برچسب: خاور-میانه

مردم لبنان چه میخواهند؟ / جوزف ضاهر / ترجمهی مرجان نمازی
سرودهای اعتراضی در خیابانهای لبنان طنینانداز شده است. لبنان شاهد بزرگترین جنبش مردمی در طول دهههای گذشته است. این جنبش و این سرودهای اعتراضیاش نظام سیاسی و اقتصادیای را هدف گرفتهاند که کثیری از مردم را فقیر و اندکشماری را غنی کرده است.

خاورمیانه: اعتراضهای تودهای بهجای جنگهای فرقهای / پاتریک کوبرن
نگاهی به تحولات جاری در عراق و لبنان:
جنگهای داخلیِ فرقهای و قومی که طی 40 سال گذشته بخش بزرگی از خاورمیانه را ویران کرده رو به پایان است. جایگزین آنها نوع جدیدی از مبارزه است که در آن اعتراضاتی همانند قیامهای مردمیْ تن نخبگان فاسدی را به لرزه درمیآورد که قدرتشان را با این ادعا توجیه میکنند که مدافعان اجتماع در برابر تهدید خشونت یا همنوعکشی افراطیاند.

هشتمین خیانت امریکا به کردها / جون شوارز
یکشنبه شب کاخ سفید اعلام کرد که در حالیکه سربازان امریکایی مستقر در سوریه قرار است به منطقهی دیگری بروند، کاخ سفید به ترکیه برای اشغال بخش شمالی سوریه چراغ سبز داده است. و این سناریویی است که کردهای سوری همیشه از آن واهمه داشتند. بهیقین این موجب میشود تا ترکیه به نیروهای میلیشای کردی در سوریه حمله کند – یعنی همان نیروهایی که صادقانه به امریکا در شکست دادن داعش مساعدت کردهاند ولی ترکیه بهناسزاواری آنها را تروریست میداند.

زمینههای ظهور و گسترش اسلام سیاسی / حامد سعیدی
مبالغهآمیز نخواهد بود اگر جهانِ چند دههی گذشته را عصر سرآمدی گفتمانِ «اسلام سیاسی» قلمداد کنیم؛ برههای از تاریخ معاصر که تحولات سیاسی و اجتماعی در خاورمیانه و نیز بازتاب گسترده و بلاواسطهی آن در برهمکنشهای روابط بینالمللی، به نوعی حول نقشآفرینیِ نیروهای سیاسی اسلامگرا رقم خورده است. با آنکه در بازهی زمانی فرآیند «استعمارزدایی»، با رشد جنبش سوسیالیستی و نیز پاگرفتن جریانات مترقی و سکولار در خاورمیانه، بهخصوص دوران شکوفایی احزاب کمونیست و نیز قدرتگیری جمال عبدالناصر در مصر و گسترهی تاثیرات آنها، چشمانداز امیدبخشی برای رهایی از چنگال سلطهگری امپریالیسم طلوع کرد، در مقابل اما، با تسخیر قدرت سیاسی از سوی اسلامگرایان سیاسی و برنهادن دورهای قهقرا و سیاه بر جامعه، و به همین سیاق عروج قارچوار فرقههای سیاسیِ اسلامی و جهادگرا در منطقه، بهموازات سیاستهای جنگافروزانهی امپریالیستی و تحمیل جنگ و ویرانی، افق روشنیبخشِ خاورمیانه را مجدداً تیره و تار ساختند.
به همین قیاس، با وجود اینکه خیزشهای انقلابی در خاورمیانه و شمال آفریقا از 2010 به اینسو با سرنگونی شماری از دولتهای دیکتاتور منطقه، «جهان عرب» را یکسره به لرزه درآورد و موجی از شور و آزادی در نیل به رهایی از استبداد و بیعدالتی را شکوفا و خون تازهای را در شریانِ مبارزات رهاییبخش تهیدستان جاری ساخت، منتها رفتهرفته و با میلیتاریزهشدن منطقه و قدرتگیری جریانات اسلامی، یأس و نومیدی بار دیگر بر این جوامع مستولی یافت و آمال و آرزوی مردم بهپاخاسته را برای دورهای دیگر به تاریکستانی دهشتناک مبدل ساخت. این منطقه اکنون در آتش جنگهای خونین و مرگبارِ فرقهای و مداخلات نظامی دولتهای امپریالیستی و ارتجاعی منطقه میسوزد و به تبع آن، به میدان تاختوتاز جریانات شبهنظامی اسلامگرا تبدیل شده است. دهههاست که این جریانات متحجر به صورت پارادوکسیکال، گاهی در خدمت و همسویی با قدرتهای امپریالیستی و گاهی در تقابل و تضادِ نیمبند با آنان، به بازیگران اصلی در ساحت سیاستهای ژئوپلتیکیِ منطقهای و جهانی درآمدهاند.
روند تحولات طوری در پسِ یکدیگر حادث شدهاند گو اینکه بعد از هر خیز برداشتنِ نویدبخشِ تودههای محنتزده، دنیایی پر از کابوس و جنگهای پیاپی در انتظار آنها کمین کرده است. اوضاعِ آشفته چنان وارونهوار به دیده میآید انگار برخاستن برای فراروی از وضعموجود، واپسگرایی و توحش را در دامن خود خلق میکند. تحولات بهشکلی حیرتآور رخساری واژگون بهخود گرفتهاند، طوریکه ظاهراً تمامی تضادها و ناسازههای درونمایهی نظام سرمایهداری، از زیر پوستِ خاورمیانه برونریزی میکنند و رخ مینمایانند. سالیان مدیدی است که بیم و امیدها در هالهای از ابهام بر فراز این جوامع در گشتوگذار است.
…

