۸۰ متوسط درآمد یکدرصدیها درامریکا بیش از ۱۰۹ برابر متوسط درآمد یکدرصدیها در هندوستان بود. ولی این نسبت در سال ۲۰۰۷ به ۴۸ برابر و سپس در ۲۰۲۱ به ۲۸ برابر کاهش یافت. پرکردن شکاف درآمدی بین درآمد متوسط یکدرصدیهای هندی و آلمانی بهمراتب جدیتر و اساسیتر بود. در سال ۱۹۸۰ متوسط درآمد یکدرصدیها در آلمان بیش از ۷۶ برابر متوسط درآمد یکدرصدیها در هندوستان بود ولی این نسبت در ۲۰۲۱ به تنها ۱۳ برابر کاهش یافت. یکی از عواملی که احتمالاً این تحول در نسبت درآمدی را توضیح میدهد این که تقریباً در همهی این سالها رشد اقتصادی هندوستان از رشد اقتصادی در کشورهای دیگر بیشتر بود و بهعلاوه، شواهد زیادی موجود است که نشان میدهد ما در همهی این سالها در هندوستان با رشد اقتصادی فراگیر روبرو نبودهایم. در تأیید این نکته بد نیست اشاره کنم که اندازهی اقتصاد هندوستان در این فاصله ۹ برابر شده است ولی میدانیم متوسط درآمد یکدرصدیها در این فاصله هم ۱۳ برابر رشد کرده است. در مورد آلمان ولی، متوسط درآمد یکدرصدیها دراین فاصله تقریباً دو برابر شد و رشد اقتصاد آلمان هم در این فاصله از دو برابر کمتر بود. در امریکا ولی رشد در میزان متوسط درآمد یکدرصدیها بهمراتب از میزان رشد کلی اقتصاد امریکا بیشتر بود، که در واقع شاهدی بر رشد بیشتر نابرابری درآمدها در امریکاست. شکاف درآمدی بین متوسط درآمد یکدرصدیها در ایران و متوسط درآمد یکدرصدیها در اقتصادهای ثروتمند در۱۹۸۰ بهمراتب از آنچه در سال ۲۰۲۱ بود کمتر بود. بهعنوان نمونه در ۱۹۸۰ متوسط درآمد یکدرصدیها در فرانسه تقریباً ۲ برابر متوسط درآمد یکدرصدیها در ایران بود، ولی این نسبت در سال ۲۰۲۱ به بیش از ۴ برابر افزایش یافت. در مقایسهی متوسط درآمد یکدرصدیهای ایران با متوسط درآمد یکدرصدیها در امریکا میزان شکاف موجود بهمراتب بزرگتر شده است. در سال ۱۹۸۰ متوسط درآمد یکدرصدیها در امریکا حدوداً ۴ برابر متوسط درآمد یکدرصدیها در ایران بود ولی این نسبت در سال ۲۰۲۱ بیش از ۱۳ برابر شد. در افریقای جنوبی که با نابرابری درآمدی بیشتری روبرو هستیم این تغییرات هم وجه متفاوتی میگیرد. در ۱۹۸۰ متوسط درآمد یکدرصدیها در آلمان حدوداً ۴ برابر متوسط درآمد یکدرصدیها در افریقای جنوبی بود و این نسبت در ۲۰۲۱ هم به همین میزان بود. همین وضعیت هم در مقایسه با فرانسه وجود داشت و نسبت درآمدی بین این دو گروه از ثروتمندان ۳ برابر بود. ولی درمقایسه با امریکا، احتمالاً به این دلیل که در امریکا هم با نابرابری درآمدی زیادی روبرو هستیم در نتیجه این نسبت تغییر کرده است. در ۱۹۸۰ متوسط درآمد یکدرصدیها در امریکا ۶ برابر متوسط درآمد یکدرصدیها در افریقای جنوبی بود ولی این نسبت در ۲۰۲۱ بیش از ۱۳ برابر شد.
