برچسب: اریک الین رایت

در قرن بیستویکم چطور میتوان سوسیالیست بود؟ / ویوک چیبر / ترجمهی علی راغب
مروری بر کتاب در قرن بیستویکم چطور میتوان ضدسرمایهداری بود؟ نوشتهی اریک الین رایت:

وظایف علم اجتماعی رهاییبخش / اریک اُلین رایت / ترجمهی کمال اطهاری
علم اجتماعی رهاییبخش در وسیعترین معنا، در پی خلق معرفتی است برای پروژهای جمعی که با انقیاد بشر بستیزد و شرایطی بسازد که مردم حیاتی بالنده بیابند. نامیدن آن به مثابه علم اجتماعی، بهجای نقد یا فلسفهی اجتماعی، برای نمایاندن اهمیت وظیفهی معرفت علمیِ نظاممند برای آشکار کردن سازوکار جهان است. واژهی «علم» را به معنای دسترسی ممتاز خبرگان به حقیقت بکار بردهاند که خواهان القای دیدگاه خود به مردم عادی هستند. اما هرچند ارجاع به «علم» گاه چنین بوده، من علم را مقولهای عمیقاً دموکراتیک میبینم، چرا که همهی ادعاهای قطعیت مطلق را رد میکند و بر گفتگوی باز و غیرسلطهگر، به عنوان مبنایی برای تصحیح خطاها و پیشرفت دانش تأکید دارد. رهاییبخش خواندنش برای تعریف هدف اصلی اخلاقی آن است، یعنی از میان برداشتن زورمداری، و ایجاد زمینه برای شکوفایی انسان. اجتماعی خواندن آن اشاره به این باور است که رهایی، وابسته به دگرگونی جهان اجتماعی است، نه فقط درون خود. برای تحقق این مأموریت هر علم اجتماعی رهاییبخشی با سه وظیفهی اصلی روبرو است: نخست، پردازش شناخت و نقد نظاممند از جهان بهگونهای که هست؛ دوم، ابداع بدیلهای معتبر؛ سوم، شناخت موانع، امکانات و پیچیدگیهای دگرگون شدن. در هرمقطع تاریخی یکی از آنها ممکن است بیش از دیگران اهمیت یابد، اما همهی آنها برای ساختن یک نظریهی جامع رهاییبخش ضرورت دارند.

به طبقه پایبند باش / اریک اُلین رایت / ترجمهی سید رحیم تیموری
/ بهمناسبت درگذشت اریک اُلین رایت /
درآمدی که در تولید خلق شده بین طبقات متخاصم، سرمایه و کار، تقسیم میشود، و بخشی که به سرمایه میرسد در واقع تصاحب ثروتی است که کارگران تولید کردهاند. طبقات در روابط فیمابین درک میشوند و این روابط دربرگیرندهی سلطه و استثمار است که در ارتباط نظاممند با تولید است.
اگر بخواهیم میراثهای تاریخی و مداوم نابرابری سرمایهداری را بفهمیم – یا حتی از تعمیق بیشتر آن جلوگیری کنیم – باید استثمار و سلطهی طبقاتی را در کانون بحث قرار دهیم، نه در حاشیهی آن.

بهیاد اریک اُلین رایت
اریک اُلین رایت، جامعهشناس مارکسیست و رئیس پیشین انجمن جامعهشناسی امریکا در پی ابتلا به سرطان خون پیشرفته در تاریخ 23 ژانویهی 2019 در سن 72 سالگی درگذشت.
جنبش 1968 بر شکلگیری اندیشههای رادیکال و گرایش به مارکسیسم نزد رایت، مانند بسیاری دیگر از روشنفکران همعصرش، تأثیر فراوانی داشت. وی فعالیت پژوهشی خود را با مطالعهی زندانها در ایالات متحده آغاز کرد. از آن مقطع او آثار متعددی دربارهی طبقه و سرمایهداری نوشت. مجموعهی آثار رایت بسیار گسترده است. از هنگام سمینار «اتوپیا و انقلاب» در دانشگاه کالیفرنیا ـ برکلی که وی در مقام دانشجوی فارغالتحصیل مبتکر و مدیر آن بود تا بهپایانرساندنِ کتابی که وی در واحد مراقبتهای ویژهی بیمارستانی که در آن بستری بود، یکی از پایاترین دریافتها را از طبقه و سرمایهداری از زمان مارکس توسعه بخشید. در زبان فارسی نیز چارچوب نظری کتاب طبقه و کار در ایران نوشتهی فرهاد نعمانی و سهراب بهدادعمدتاً در توافق با چارچوب نظری رایت در زمینهی تحلیل طبقاتی است.
اریک اُلین رایت همچون نیای فکری خود به انگیزهی اخلاقی برای مبارزه علیه سرمایهداری و ترسیم بدیلها در برابر نظام سرمایهداری اعتقاد داشت.
این بخش از فعالیت فکری او چند دهه بعد، در شاهکارش با عنوان تصور کردن اتوپیاهای واقعی به اوج رسید. نزد رایت «اتوپیاهای واقعی بدیلهای [دموکراتیک و مساواتطلبانهی] جهان واقعیاند که میتوان در این جهان بنا کرد چنان که پیشاپیش تصویری از جهان ترسیم میکنند که جهان میتوانست چنین باشد و به ما یاری میکنند تا در جهت آنها حرکت کنیم.» چنین نهادهایی شامل طیفی از ویکیپدیا تا فدراسیون تعاونیهای کارگری موندارگون در اسپانیا است. تز رایت بهاختصار آن است که چپ در عین حال که سرمایهداری را در سپهر سیاسی مهار میکند، میتواند با این نهادها سرمایهداری را بهتدریج نابود کند، نتیجهی درازمدت سوسیالیسم است.