برچسب: بابک احمدی

لغزشها / م. بیگی
با ادعاهای عدیدهی بابک احمدی در بخشهای پیشین آشنا شدیم که میتوانستیم با کمی طمأنینه درخوشباوری، آن ادعاها را بهعنوان عدم درک مسائل مطرح شده از جانب مارکس، استنباط کرد. ولی دراین بخش روشن خواهم کرد که وی عامداً و با اطلاع کامل بهتحریف نظرات مارکس میپردازد تا قادرشود بدینترتیب ادعاهایش را بهکرسی نشاند. دراین بخش من به ادعاهای بابک احمدی و به تحریفات متعدد او میپردازم تا نشان دهم واقعیتها چیستند و چرا استاد با وازنش واقعیتها، مجبور میشود به تحریف نظرات مارکس تن زند.

دربارهی دموکراسی/ م. بیگی
/ نقد دیدگاه بابک احمدی دربارهی مارکس و مارکسیسم ـ بخش سوم
/ بحث دربارهی دموکراسی بورژوایی پای گذاردن بهعرصهای است که سراسر جامعه را با ظاهر مفاهیم بزک میکند و در سطح توصیف باقی میماند، لذا این بداهتِ بهظاهر عقلاییِ ساطع از مفاهیم را، کافی قلمداد مینمایاند. مفاهیم دراین سطح میباید تماماً اراده و آزادی فرد را در جامعه و بالطبع از آن، عدالت اجتماعی را برنما گردانند، لاکن بهدلیل همان ظاهر آراسته و فریفتاریِ سطح توصیف، انسان دانسته و نادانسته از تعمق در تبیین مفاهیم تن میزند. در این دموکراسی از انسان سخن میرود ولی مفاهیم، از هم گسلیده مورد وارسی قرار می گیرند. از اینرو هدف نوشتهی من بررسی مفاهیم دراین عرصه است تا ثابت نمایم که در تفکیک مفاهیم بههم پیوسته، چون انسان از خود منفک میگردد، بنابراین رابطهاش با دیگران و طبیعت نیز بر چنین انفکاکی پایه میگیرد.

دربارهی پراتیک / م. بیگی
در بخش پیشین بهتشریح نظریهی مارکس دربارهی ایدئولوژی و انکشاف تئوری شناخت تا سطح نقد پرداختم و در کنکاش میان آندو حلقهی اساسی در بینش مارکس از کشف پراتیک توسط او سخن گفتم. قصدم در این فصل کاوش این کشف در وجوه مختلف است تا نشان دهم چهگونه مارکس ابزاری دراختیار ما قرار داد تا بهیاری آن قادر شویم با درگذشتن از فلسفهی سنتی با بنیاد جهان دوتایی سوژه و ابژهاش، شالودهی نوینی را برپا داریم و بتوانیم آنرا بهعنوان سرفصل ممیزی در انتقاد به فلسفهی سنتی، مبنا قرار دهیم.

نقد دیدگاه بابک احمدی دربارهی مارکس و مارکسیسم / م. بیگی
هدف از نگارش این مقاله نقد دیدگاههای بابک احمدی دربارهی مارکس و مارکسیسم، در کتاب «مارکس وسیاست مدرن» است. تمامی گفتاوردها و ارجاعات نوشتهی حاضر به چاپ ششم این کتاب است. گفتنی است بابک احمدی پس از نگارش کتاب مزبور، کتاب دیگری بهنام «واژهنامهی فلسفی مارکس» را با همین روایت منتشر کرد که در واقع توضیح مفاهیم ابراز شده در کتاب «مارکس و سیاست مدرن» است. از آنجا که او درمتن کتاب به توضیح، و یا بهقول خودشان، تأویل این مفاهیم پرداخته، من از واژهنامهی او، بهجز دو مورد، در همین پیشگفتار، دیگر هیچ واگویهای را نقل نکردهام و تنها به نقد خود کتاب بالا بسنده کردهام.