در مرحلهی بعدی ما به دو نوع بررسی مقایسهای دست میزنیم. در بخش اول، نسبت درآمدی بین متوسط درآمد۵۰درصدیها در این ۶ کشور را با یکدیگر مقایسه و تغییرات رخ داده را بررسی میکنیم. پس آنگاه در بخش بعدی، نسبت درآمدی یکدرصدیها در امریکا، آلمان و فرانسه و ۵۰درصدیهای فقیر در ایران ، هندوستان و افریقای جنوبی را به دست خواهیم داد.
دربارهی متوسط درآمد ۵۰درصدیها، بیشترین میزان افزایش در فرانسه اتفاق افتاد و این در حالیست که میزان افزایش در آلمان هم در مرتبهی دوم قرار داشت. میزان افزایش در متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر درامریکا از دیگر کشورها بهمراتب کمتر بود. درمیان سه کشور دیگر، یعنی هندوستان، ایران و افریقای جنوبی، وضع بهراستی بسیار جالب و بحثبرانگیز میشود. درهندوستان درطول ۴ دههی گذشته متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر ۳ برابر شده است ولی در ایران، میزان افزایش برای کل این دوره، یعنی از ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۱ تنها ۵۰درصد است. در افریقای جنوبی میزان متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در سال ۲۰۲۱ درمقایسه با متوسط درآمد همین گروه در ۱۹۸۰ به کمتر از نصف تقلیل یافته و ۶۰ درصد کمتر شده است. در نمودار یک این یافتهها را ارایه کردهام.
درنمودار ۱ متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر را دراین۶ کشور مقایسه کردهام و آن چه در نگاه اول به نظر میرسد این که با وجود تغییرات مثبتی که اتفاق افتاد ولی همچنان شکاف درآمدی بین ۵۰درصدیهای فقیر هندوستان با متوسط درآمد ۵۰درصدیها در امریکا، آلمان و فرانسه از شکاف درآمدی مشابه در پیوند با ایران و افریقای جنوبی بیشتر است. بهعنوان مثال، اگرچه متوسط درآمد ۵۰درصدهای فقیر درهندوستان افزایش یافته و نسبت بین این میزان متوسط و متوسط درآمد ۵۰درصدیها در فرانسه از ۶۳ برابر بودن به ۳۵ برابر در سال ۲۰۲۱ رسیده است ولی در همان سال، متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فرانسوی تنها ۱۳ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیها در ایران در همان سال بود. بهطور کلی از ارقام آماری میدانیم که متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در کشورهای ثروتمند در این نمونهی کوچک ما در سال ۱۹۸۰ حدوداً ۶۷ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر درهندوستان بود ولی این نسبت درآمدی در۲۰۲۱ به ۳۳ برابر تقلیل یافت. درایران، در سال ۱۹۸۰ این نسبت درآمدی حدوداً ۱۲ برابر بود و به نظر میرسد که در همان حد باقی مانده باشد. در افریقای جنوبی ولی وضع بهشدت فرق کرده است. نسبت درآمدی درسال ۱۹۸۰ حدوداً ۸ برابر بود ولی در ۲۰۰۷ به ۱۶ برابر افزایش یافت و سرانجام در ۲۰۲۱ متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر درکشورهای غنی بیش از ۲۸ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیها در افریقای جنوبی شد. توزیع درآمد درافریقای جنوبی به شیوهی هراسآوری نابرابرتر شده است. درمقایسه بین وضعیت در هندوستان و در افریقای جنوبی مشاهده میکنیم در حالی که وضعیت در هندوستان در مقایسه با هرسه کشور ثروتمند، امریکا، فرانسه و آلمان بهبود یافته و شکاف کمتر شده است در مورد افریقای جنوبی دقیقاً با عکس آن روبرو هستیم یعنی در مقایسه با هرکدام از این کشورها، شکاف موجود عظیمتر گشته است. بهعنوان مثال در سال ۱۹۸۰، متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در کشورهای ثروتمند تنها حدوداً ۸ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیها در افریقای جنوبی بود ولی این نسبت در ۲۰۲۱ به ۲۸ برابر افزایش یافت.
