برچسب: شیرین کریمی

کهنه رو به مرگ است و نو ناتوان از زاده شدن / نانسی فریزر / ترجمهی شیرین کریمی
شکی نیست که امروز با بحران روبهرو هستیم. اگر این بحران را دقیق مشخص کنیم و پویایی متمایز آن را بشناسیم، بهتر میتوانیم بفهمیم چه چیزی برای گذر از آن لازم است. همچنین بر این اساس، با صورتبندی جدید سیاسی بر حسب تحولات اجتماعی، میتوانیم به مسیرِ منتهی به آن سوی تنگنای کنونی نگاهی بیندازیم.

تحولات جنسیتی: زیبایی، عشق و سکسوالیته در عصر قاجار / افسانه نجمآبادی / ترجمهی شیرین کریمی
در عصر قاجار (1785-1925 میلادی / 1174-1304 شمسی) تصور از زیبایی فارغ از وجوه جنسیتی بود؛ به عبارتی، مردان و زنانِ زیبا با ویژگیهای بسیار مشابهی از نظر بدنی و چهره به تصویر درمیآمدند. گاهی وجه تمایز مرد از زن فقط در پوشش سر آنهاست. در سایر مواقع اگر به مرد یا زن نگاه کنیم تشخیص جنسیت بسیار دشوار است.

پردهی پایانی قرن: ویروس کرونا / شیرین کریمی
چیزی فکر ما را به خود مشغول میکند، چیزی از جنس پایان یک دوران و آغاز دورانی جدید. از جنس پشت سر گذاشتنِ روزگارِ گذشته و پیش رو داشتنِ روزگارِ تازه. گویی بهوقتِ ایستادن در چنین درگاهی زمانِ حال بیش از همیشه عاری از معنا میشود؛ آنچه ذهن را به خود مشغول میکند گذشته است، راهی که طی کردهایم و آینده، راهی که در پیش داریم که مبهمتر و معماگونتر از همیشه ما را گویی بر لبهی درّهای عمیق متوقف کرده است.

سیاسی کردن افسردگی به وقت بیماری / شان برادلی / ترجمهی شیرین کریمی
بیماری عالمگیر ویروس کرونا ما را در خانههایمان حبس کرده و باعثشده است هزاران شغل از دست برود و یأس و هراسِ ناتوانکننده گسترش یابد. تماس با خطوط تلفنی که برای مواقع بحرانی تعیین شدهاند ناگهان زیاد شده است و شمار زیادی از ما احساس دلواپسی و دلسردی میکنیم. پرسش شان بردلی این است که آیا سیاسیکردن این احساسات میتواند به التیام جمعی کمک کند؟

هنر فاصلهگذاری اجتماعی براساس آرای هانا آرنت / کیت برشت / ترجمه شیرین کریمی
هانا آرنت، فیلسوف نامآورِ آلمانی-آمریکایی بهدلیلِ عشقش به جهان و تلاشش برای معنابخشی به وحشتهایی همچون توتالیتاریسم و هولوکاست درخورِ توجه است. بسیاری از واکنشهای آرنت امروز میتوانند به کارِ ما بیایند. بهواقع کارِ آرنت نشان میدهد که چهبسا فاصلهگذاری اجتماعی به علّت ویروس کرونا نه فقط یک آستر نقرهای، که آستری طلایی دارد، آستری که در پیوند دیرینه میان سیاست و روانشناسی نهفته است.

سرمایهداری محدودیتهای خود را دارد / جودیت باتلر / ترجمهی شیرین کریمی
جودیت باتلر دربارهی بیماری عالمگیر کووید 19 و تأثیرات سیاسی و اجتماعی فزایندهی آن در آمریکا میگوید
در روزگار و فضای جدید بیماری عالمگیر ضرورت جداسازیْ همزمان شده است با بازشناسیِ جدید وابستگی متقابل جهانیمان. از سویی، از ما خواسته میشود خودمان را در آپارتمانهای خانوادگی، فضاهای مسكونی مشترک، یا منازل شخصی در انزوا نگاه داریم، خود را از تماس اجتماعی محروم و به فضاهای جداسازیشدهی خویشاوندی تبعید کنیم؛ از سوی دیگر، با ویروسی روبرو هستیم که بیاعتنا به ایدهی قلمرو ملّی، بهسرعت از مرزها عبور میکند. پیامدهای این بیماری عالمگیر در اندیشیدن دربارهی برابری، وابستگی متقابل جهانی و تعهدات ما نسبت به یکدیگر چیست؟

