برچسب: امپریالیسم جدید

زنجیرههای جهانی کالا و نوامپریالیسم / جان بلامی فاستر و دیگران / ترجمهی هومن کاسبی
تولید سرمایهداری قرن بیستویكم را دیگر نمیتوان صرفاً تجمعی از اقتصادهای ملی قلمداد کرد، تا بهسادگی از منظر تولید ناخالص داخلی (GDP) اقتصادهای جداگانه و مبادلات تجاری و سرمایه که میان آنها روی میدهد تحلیل شود. در عوض، تولید بیش از پیش در زنجیرههای جهانی کالا (که تحت عنوان زنجیرههای جهانی عرضه یا زنجیرههای جهانی ارزش نیز شناخته میشوند) تحت حاکمیت شرکتهای چندملیتی سامان مییابد که سیاره را فراگرفتهاند، و به پیوندهای متعددی تقسیم شده است که هر کدام نمایندهی انتقال ارزش اقتصادی هستند. با کنترل بیش از 80 درصد تجارت جهانی توسط شرکتهای چندملیتی که فروش سالانهی آنها اکنون تقریباً برابر با نیمی از تولید ناخالص داخلی جهان است، این زنجیرههای کالا را میتوان به هم پیوسته در مرکز اقتصاد جهانی دانست که تولید – عمدتاً در جنوب جهان- را به مصرف نهایی و خزانههای مالی شرکتهای چندملیتی انحصاری – عمدتاً در شمال جهان – متصل میکند.

واقعیتهای روی زمین / دیوید هاروی / ترجمهی حسین رحمتی
دیوید هاروی به جان اسمیت پاسخ میدهد:
جان اسمیت به گمشدهای در صحرا میماند که از تشنگی در حال مردن است. سیستم جی.پی.اس مطمئناش به او میگوید که در فاصلهی 10 مایلیاش به سمت شرق آب شیرین وجود دارد. ازآنجا که او به «شرق به غرب» معتقد است (بخوانید جنوب به شمال) بهسمت جنوب راه میافتد و از تشنگی هلاک میشود. افسوس که استدلال او علیه من این چنین است.

نقدی بر تحلیل دیوید هاروی از امپریالیسم / جان اسمیت / ترجمهی حسین رحمتی
یکی از تأثیرگذارترین کتابهایی که در چند دههی اخیر در تبیین امپریالیسم معاصر نوشته شده کتاب «امپریالیسم جدید» اثر دیوید هاروی است. در نوشتهی حاضر، جان اسمیت، نویسندهی کتاب «امپریالیسم در قرن بیستویکم» دیدگاه هاروی را نقد کرده است. از هر دو نویسنده پیش از این مطالبی در نقد اقتصاد سیاسی منتشر شده است و پاسخ هاروی به نقد اسمیت را نیز طی روزهای آتی منتشر خواهیم کرد. ـ نقد اقتصاد سیاسی

انباشت سرمایه و نظام دولتی / سامانتا اَشمن و الکس کالینیکوس / ترجمهی بهرنگ نجمی
/ سنجشِ «امپریالیسم جدیدِ» دیوید هاروی / رویکردهای مارکسیستی به امپریالیسم راهی به درک روند سرمایهداری جهانی بهطور یکپارچه میگشایند. چنین رهیافتی از درخششهای بزرگ امپریالیسم جدید هاروی بهشمار میرود… مفهومپردازی ویژهی او از امپریالیسمْ هم فینفسه ارزشمند است و هم¬ بهمنزلهی ابزاری برای گسترش نظریهی مارکسیستی دولت. هاروی تمایزگذاریِ اریگی میان منطقهای سرزمینی و سرمایهداری قدرت را با قراردادن قاطع آن در حصار نظریه مارکسیستیِ اضافهانباشت و بحران استحکام میبخشد. به باور ما، این تمایزگذاری میتواند با بازگویی آن برحسْب واکاوی منافع متفاوت ولی همسو سرمایهداران و مدیران دولتی بهطرز بهتری تحکیم شود… اختلاف اصلی ما با دیدگاه هاروی، یعنی گسترش بیاندازهی مفهومِ مهم انباشت از راه سلب مالکیت، از حیث سیاسی بهسبب همپوشانی آن با نقد نولیبرالیسمِ رایج در جنبش دگرجهانیسازی، حائز اهمیت است.

امپریالیسم جدید: موافقت با زور / دیوید هاروی / ترجمهی حسین رحمتی
امپریالیسم از نوع سرمایهداری از بطن رابطهی دیالكتیكی میان منطقهای سرزمینی و سرمایهداری قدرت سرچشمه میگیرد. این دو منطق˚ متمایزند و بههیچوجه تقلیلپذیر به یکدیگر نیستند اما به شدت درهمتنیدهاند. آنها را میتوان چونان روابط درونی یكدیگر فهم کرد. اما خروجیها ممکن است در فضا و زمان بهشدت متفاوت باشند. هر منطقی تضادهایی را بالا میآورد كه باید از سوی منطق دیگر مهار شوند. برای نمونه، انباشت بیپایان سرمایه به علت نیاز به انباشت بیپایان قدرت سیاسی/نظامی بحرانهای دورهای را در چارچوب منطق سرزمینی به وجود میآورد. وقتی كنترل سیاسی در چارچوب منطق سرزمینی تغییر میكند، جریانهای سرمایه نیز برای سازگاری با آن باید تغییر كنند.