به جای طرح صلح امریکا برای خاورمیانه، طرح صلح برای خود امریکا بهتر است / توماس نپ
وزیر خارجهی امریکا، مایک پمپئو، طرح دولت ترامپ برای صلح بین اسراییل و فلسطین را «غیر قابلاجرا» توصیف کرد و رییسجمهور ترامپ هم گفته است که پمپئو «احتمالاً درست میگوید».
…

بهار طولانی عربی / گفتوگو با ژیلبر اشکار / ترجمهی سودابه رخش
گفتوگو با ژیلبر اشکار درباره قیامهای سودان و الجزایر
ماه گذشته پس از سالها سلطهی ضدانقلاب و خونریزی بارقههایی از امید در خاورمیانه پدیدار شد. در الجزایر و سودان مردم علیه رژیمهای خودکامهی عبدالعزیز بوتفلیقه و عمر البشیر بهپا خاستند. و در این زمینه هر دو موفق بودند: هر دو رهبر برکنار شدند و حکومتهای چنددههای آنها به پایان رسید. ولی معترضان به قیامشان ادامه دادند، چون ساختار اصلی قدرت این دو رهبر، مثل مصر بعد از انقلاب 2011، دستنخورده ماند. شرایط مادی پیشبرندهی قیامها هم تغییری نکرد: دستمزدهای نازل، بیکاری گسترده، ناامنی، و فقدان آینده برای جوانان، ناشی از الگوی تعدیل ساختاری که صندوق بینالمللی پول بر این کشورها تحمیل کرد.

ترامپ و خاورمیانه / ملوین گودمن
گمان میکنیم بهرغم انبوه تحلیلها و تفسیرهایی که رسانههای فارسیزبان جریان اصلی، داخلی و خارجی، منتشر میکنند، کمتر شاهد دیدگاههای جامعنگر و واقعبینانه در مورد بحران جاری، از منظر ژئوپلتیک منطقهای و جهانی، هستیم. از این رو، تصمیم گرفتیم در مقطع کنونی یادداشتها و مقالات بیشتری در این زمینه برای آگاهی خوانندگانمان ترجمه و منتشر کنیم. روشن است که مطالب طرح شده در این دیدگاهها الزاماً نظر ما نیست ـ نقد اقتصاد سیاسی

