نقد اقتصاد سیاسی

برچسب: روش شناسی مارکس

نظام سرمایه‌داری در کشور درحال‌توسعه در سطح میانجیِ انتزاع / فرهاد نعمانی و سهراب بهداد

اقتصاد سیاسی دولت و طبقه در جوامع سرمایه‌داری (بخش سوم):
دومین سطح انتزاع به‌مدد میانجی بین سطوح بالاتر انتزاع (یا سطوح پایین‌تر انضمام) و انتزاع کم‌تر (یا سطح بالاتر انضمام)، شکاف بین نظریه و تاریخ را کاهش می‌دهد. تاکنون می‌دانیم که «انضمامی انضمامی است چراکه تمرکز تعیّن‌های بسیار و ازاین‌رو وحدت در کثرت است» (کارل مارکس، گروندریسه، فصل یکم) و این که: «این امر مانع نمی‌شود که همان شالوده‌ی اقتصادی – همان، از منظر شرایط اصلی‌اش – به سبب بی‌شمار شرایط تجربی متفاوت، محیط طبیعی، روابط نژادی، عوامل برون‌زای نافذ تاریخی، و جز آن، پدیدارهایی بی‌نهایت متفاوت و متغیر نمایش دهد که تنها با تحلیل شرایط تجربی مشخص می‌توان آن را به‌قطع دریافت.» (کارل مارکس، سرمایه، جلد سوم، فصل چهل‌وهفتم)

روش‌شناسی مارکس / سعید رهنما

مارکس وعده داده بود که در زمینه‌ی روش (متد) کتاب جداگانه‌­ای بنویسد، اما زندگی سیاسی و کار مطالعاتی‌‌اش هرگز چنین مجالی به او نداد. بااین‌حال، در چندین اثر خود به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم به طرح جنبه‌‌هایی از روش‌­شناسی مورد نظرش پرداخت. به‌علاوه آثار اصلی مارکس همگی از متدی خاص تبعیت می‌کنند که مارکس‌شناسان با بررسی مشخص این آثار جنبه‌های اساسی این متد را بازیافته‌اند. پاره­ای از جمله بِرتل اولمن، روش مارکس را در تمام وسعتش، در پنج سطحِ هستی‌شناسی (اونتولوژی)، شناخت‌شناسی (اپیستمولوژی)،  پژوهش و بررسی، بازسازی ذهنی (رکونستراکسیون) و بالاخره عرضه و ارائه‌ی نتایج جست‌‌وجو کرده‌­اند. بعضی دیگر از مارکس‌شناسان، جنبه‌‌های منطق تاریخ، و جنبه‌‌های فلسفی رابطه‌‌ی نمود و ذات، علت و معلول، شکل و محتوی و نحوه‌‌ی تجرید و انتزاع را در متد مارکس مورد بررسی قرار داده‌اند. ازجمله رومن راسدالسکی، دِرِک سی‌یر، تونی اسمیت، و تِرِل کارور. برخی نیز این متد را صرفاً در رابطه با جنبه‌‌هایی خاص از کلیت اقتصاد سیاسی مارکسی جست‌وجو کرده‌اند. راب بیمیش، و جفری پیلینگ از آن جمله‌‌اند. در نوشته‌‌ی حاضر عمدتاً بر آن جنبه از متد مارکس تأکید شده که به نحوه‌ی بررسی و چگونگی تجرید و انتزاع (آبستراکسیون) پدیده‌­های اجتماعی و اقتصادی مربوط می شود. اتكای نوشته عمدتا بر متون اصلی مارکس است و در مواردی به دیدگاه‌­های مختلف برخی مارکس‌شناسان نیز اشاره شده است.

خوانش و روش‌شناسی کارل مارکس / علی رها

/ به مناسبت دویستمین سالگرد تولد کارل مارکس / مجسمه‌های عظیم الجثه‌ای که در دوران استالینی از مارکس ساخته شد، هنوز در روسیه، اروپای شرقی و دیگر نقاط جهان پابرجاست. به شهادت تاریخ، این پیروان ناصالح و تزویرگر در نهایت گور خود را کندند. فروپاشی «کمونیزم واقعاً موجود» با اینکه بلافاصله به نوعی سرخوردگی و سرگیجگی منجر شد، خیلی زود بازگشت به سیمای اصیل مارکس را به حرکت انداخت. این تحرک فکری، به‌ویژه پس از بحران عمیق سرمایه‌داری جهانی دهه پیش، مارکس و آثار او را امروزی کرد. درحقیقت آنچه دویست سالگی مارکس را به واقعه‌ای جهانی تبدیل کرده، انبوه عظیمی از کتاب‌ها، مقالات، کنفرانس‌ها، تارنماها و مباحثی است که پیرامون اندیشه‌ی وی جاری شده اند. اما حتی در چنین حالتی نیز باید قدری درنگ کرد و از پرسشگری دست نکشید. بسیاری از نوشتارها و مباحث ۲۰۰ سالگی مارکس درصدد «جمع‌بندی» ساختمان فکری او هستند. گویی هرکس به سهم خود مشغول طراحی و عرضه‌کردن چکیده و عصاره‌ی تفکر اوست.

دیالکتیکِ پنهان‌ شدن پشت عریانی / کمال خسروی

نگاهی تازه به فرآیند بازنمایی در كاپيتال توضيح: مقاله‌ي زير مقدمه‌ای است كه كمال خسروی براي ترجمه‌ی فارسي مجلد سوم سرمايه كه در دست انتشار است، نوشته است و در پی کسب اجازه‌ از حسن مرتضوی مترجم مجلد سوم برای نخستين بار در «نقد اقتصاد سياسي» منتشر مي‌شود.     كاپیتال اثری است انقلابی: انقلابی است در… ادامهٔ مطلب ›

روش دیالکتیکی یا روش منطقی ـ تاریخی / فروغ اسدپور

در این نوشته تلاش می‌شود تا با ارجاع به فصل دوم کتاب کریستوفر آرتور با عنوان دیالکتیک جدید و سرمایه[1] تفاوت روش دیالکتیکی و روش تک­راستایی که به نام روش منطقی ـ تاریخی هم شناخته می­شود به اختصار بررسی شود. در همین زمینه، چرایی گزینش کالا به­مثابه نقطه­ی آغاز مفهوم­پردازی سرمایه در فصل یکم جلد… ادامهٔ مطلب ›