نقد اقتصاد سیاسی

برچسب: آزاده شعبانی

ارکان سه‌گانه‌ی روابط چین و خاورمیانه در عصر نولیبرالیسم / مجتبی مهدوی / ترجمه‌ی آزاده شعبانی

نمونه‌ی چین، نولیبرالیسم را با چهره‌ای جدید به منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا می‌نمایاند و ازاین‌رو مورد استقبال برخی از دولت‌های خودکامه‌ی‌ این منطقه قرار می‌گیرد. بنابراین، پرسش واقعی این است که پارادایم اقتصادی و سیاسی چینی تا چه اندازه اقتصاد نولیبرالی، نابرابری اجتماعی و اقتدارگرایی را در منطقه تقویت خواهد کرد؟ و تا چه حد چین می‌تواند به توسعه‌ی پایدار و عادلانه در منطقه کمک کند؟

فمینیسم در دوران نولیبرال / گفت‌وگو با نانسی فریزر / ترجمه‌ی آزاده شعبانی

به‌مناسبت هشت مارس، روز جهانی زن
________________
فمینیسمی که می‌گوید: «ما … فقط درباره‌ی زنان صحبت می‌کنیم» در نهایت فقط برای یک قشر ممتاز از زنان صحبت می‌کند. این همان کاری است که من فکر می‌کنم فمینیسم لیبرال و شایسته‌سالار انجام داده است. فمینیسم باید نسبت به طبقات، نژاد و سایر محورهای اصلی سرکوب در جوامع سرمایه‌داری به همان اندازه حساس باشد.

بازتولید خشونت و نژادپرستی در سایه‌ی ویروس کرونا / ترجمه‌ی آزاده شعبانی

قرنطینه و تعطیلی، شیوع ویروس کرونا و گسترش آن در سراسر جهان، موجی از آشفتگی و سردرگمی را در بسیاری از کشورهای جهان به همراه داشته است. به موازت آن، طیفی از اصطلاحات، ایده‌ها و مقالات خبری نژادپرستانه در آمریکای شمالی و سایر کشورهای جهان انتشاریافته است که عمدتاً جوامع آسیایی و در عین حال گاه کلّ مهاجران را هدف قرار می‌دهند. امریکایی‌های آسیایی‌تبار گزارش داده‌اند که گاه در خیابان‌ها به‌سوی آن‌ها تف می‌اندازند، بر سرشان فریاد می‌کشند و حتی تهدید می‌شوند. در مونترآل و برخی از دیگر شهرها در امریکای شمالی، برخی از آنان مورد ضرب و شتم قرارگرفته و خشونت علیه کسب‌وکارهای آسیایی افزایش‌یافته است.

بیل را بکش! / اسلاوی ژیژک / ترجمه‌ی آزاده شعبانی

ویروس کرونا و ضرورت تجدیدحیات کمونیسم:

گسترش روزافزون اپیدمی ویروس کرونا، اپیدمی گسترده‌ای از ویروس‌های ایدئولوژیک را نیز برانگیخته است که در جوامع ما نهفته بودند، ویروس‌هایی همچون اخبار جعلی، تئوری‌های پارانویایی توطئه و غلیان نژادپرستی.

نیاز مبرم پزشکی به قرنطینه در فشارهای ایدئولوژیک طنین‌انداز شد که بر ایجاد مرزهای روشن و قرنطینه کردن دشمنانی تأکید داشتند که تهدیدی بر هویت ما محسوب می‌شوند.

اما شاید ویروس ایدئولوژیک دیگر (و بسیار سودمندتری) هم گسترش یابد و امیدوارم که به ما هم سرایت کند: ویروس اندیشیدن درباره‌ی جامعه‌ی آلترناتیو، جامعه‌ای فراسوی دولت-ملت­ها، جامعه‌ای که خود را در قالب همبستگی و همکاری جهانی تحقق می‌بخشد.

امروزه اغلبِ گمانه‌زنی‌هایی که شنیده می‌شود حاکی از این است که ویروس کرونا می‌تواند منجر به سقوط حکومت کمونیستی در چین شود همان‌گونه که فاجعه‌ی چرنوبیل (همان‌گونه که خود گورباچف اذعان کرد) اتفاقی بود که به کمونیسم شوروی خاتمه داد. اما این‌جا ناسازه‌ای وجود دارد: ویروس کرونا همچنین ما را وا می‌دارد تا کمونیسم را برمبنای اعتماد به مردم و علم بازآفرینی کنیم.

در صحنه‌ی پایانی فیلم «بیل را بکش 2» از «کوئینتین تارانتینو»، بئاتریکس، ‌بیل شرور را عاجز می‌کند و با «تکنیک پنج نقطه‌ای که قلب را منفجر می‌کند» که مرگ­بارترین ضربه در هنرهای رزمی است، او را از پا در می‌آورد. این حرکت ترکیبی از پنج ضربه با نوک انگشتان فرد به پنج نقطه‌ی حساس در بدن هدف است. بعدازاینکه فرد هدف دور می‌شود بعد از پنج قدم، قلب او در بدنش منفجر می‌شود و بر زمین می‌افتد….
و ما تنها با تهدیدهای ویروسی مواجه نیستیم، فجایع دیگری هم در افق پیش روی ما دیده می‌شود و هم‌اکنون هم در حال وقوع هستند همچون: خشک‌سالی، موج گرما، توفان‌های عظیم و غیره. در تمام این موارد، پاسخی که باید داده شود وحشت نیست بلکه کار سخت و فوری برای ایجاد یک همکاری جهانی مؤثر است.

آگاهی تاریخی در برابر فاشیسم / هنری ژیرو / ترجمه‌ی آزاده شعبانی

فاشیسم نولیبرال ریشه‌های اقتصادی، سیاسی در بحران سرمایه‌داری جهانی دارد. علاوه بر آن، این نوع فاشیسم هم ایده‌آل‌های فرهنگی مخصوص به خود را در جامعه به وجود ‌می‌آورد و هم جامعه را متناسب با اهداف خود دست‌کاری می‌می‌کند. «هانری ژیرو» استاد دانشگاه مک‌مستر و بنیان‌گذار نظریه‌ی آموزش‌گری (پداگوژی) انتقادی است و سال‌های اخیر تحقیقات و تألیفات زیادی را در مورد مطالعات فرهنگی سرمایه‌داری متأخر و بدیل‌های ممکن در حوزه‌ی آموزش و تربیت انتقادی انجام داده است. کتاب «سیاست و فرهنگ زامبی در عصر سرمایه‌داری کازینویی» (اختران، 1396) تنها کتابی است که از او به فارسی ترجمه شده است. ژیرو در مقاله‌ی حاضر به «تاریخ»، «آمورش» و تغییرات فرهنگی در دوران سرمایه‌داری نولیبرال می‌پردازد و معتقد است دولت ترامپ نوعی از فاشیسم قرن بیست‌ویکم را نمایندگی می‌کند که نه‌تنها دشمن دموکراسی است بلکه شهروندی دموکراتیک و مسئولیت‌پذیری اجتماعی را نیز تضعیف می‌کند. ژیرو، «افزایش میزان نابرابری، فرهنگ ترس، عدم‌امنیت شغلی و سیاست‌های ریاضتی ظالمانه» را شاخص‌های فاشیسم دولت ترامپ معرفی می‌کند و معتقد است برای مقابه با این وضعیت باید در مفاهیمی همچون «حافظه‌ی تاریخی، سواد مدنی و آموزش انتقادی در راستای آگاهی‌بخشی بشر» بازاندیشی کنیم. (مترجم)