نقد اقتصاد سیاسی

برچسب: شوراهای کارگری در ایران

توسعه‌ی صنعتی، فرهنگ و سیاست‌های طبقه‌ی کارگر / والنتین مقدم / ترجمه‌ی عطا رشیدیانی

مطالعه‌ی موردی کارگران صنعتی تبریز در انقلاب ایران:
این مقاله با تلفیقِ تحلیلِ ساختاری و مصاحبه با یکی از اعضای بنیانگذار شورای رادیکال کارخانه[ها] در تبریز، به بررسی پیوندهای بین توسعه‌ی اقتصادی، ساختار اجتماعی و سیاست طبقاتی می‌پردازد و نشان می‌دهد که اقدامات فرهنگی و اقتصادی، عاملی اساسی در درک آگاهی و سیاستِ طبقه‌ی کارگر، و ظرفیت کارگران برای کُنش مستقل (به‌عنوانِ بخشی از پرولتاریای صنعتی) و کُنش جمعی (به‌عنوانِ بخشی از جنبش انقلابی توده‌ای) هستند.

شوراهای کارگری و دهقانی در ایران / شهرزاد آزاد (والنتین مقدم) / ترجمه‌ی عطا رشیدیانی

یکی از جنبه‌های منحصربه‌فرد انقلاب ایران گسترش ایده‌ی کنترل کارگری و تشکیل شوراها بود. شوراها در تحولی که ممکن است چه بسا در خاورمیانه بی‌بدیل باشد در کارخانه‌ها، در نواحی روستایی، مدارس، بیمارستان‌ها، پادگان‌های ارتش، ادارات دولتی، مطبوعات، رادیو و تلویزیون، تأسیس شد تا کنترل مردم را تضمین کند و انقلاب را پیش ببرد.

شوراها در انقلاب ایران / پیمان جعفری

روابط کار و دولت در صنعت نفت ایران 1358-1361:
در این مقاله، تجربه‌ی شوراها در صنعت نفت ایران طی دوره‌ی ۱۳۶۰-۱۳۵۸، با استفاده‌ی گسترده از روزنامه‌ها، جزوه‌ها و گزارش‌های کارگران نفت، خاطرات و تاریخ شفاهی، بررسی شده است.

شوراهای کارگری در کارخانه‌های ایران / کریس گودی / ترجمه‌‌ی شاهین نصیری

در ماه‌های جولای و آگوست ۱۹۷۹ میلادی [تابستان ۱۳۵۸]، کریس گودی از چندین کارخانه در ایران بازدید کرد. در همین دوران، او توانست با کارگران، مبارزان و فعالانی که گرایش‌های گوناگون سیاسی داشتند درباره‌ی شوراهای کارگری که پس از انقلاب بهمن شکل گرفته بودند بحث و گفت‌وگو کند. آن‌چه گودی به‌طور خاص از خلال این مشاهدات دریافت، ظهور دوران شگفت‌آوری بود که کارگران صنعتی آن را تجربه می‌کردند. با این همه، او اذعان داشت که هر نگاهی از خارج – حتی همدلانه‌ترین نوع آن – از ثبت و انتقال تجربیات مربوط به این دوران عاجز است. تا آ‌‌‌‌ن‌جا که او می‌توانست ارزیابی کند، تلاش‌های چندانی برای نهادینه کردن این تجربیات، کشف قواعد حاکم بر آ‌ن‌ها یا ایجاد هماهنگی میان فعالیت‌های شوراها در کارخانه‌های گوناگون صورت نگرفته بود. به نظر می‌رسید که به ‌اندازه‌ی تعداد کارخانه‌ها اشکال متنوعی از «کنترل کارگری» (workers’ control) به وجود آمده باشد. این مقاله نمی‌تواند جای ثبت و بایگانی دقیق این رخدادها را که البته اکنون دیگر رنگ باخته‌اند بگیرد. اما نویسنده امیدوار است که از طریق این نوشته، درکی از این تجربه‌های رنگارنگ را به اشتراک بگذارد تا شاید در آینده‌ای نامعلوم با احیای موفق مبارزات، بار دیگر بازآفریده شوند.