برچسب: آرمان ذاکری

چرا «خصوصیسازی» شد «مولدسازی»؟ / آرمان ذاکری
سخن از مصوبهی جدیدی است به نام «مولدسازی داراییهای دولت». مصوبهای که به دلیل وجوه نوین و بیسابقهای مانند درنظر گرفتن مصونیت قضایی برای خصوصیسازان این روزها مناقشات بسیاری برانگیخته است. بهویژه اینکه خصوصیسازی قرار است در شرایطی ادامه پیدا کند که منتقدانِ اقتصادی مدام از فراگیرشدن فساد و حتی سیستماتیکشدن آن در ساختار قدرت سخن گفتهاند.

انقلاب یا ضدانقلاب: دولت جدید و تداوم سیاستهای نولیبرالی / آرمان ذاکری
نقد سیاستهای اقتصادی دولت سیزدهم:
برای مردمی که سرنوشتشان باز فقیرتر شدن و سلب مالکیت است

مدنیت علیه محافظهکاری، همبستگی علیه تفرقه / آرمان ذاکری
دربارهی فصل مغفول تاریخ همبستگی در ایران و دشمنان آن:
معلمان، کارگران و دانشجویان در پیوند با بخشهایی از روشنفکران مهمترین نیروهای مدار تغییرات دموکراتیک مسالمتآمیز در جامعه امروز ایراناند. آنها جامعهی ایران را در برابر گسیختگی درونی و تهاجم بیرونی مقاوم میکنند. آنها به «کار» ارزش و معنا میدهند. از خودگذشتگی میکنند و جمع میسازند.

حاکمیت و فرادستان علیه قانون و دموکراسی / آرمان ذاکری
بهمناسبت تصویب حداقل مزد سال 99
کارگران بیدفاعاند. امسال ماجرای تلخ همیشگیشان، به طور عجیبی نمادین شده است. در غیبتِ «نمایندگان» کارگران، نمایندگان «کارفرمایان» و «دولت» با هم توافق کردند که مهمترین بخش از سرنوشت اقتصادی امسال کارگران یعنی «حداقل دستمزد» چه اندازه باشد: یک میلیون و هشتصد و سی و پنج هزار تومان؛ در حالی که حتی کمترین برآوردها امروز خط فقر را کمتر از سه و نیممیلیون تومان برآورد نمیکنند.

از ایران تا شیلی: سیاستهای نولیبرالی علیه دموکراسی / آرمان ذاکری
فقط یک راهحل وجود دارد: دموکراسی؛ هرچه بیشتر دموکراسی. سیاست خارجی و داخلی و اقتصاد و انتخابات و مردم، هیچ یک از هم جدا نیستند. همه را باید به مردم واگذار کرد. بدون آزادی، بدون دموکراسی، بدون حقّ تشکلیابی و اعتراض و مذاکره، بدون دفاع از حقّ آموزش و بهداشت و مسکن و کار، بدون حقّ تصمیمگیری دربارهی اساسیترین مسائل حیات اجتماعی، هیچ مبارزهای با فساد معنادار نیست. همچنان که هیچ مقاومتی در برابر دشمن خارجی. بگذاریم مردم به میدان بیایند و جامعه را نجات دهند، با همهی تکثر و تنوع و تفاوتهایشان.

سه دهه همنشینی دین و نولیبرالیسم در ایران / یوسف اباذری و آرمان ذاکری
1- هیچ وضعیت اجتماعی فقط محصول یک عامل نیست. هیچ نظریهی تکعاملی نیز قادر به تبیین کلیت هیچ وضعیتی نیست. وضعیت ما هم از این قاعده مستثنی نیست. حضور دین در حکومت، درآمدهای نفتی و حاکمیت دوگانه عواملی هستند که بهضرورت مانع میشوند تا سیاستهای اتوپیستی نولیبرال به طور کامل در ایران مستقر شوند. با این همه این مقاله مدعی است سیاستهای نولیبرالی یکی از مهمترین عوامل شکلدهندهی وضعیت کنونی ما بوده است. سیاستهایی که در سه دههی گذشته دولتهای ایران و حاکمیت، بر سر اجرای آن اجماع داشتهاند. سخن از حاکمیت دوگانه در باب آنچه امروز اجرای سیاستهای نولیبرالی خوانده میشود، گمراه کننده است. حتی در دورههایی که بیشترین اختلافات سیاسی و فرهنگی میان دولت و حاکمیت وجود داشته است، نه دولت نه حاکمیت، هیچیک بر سر ضرورت اجرای سیاستهای نولیبرالی تردید نکردهاند و دچار اختلاف نشدهاند؛ هر چند ممکن است به سبب وقایعی مانند اعتراضات اجتماعی سالهای 72 تا 74 از آن عقب نشسته باشند. آنچه این بحث را برای امروز ما حیاتی میکند آن است که هنوز همین دستور کار نولیبرالی، در حال اجراست، هیچ چشماندازی برای متوقفکردن آن وجود ندارد و بنا به شواهدی که در دست هست در آیندهی نزدیک شدت بیشتری خواهد یافت. بحث حاضر نیز فقط عهدهدار «توصیف» چیستی همین سیاستها و نتایج همین اجماع در جامعه ایران است. ادعاهای این مقاله احتمالا از نظر کسانی که سالهاست درگیر مطالعهی سیاستهای نولیبرالی در جهان و ایران هستند، بدیهی جلوه کند اما آنها مخاطب این مقاله نیستند. مخاطب این مقاله همهی کسانی هستند که مدام میپرسند «نولیبرالیسم چیست؟» و «چرا برای توصیف تحولات جامعه ایران پس از جنگ از عنوان نولیبرالیسم استفاده میکنید؟»