جایگاه اروپا در درگیری امریکا و ایران / پاتریک کوبرن
ترامپ امیدوار است تا تهران را به یک قرارداد صلح حقارتبار مجبور کند و بهویژه اگر قبل از انتخابات ریاست جمهوری بعدی این اتفاق بیفتد، بسیار به نفع وی خواهد بود. در آن شرایط، ایران دیگر یک قدرت منطقهای نخواهد بود. تغییر رژیم البته بالاترین دستاوردی است که ترامپ میتواند انتظار داشته باشد ولی به احتمال زیاد این اتفاق نخواهد افتاد.
اگر ترامپ تنها به جنگ اقتصادی اکتفا کند برای ایران مقابله با آن بسیار دشوار خواهد بود ولی در هر سناریوی دیگر، موقعیت امریکا بسیار شکنندهتر خواهد شد. ما فهرست بلندبالایی از رهبران امریکا و بریتانیا داریم – سه نخستوزیر بریتانیا و سه رییسجمهور در امریکا – که در یک قرن گذشته صدمات سیاسی مرگباری از سیاستهای شان در خاورمیانه دیده اند. ترامپ بسیار خوش شانس خواهد بود اگر بتواند از این سرانجام بگریزد.

اقتصاد سیاسی امپریالیسم «بشردوستانه» در لیبی / حامد سعیدی
مسئلهی گسترش قلمرو ارضی، اعتصام به جنگهای ویرانگر، سلطهی قوی بر ضعیف، چنگانداختن بر منابع زیرزمینی و بهرهکشی و غارت ملتهای ضعیف، ویژگیهایی که عموماً از تعریف امپریالسم مستفاد میشود، پیشینهی بسیار طولانی در تاریخ جوامع بشری دارند. امپریالیسم در فرآیند تحولات تاریخی ـ اجتماعی و در گذر زمان رخسار و شکلهای مختلفی بهخود گرفته است. از لحاظ تاریخی، تفاوت اساسی بین ساختار و سازوکارهای امپراتوریها در صورتبندیهای پیشاسرمایهداری و امپریالیسم در نظام سرمایهداری وجود دارد.

اقتصاد سیاسی «جنگ با تروریسم» / حامد سعیدی
سهمی که این مقاله در توضیح و تحلیلِ «جنگ علیه تروریسم« ادا میکند این است که قصد دارد پولاریزهشدن و تغییر و تحولاتی را که نظم جهانی پیش از جنگ به خود گرفته بود در چارچوب اقتصادِ سیاسیِ سرمایهداری بررسی و به تبع آن زمینههای عینی و اقتصادی وقوعِ «جنگ با تروریسم» را تبیین کند. از اینرو، لازم است گفتمان مسلط «جنگ عادلانه و ضد تروریستی» را در ارتباط با نهادهای متعدد رسمی و غیررسمی محلی و بینالمللی که این گفتمانِ رایج را تولید و آن را برحق و مشروع بر جامعه تحمیل میکنند در چارچوب یک نظم معین جهانی و در یک ساختار تاریخی مشخص توضیح داد. این پرسمان از منظر نظریهی انتقادی (نئوگرامشی) در حوزهی روابط بینالمللی پژوهیده خواهد شد.