در این بخش میخواهم تغییرات در متوسط درآمدیکدرصدیها در کشورهای ثروتمند را با تغییراتی که در متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در ایران، هندوستان و افریقای جنوبی پیش آمد مقایسه کنم. یافتهها را در نمودار ۲ خلاصه کردهام.
اولین نکتهای که باید به آن اشاره کنم این است که کمترین نسبت درآمدی در سال ۱۹۸۰ وجود داشت که بهعنوان مثال متوسط درآمد یکدرصدیهای در فرانسه بیش از ۱۴۶ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در افریقای جنوبی بود. در همان سال، متوسط درآمد یکدرصدیها در فرانسه بیش از ۲۴۸ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در ایران و ۱۲۸۷ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در هندوستان بود. به نظر میرسد که دراغلب این سالها متوسط درآمد یکدرصدیها در امریکا حدوداً ۲ برابر متوسط درآمد یکدرصدیها در فرانسه بوده باشد چون وقتی نسبت درآمدی بین متوسط درآمد یکدرصدیها در امریکا را مبنای مقایسه قرار میدهیم ارقام بهراستی اوج میگیرند. درسال ۱۹۸۰ متوسط درآمد یکدرصدیها در امریکا، بیش از ۲۰۷۷ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر درهندوستان بود درحالی که درمقایسه با ایران این نسبت، ۴۰۱ و درپیوند با افریقای جنوبی هم فقط ۲۳۶ برابر بود. وضعیت درآلمان به وضعیت در فرانسه بسیار شبیه بود با این تفاوت که به نظر میرسد متوسط درآمد یکدرصدیها درآلمان از متوسط درآمد یکدرصدیها درفرانسه بیشتر بوده باشد. بهعنوان مثال درسال ۱۹۸۰ متوسط درآمد یکدرصدیها در آلمان بیش از ۱۴۴۰ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای پایین در هندوستان بود. وقتی به ۲۰۰۷ میرسیم اگرچه شکاف درآمدی ثروتمندان در آلمان و ۵۰درصدیهای فقیر درایران وافریقای جنوبی افزایش یافته ولی درهندوستان این نسبت کمتر شده است. متوسط درآمد یکدرصدیها درفرانسه در ۲۰۰۷ بیش از ۳۵۴ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در ایران بود و این نسبت درآمدی برای این سال برای افریقای جنوبی هم ۴۵۱ برابر بود. وقتی این وضعیت را به متوسط درآمد یکدرصدیها در امریکا مقایسه میکنیم نابرابری روزافزون در خود امریکا و انباشت بیشتر و بیشتر درآمد و ثروت در میان یکدرصدیها را مشاهده میکنیم که این نسبتها بهشدت بیشتر شده است. در سال ۲۰۰۷ متوسط درآمد یکدرصدیها در امریکا ۲۹۹۵ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در هندوستان بود و نسبت مشابه برای ایران ۸۳۵ و افریقای جنوبی ۱۰۶۲ بود. اضافه کنم که این نسبتها بیانگر رشد قابلتوجهی در نابرابری درآمدها هستند که درمورد هندوستان میزان افرایش در شکاف حدوداً یکسوم است در حالی که در پیوند با ایران میزانش ۲ برابر و درمقایسه با وضعیت در افریقای جنوبی هم شاهد ۴ برابر شدن شکاف درآمدی هستیم. اگر متوسط درآمد یکدرصدیها در آلمان را با متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در این کشورها مقایسه کنیم تصویر مشابهی به دست میآید با این تفاوت که در مقابل امریکا ارقام اندکی کوچکترند. درسال ۲۰۰۷ متوسط درآمد یکدرصدیها درآلمان حدوداً ۱۵۳۹ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در هندوستان بود که در مقایسه با وضعیت در ۱۹۸۰ مقداری افزایش نشان میدهد ولی اگر از متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر ایران در این قیاس استفاده کنیم، نسبت درآمدی ۴۲۹ برابر است که در مقایسه با وضعیت در سال ۱۹۸۰ نشاندهندهی رشد ۵۴ درصدی است. با توجه به نابرابری درآمدی هراسآور در افریقای جنوبی شاهد بیشترین افزایش در