برچسب: تاچریسم

گرامشی و ما / استوارت هال / ترجمهی امیر صفری
ادعا نمیکنم که گرامشی میتواند بهسادگی «پاسخِ مسائلی» را که با آن مواجه هستیم بدهد یا «کلید حل سؤالات» را در دست دارد. معتقدم که باید دربارهی مسائلمان به شیوهای گرامشیایی، که البته شیوهای متفاوت است، بیندیشیم. ما نباید (همچنانی که برای سالها از مارکس سوءاستفاده کردیم) با گرامشی، بهمثابه پیامبری از عهد عتیق رفتار کنیم که در لحظهی مناسب میتواند گفتاوردی مناسب و تسلیبخش ارائه کند. نمیتوانیم این مرد «ساردینایی» را از صورتبندی سیاسی خاص و منحصربهفردش بیرون بکشیم و به انتهای قرن بیستم بیاوریم و از او بخواهیم که مشکلات ما را حل کند: بهویژه اینکه که تمام نیروی فکری او در این مسیر بود که تعمیمدهیهای سادهانگارانه از یک موقعیت همایندی خاص، ملت خاص و دوران خاص را نفی کند.

آن آفت سیاسی / فریبرز رئیسدانا
/ کارنامهی تاچر و تاچریستها در بریتانیا و ایران / در فوریهی 1979 دو راهحل پارلمانی برای بحران درحالظهور سرمایهداری در انگلستان پیشاروی حزب حاکم و حزب محافظهکار مطرح بود که با یکدیگر تناقض عمیقی داشتند. محافظهکارانی که به رهبری هارلد مکمیلان بودند هنوز به راهحل «کینزی» اعتقاد داشتند. این که همه دور هم… ادامهٔ مطلب ›

میراث تاچر: جنون و تباهی / پرویز صداقت
در پی مرگ مارگارت تاچر، این تنها سیاستمداران محافظهکار نبودند که بنا به عرف دیپلماتیک در رثایش سخن گفتند، برخی نولیبرالهای وطنی نیز فرصتی یافتند تا با اشاره به این که «مارگارت تاچر شخصیتی کمنظیر در تاریخ سیاسی مدرن است» تأکید کنند «او با در پیش گرفتن سیاست آزادسازی و خصوصیسازی گسترده، دولت را کوچکتر و… ادامهٔ مطلب ›

خصوصیسازی جهنم / ترجمه مسعود امیدی
/ نگاهی به درگذشت مارگارت تاچر / اشاره: اکنون احتمالاً جهنم را خصوصیسازی میکند. این جملهای است که مخالفان «بانوی آهنین» بعد از مرگ مارگارت تاچر میگویند. تاچر میگفت بدیلی وجود ندارد و چیزی به عنوان جامعه نداریم و تبلور کلیشههایی بود که اقتصاددانان نولیبرال در هر گوشهی جهان امروز تحمیل کردهاند. یادداشت کوتاهی که… ادامهٔ مطلب ›