دوراههی کردی / ادوارد هانت / ترجمهی سبا معمار
این مقاله ـ یا بهتر است بگوییم، گزارش ـ که در ۱۲ آوریل (بیستوسوم فروردین) در سایت ژاکوبن منتشر شد به مسألهی انقلاب روژاوا از منظر ارتباط آن با سیاستهای آمریکا در خاورمیانه ـ بهویژه با توجه به درهمتنیدگی حضور روسیه، ایران، ترکیه و آمریکا در منطقه ـ میپردازد. بهرغم آنکه نویسندهی این متن همدلی خود را با انقلاب روژاوا ابراز میکند و آن را «نویدبخشترین تجربهی دموکراسی در خاورمیانه» میخواند، به نظر میرسد که عاملیت و قدرت چندانی برای نیروهای انقلابی تحت فرماندهی کردها در شمال سوریه قائل نیست و سرنوشت انقلاب ایشان را یکسره در دست سیاستهای آمریکا در منطقه میداند. با این همه با توجه به اهمیت موضوع، و با التزام به راهبرد همدلی نقادانه با انقلاب روژآوا فکر میکنم ترجمهی این متن ـ در کنار سایر متون مرتبط با موضوع ـ میتواند برای خوانندهی فارسی زبانی که که تحولات منطقه را رصد میکند مفید واقع شود. همواره لازم به یادآوری است که مسئله از منظرهای گوناگون روایت و تبیین میشود، تنها با هرچه بیشتر نظر کردن به روایتهای موجود است که میتوان مسئله را در غنا و با پیچیدگیهایش به چنگ آورد.

ستیز بین دستفروشان خیابانی و مقامات محلی / رجب وارچین / ترجمهی مهرداد امامی
مسئلهی دستفروشی در حوزهی علوم اجتماعی و سیاسی بهویژه در زبان فارسی یکی از مغفولماندهترین حیطههای پژوهشی است. پرداختن به این حوزه بدون عطف توجه به سویههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن در محیطهای شهری گوناگون راهی به چیزی بیش از کلیگوییهای بینتیجه نمیبرد. فقدان پژوهشهای موردی و تطبیقی در حوزهی دستفروشی بهویژه در زبان فارسی یکی از برجستهترین ضعفهای مطالعاتی است. حتی در حوزهی ترجمه نیز به جز یکی دو اثر برجسته و چند گزارش جستهگریخته منابع چندانی برای رجوع وجود ندارند. ترجمهی متن حاضر به سه دلیل انجام شده است: نخست، بررسی وضعیت دستفروشی در پایتخت ترکیه، آنکارا بهعنوان یکی از پیشرفتهترین کلانشهرهای نولیبرال منطقهی خاورمیانه میتواند بینشهای سودمندی جهت تحلیل وضعیت دستفروشان در تهران به دست دهد. تهران و آنکارا نه فقط بهعنوان دو پایتخت سیاسی، بلکه به مثابهی کانون سیاستهای نولیبرال شهری در رقابتی آشکار قرار دارند و وضعیت توسعهی شهری آنکارا، به دلیل قدمت بیشتر پیادهسازیِ سیاستهای نولیبرالی در آن به گونهای است که میتواند به نحوی آیینهی تحولات آتی در تهران باشد. دوم، از نظر نویسندهی این سطور، مسئلهی دستفروشی و موقعیت دستفروشان، آنگونه که طرفداران بازار آزاد و اسطورههای «کارآفرینی» مدعیاند، قابل فروکاست به «انتخاب عقلانی» کنشگران حاضر در بازار آزاد نیست، بلکه از دل تقلای نیروهای بالقوهی کار برای دستیابی به معیشتی حداقلی ناشی میشود و فهم این پدیده در گرو فهم سازوکار تولید و انباشت سرمایه و پیامدهای سیاسی ـ اجتماعی آن است. از این رو، دستفروشی نه صرفاً مقولهای اقتصادی بلکه پدیدهای مرتبط با اقتصاد سیاسی دولتها و امتداد سیاستگذارانهی آنها در چارچوب فعالیتهای شهرداریهاست. از همینروست که برخورد بین «عوامل سدّ معبر شهرداری» با دستفروشان که نتایج متفاوتی دارد نهتنها قابل تقلیل به «رفتار خشن فردی مأموران» نیست بلکه تنها در ارتباطش با سرکوب نیروهای بالقوهی کار و تهیدستان شهری است که معنادار میشود. سوم، آنچه ما در ایران بهطور کلی و در تهران بهطور مشخص از تصویر دستفروشی در ذهن داریم، بیشتر مربوط به دستفروشان کنار خیابان یا پیادهروها میشود.