شکاف نابرابری د راینجا هستیم. در سال ۱۹۸۰ متوسط درآمد یکدرصدیها در آلمان تنها ۱۶۴ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در افریقای جنوبی بود ولی این نسبت درآمدی در سال ۲۰۰۷ به ۵۴۶ برابر رسید که درمقایسه با ۱۹۸۰ بیش از ۳ برابر شده است. وقتی به ۲۰۲۱ میرسیم نسبت درآمدی هندوستان و ایران اندکی بهبود مییابد ولی وضع در پیوند با افریقای جنوبی بهمراتب بدتر میشود. متوسط درآمد یکدرصدیها در فرانسه در سال ۲۰۲۱ حدوداً ۷۵۹ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر درهندوستان است که درمقایسه با وضعیت در ۱۹۸۰ شاهد بیش از ۴۰ درصد کاهش هستیم. درپیوند با ایران هم وضع اندکی بهبود یافت یعنی در ۲۰۰۷ متوسط درآمد یکدرصدیها در فرانسه ۲۸۲ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در ایران بود که در مقایسه با وضعیت در ۱۹۸۰ اندکی بهبود نشان میدهد. یکی از دلایل این تغییرات به صورتی که در این صفحات گزارش کرده ایم احتمالاً شیوه تغییر در توزیع درصدی درآمدها و همچنین میزان رشد اقتصادی در این سالهاست. بهعنوان نمونه دادههای آماری ما نشان میدهد که در فاصلهی ۲۰۰۷ تا ۲۰۲۱ میزان متوسط درآمد ۵۰درصدیها حدوداً ۸۵ درصد بیشتر شده است در حالی که در طول همین سالها متوسط درآمدیکدرصدیها در فرانسه ۲۰ درصد کاهش یافته است. اگر از ارقام افریقای جنوبی استفاده کنم نسبت درآمدی درسال ۲۰۰۷ ۴۵۱ برابر بود که برای سال ۲۰۲۱ با بیش از ۴۰درصد رشد به ۶۳۱ برابر رسید. وقتی متوسط درآمد یکدرصدیهای امریکایی را بهکار میگیریم در دو مورد از سه کشوری که بررسی میکنیم مشاهده میشود که این شکاف بیشتر شده است. متوسط درآمد یکدرصدیهای امریکایی در سال ۲۰۲۱ حدوداً ۲۳۶۳ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای هندوستان بود اگرچه این شکاف درآمدی بسیار هراسآور است ولی نکته این که در ۲۰۰۷ این نسبت درآمدی ۲۹۹۵ برابر بود. یکی از عوامل احتمالاً این است که میزان متوسط درآمد یکدرصدیهای امریکایی در این سالها تنها ۸ درصد رشد داشته درحالی که متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در هندوستان بیش از ۸۵ درصد افزایش یافت. اگر متوسط درآمد یکدرصدیهای امریکایی را در ۲۰۲۱ با متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر ایران و افریقای جنوبی مقایسه کنیم مشاهده میکنیم که نسبت درآمدی به ترتیب ۸۷۷ برابر و ۱۹۶۴ برابر بود که در هر دو مورد در مقایسه با وضعیت در سال ۱۹۸۰ شکاف بیشتر شده است. مقایسهی متوسط درآمد یکدرصدیها درآلمان با متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در ایران، هندوستان و افریقای جنوبی تصویر مشابهی به دست میدهد. در مقایسه با هندوستان شاهدیم که نسبت درآمدی اندکی کاهش یافته درحالی که در پیوند با افریقای جنوبی شکاف بهمراتب بیشتر شده است. یکی از عوامل احتمالاً این بود که متوسط درآمد یکدرصدیها در آلمان برای این دوره تنها یکدرصد رشد داشته است ولی با این وصف درسال ۲۰۰۷ بیش از ۵۴۶ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در افریقای جنوبی بود ولی این نسبت در ۲۰۲۱ به ۹۴۷ برابر افزایش یافت. پیشتر هم گفته شد براساس دادههای آماری ما متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در افریقای جنوبی در ۲۰۲۱ درمقایسه با میزانش در ۲۰۰۷ بیش از ۴۰ درصد کاهش داشته است. درنمودار بعدی، ما ترکیبی از این آمارها را به دست میدهیم. یعنی در ستونهای سیاه نسبت درآمدی امریکا، آلمان و فرانسه را نشان میدهیم و ستونهای رنگی هم نسبت درآمدی بین کشورها را نشان میدهد.
درپیوند با موضوع اصلی این یادداشت، یعنی نابرابری بین ملتها این نمودار حاوی اطلاعات بسیار مفیدی است و معتقدیم که مقیاس این نوع نابرابری را بهخوبی نشان میدهد. اجازه بدهید یکی از این سالها را در نظر بگیریم. بهعنوان مثال درسال ۱۹۸۰ در فرانسه متوسط درآمد یکدرصدیها درآن سال تنها ۲۰ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای پایین در فرانسه بوده است (ستون سیاه) ولی در همان سال وقتی این میزان متوسط درآمد یکدرصدیها را با متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در ایران، هندوستان و افریقای جنوبی مقایسه میکنیم مشاهده میکنیم که نسبت درآمدی به ترتیب، ۲۴۸، ۱۲۸۷ و ۱۴۶ برابر میشود. همین وضعیت در سال ۲۰۰۷ و در ۲۰۲۱ هم وجود دارد. در ۲۰۲۱ در حالی که متوسط درآمد یکدرصدیهای فرانسوی تنها ۲۲ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در فرانسه است ولی همین میزان درآمد متوسط همچنان ۷۵۹ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در هندوستان و ۶۳۱ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در افریقای جنوبی است. در امریکا هم مشاهده میکنیم که در ۱۹۸۰ متوسط درآمد یکدرصدیها ۲۹ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر امریکایی بود ولی وقتی همین درآمد متوسط را با متوسط درآمد ۵۰درصدیها در هندوستان در همان سال مقایسه میکنیم این رقم ۲۰۷۷ برابر میشود. اگر بهجای هندوستان، متوسط درآمد ۵۰درصدیها در ایران را ملاک قرار بدهیم این نسبت درآمدی ۴۰۱ برابر میشود که مدتی بعد در ۲۰۲۱ این رقم به ۸۷۷ برابر میرسد. آنچه این نسبتها نشان میدهد این که متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر امریکایی هم در این سال حدوداً بیش از ۷۰ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر هندی بود. نکتهی قابلتوجه در همهی این آمارها این است که وضعیت در افریقای جنوبی درمقایسه با وضعیت در ایران و یا هندوستان بهمراتب وخیمتر شده و در همهی حوزهها اقتصاد افریقایی جنوبی عقبگرد داشته است. بهعنوان نمونه متوسط درآمد یکدرصدیها در فرانسه که درسال ۱۹۸۰ تنها ۲۰ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در فرانسه بود ولی درهمان سال، این درآمد متوسط ۱۴۶ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر درافریقای جنوبی بود ولی درسال ۲۰۰۷ این نسبت درآمدی به ۴۵۱ برابر و درسال ۲۰۲۱ به ۶۳۱ برابر افزایش یافت. متوسط درآمد یکدرصدیها در امریکا در ۱۹۸۰ بیش از ۲۳۶ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در افریقای جنوبی بود ولی این نسبت درآمدی در سال ۲۰۰۷ به ۱۰۶۲ برابر و مدتی بعد در۲۰۲۱ به ۱۹۶۴ برابر افزایش یافت. اگر بهجای امریکا از آمارهای آلمان استفاده کنیم تصویر مشابهی به دست میآید. در سال ۱۹۸۰ متوسط درآمد یکدرصدیها درآلمان ۲۷۸ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر درافریقای جنوبی بود ولی درسال ۲۰۰۷ این نسبت درآمدی ۵۴۶ برابر شد و در سال ۲۰۲۱ از۹۴۷ برابر هم فراتر رفت. در ایران هم شاهد وضعیت مشابهی هستیم. یعنی درسال ۱۹۸۰ متوسط درآمد یکدرصدیها در آلمان ۲۷۸ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر درایران بود و این نسبت درآمدی در سال ۲۰۰۷ به ۴۲۹ برابر رسید ووقتی به ۲۰۲۱ میرسیم با اندکی تخفیف ۴۲۳ برابر باقی ماند که در مقایسه با شکاف موجود در ۱۹۸۰ اندکی کمتر از دو برابر شده است. در۱۹۸۰ متوسط درآمد یکدرصدیها در امریکا ۴۰۱ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر درایران بود و برای سال ۲۰۰۷ این نسبت درآمدی بیش از دو برابر شده به ۸۳۵ برابر رسید و وقتی به سال ۲۰۲۱می رسیم مشاهده میکنیم که این شکاف همچنان افزایش یافته و ۸۷۷ برابر شده است. درمقایسهی وضعیت یکدرصدیها درفرانسه و ۵۰درصدیهای فقیر درایران شاهد شکاف درآمد مشابهی هستیم که همانند دیگر کشورها در گذر سالها بیشتر هم شده است . در سال ۱۹۸۰ این نسبت درآمدی بین یکدرصدیها در فرانسه و ۵۰درصدیهای فقیر درایران ۲۴۸ برابر بود که درسال ۲۰۰۷ به ۳۵۴ برابر افزایش یافت ولی وقتی به ۲۰۲۱ میرسیم با اندکی تخفیف ۲۸۲ برابر مانده است. همانطور که پیشتر هم به اشاره گفتهام بیشترین شکاف درآمدی که وجود دارد بین متوسط درآمد یکدرصدیها در امریکا، فرانسه و آلمان و متوسط درآمد ۵۰درصدیهای پایین درهندوستان است ولی هندوستان تنها کشوری است که توانسته در این ۴۰ سال شکاف درآمدی را اندکی کاهش بدهد. در سال ۱۹۸۰ متوسط درآمد یکدرصدیها در فرانسه ۱۲۸۷ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر درهندوستان بود ولی این نسبت درآمدی در ۲۰۰۷ به ۱۲۷۱ برابر کاهش یافت و سرانجام در ۲۰۲۱ هم به ۷۵۹ برابر رسید. اگرچه همچنان شاهد وجود یک شکاف بزرگ هستیم ولی واقعیت دارد که در گذر ۴۰ سال گذشته این شکاف بهمراتب کمتر شده است. در مورد امریکا هم مشاهده میکنیم که متوسط درآمد یکدرصدیها در ۱۹۸۰بیش از ۲۰۷۷ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در هندوستان بود و این نسبت درآمدی در ۲۰۰۷ به ۲۹۹۵ برابر افزایش یافت و پس آنگاه در ۲۰۲۱ به ۲۳۶۲ برابر کاهش یافت که اگرچه از شکاف موجود در ۱۹۸۰ بزرگتر است ولی درمقایسه با ۲۰۰۷ نشاندهندهی شکاف کمتری است. در سال ۱۹۸۰ متوسط درآمد یکدرصدیها در آلمان ۱۴۴۰ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در هندوستان بود و این نسبت درآمدی در ۲۰۰۷ به ۱۵۳۹ برابر افزایش یافت و سرانجام در ۲۰۲۱ به ۱۱۳۹ برابر کاهش یافت. دربارهی کشورهای سرمایهداری پیشرفته، امریکا، آلمان و فرانسه بیشترین شکاف درآمدی در سال ۲۰۲۱ در امریکا به ثبت رسیده است که متوسط درآمد یکدرصدیها ۷۳ برابر متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر امریکایی.
این شکافهای عظیم که در این یادداشت گزارش کردهایم نشاندهندهی یک مشکل ساختاری اساسی درمیان کشورهاست که نه فقط نشان از نابرابری درآمد میدهد بلکه متأسفانه دراغلب موارد این شکاف هم روند افزایشی دارد. دراین بررسی که انجام دادهایم، بهغیر از هندوستان وضعیت کلی اقتصادی در ایران و در افریقای جنوبی بهوضوح بسیار ناگوارتر شده است و بهخصوص به اسفناک بودن شرایط در افریقای جنوبی تأکید دارم.
برای این که نکتههایم اندکی بهتر عیان شوند کوشیدم تا متوسط درآمد روزانه را برای این کشورها هم برآورد کنم. بهطور کلی شواهد ما نشان میدهد که درسال ۱۹۸۰ متوسط درآمد روزانهی ۵۰درصدیهای فقیر در افریقای جنوبی اندکی کمتر از ۴ دلار بود ولی با تحولاتی که بهاختصار بررسی کردهایم میزانش به اندکی بیشتر از ۱.۵ دلار رسیده است. حتی با معیارهای معیوب بانک جهانی در اندازهگیری فقر، این ۵۰درصدیهای افریقای جنوبی باید فقیر به حساب بیایند. وضعیت در هندوستان اندکی بهبود یافته ولی از اساس بسیار نازلی این بهبود آغاز شده است. در سال ۱۹۸۰ متوسط درآمد ۵۰درصدیهای فقیر در هندوستان کمتر از ۵۰ سنت در روز بود و برای ۲۰۰۷ به اندکی کمتر از یک دلار در روز رسیدو سرانجام با همهی داستانهایی که دربارهی «معجزات» اقتصادی در هندوستان گفته میشود در ۲۰۲۱ به ۱.۲۹ دلار افزایش یافت که هنوز از خط فقر بانک جهانی بهمراتب کمتر است. در ایران با اندکی بهبود روبرو هستیم. متوسط درآمد روزانهی ۵۰درصدیهای پایین در ۱۹۸۰ معادل ۲.۳۴ دلار بود که برای ۲۰۰۷ به ۳.۳۸ دلار افزایش یافت و حتی در۲۰۲۱ هم با اندکی بهبود به ۳.۴۷ دلار رسید. منهم باخبرم که سطح قیمتها و بهطور کلی هزینهی زندگی در این کشورها با یک دیگر اختلاف اساسی دارند و در نتیجه مقایسهی مستقیم بین این دادههای آماری نه منطقی است و نه درست. درضمن ولی، ما عقل و منطق عامیانهای هم داریم که به ما میگوید این برآوردهای درآمد روزانه کمتر از آن هستند که بتوان مشکلات ناشی از فقر گسترده و روزافزون دراین کشورها را با مباحث آکادمیک اقتصادی کتمان کرد. نه فقط شاهد گسترش روزافزون نابرابری هستیم بلکه به گمان من سه کشوری که برای بررسیمان برگزیده ایم، هندوستان، ایران و افریقای جنوبی مشکل اساسیتر فقیرترشدن و بیشتر فقیرترشدن جمعیت را هم دارند. این مشکل دوگانه نه فقط ضروری میسازد که سیاستهای اقتصادی تاکنونی به گستردهترین حالت مورد بازبینی و تصحیح قرار بگیرد. نه فقط لازم است برای بیشتر کردن نرخ رشد اقتصادی منابع لازم برای سرمایهگذاری و ایجاد ظرفیت تولید بیشتری تدارک دیده شود بلکه به همان اندازه مهم اجرای سیاستهایی است که منافع ناشی از رشد اقتصادی را همهگیر نماید. الگوی اقتصادی که در وجه عمده برای منافع یکدرصدیها، بهوسیلهی یکدرصدیها تدوین و بهوسیلهی آنها اجرا میشود، باید بهجد کنارگذاشته شود. اگر هم تجربهای لازم بود که به گمان من تجربهی چهار دههی گذشته کافی و روشنگرانه است. البته که نمیدانم آینده چه میشود ولی تردید ندارم که این الگوی کنونی، بههیچوجه قابل توجیه و تداوم نیست. دیر نیست که چنان آتشی در این اقتصادهای بهشدت معیوب و بد ادارهشده شعلهور شود که نهتنها قابلکنترل نخواهد بود بلکه خشک و تر را نیز با هم خواهد سوزاند.
[۱] علاوه برWorld Inequality Lab منبع دیگر دادههای آماری من در این یادداشت بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است اگر غیر از این باشد تصریح خواهم کرد.
دیدگاهتان را بنویسید