پایان وقت هواخوری / شیرین کریمی
در این جستار پس از نگاهی اجمالی به پیشینهی زندان در ایران، مروری بر وضع شیوع ویروس کرونا در زندانهای نظامهای قضاییِ برخی از کشورهای جهان دارم و بعد تأملی دارم بر هزاران هزار زندان ساختهی دست نظام سرمایهداری.

چهگونه بیماریهای عالمگیر تاریخ را تغییر میدهد / گفتوگو با فرانک اسنودن / ترجمهی شیرین کریمی
گفتوگوی آیزاک چاتنر، خبرنگار نیویورکر با فرانک ام. اسنودن
آیزاک چاتنر: مسئلهی فرانک ام. اسنودن استاد برجستهی تاریخ و تاریخ پزشکی در دانشگاه ییل، در کتاب جدیدش اپیدمیها و جامعه: از طاعون سیاه تا امروز، این است که چگونه شیوع بیماری منجر به سیاستگذاریها، انقلابهای ازمیدانبهدرشده، سنگربندی نژادی و تبعیض اقتصادی شده است. اپیدمیها با تأثیرگذاشتن بر روی روابط شخصی، آثار هنرمندان و روشنفکران و محیطهای طبیعی و انسانی جوامع را تغییر دادهاند. شرح و تفسیر اسنودن دامنهی گستردهای دارد به درازای قرنها و به وسعت قارهها، او میکوشد نشان دهد ساختارهای اجتماعی چگونه باعث رشد بیماریها شدهاند. اسنودن مینویسد: «بیماریهای عالمگیر رویدادهایی تصادفی نیستند که بوالهوسانه و بیهشدار جوامع را رنجور کنند. برعکس، هر جامعهای آسیبپذیریهای خاص خود را به بار میآورد. مطالعهی اپیدمیها مطالعهی ساختار جامعه است، فهم الگوی معیشت و اولویتهای سیاسی آن جامعه است.»
جمعهی گذشته، زمانیکه گزارشها دربارهی گسترش کووید 19 بازارهای سراسر دنیا را کساد کرده بود و دولتها با درجات گوناگون درگیر آمادهشدن برای وضعیتی بدتر بودند، تلفنی با اسنودن گفتوگو کردم. در طول این گفتوگو، که به لحاظ روشنبودن و اندازهی مطلب ویراسته شده است، ما دربارهی چند موضوع حرف زدیم؛ دربارهی سیاست محدودکردن سفر در هنگام اپیدمی، در این مورد که چگونه واکنشهای غیرانسانی به بیماری دولتها را کلهپا کرده است و دربارهی شیوههایی که هنرمندان با مرگهای دستهجمعی سروکله زدهاند.
میخواهم با یک پرسش بزرگ آغاز کنم: بهطور کلی اپیدمیها چگونه جهان مدرن را شکل دادهاند؟
یک راه برای رسیدن به پاسخ بازبینی نحوهی علاقمندشدنم به این موضوع است، که نوعی درک و دریافت دوگانه بود. اپیدمیها گروهی از بیماریها هستند که گویی آیینهای در اختیار ما قرار میدهند تا کیستیِ خودمان را در آن ببینیم. یعنی بدیهی است که اپیدمیها با رابطهی ما با میراییمان، با مرگ و با زندگیمان سروکار دارند. اپیدمیها همچنین رابطهی ما با محیط را بازتاب میدهند، محیط مصنوعی که ما خلق میکنیم و محیط طبیعی که نسبت به آن واکنش نشان میدهد. اپیدمیها روابط اخلاقی ما را نسبت به یکدیگر در مقام انسان نشان میدهند و امروز نظارهگر آن هستیم.
این از مهمترین پیامهایی است که سازمان بهداشت جهانی (WHO) دربارهی آن بحث میکند. بخش اصلی آمادگی برای رویارویی با چنین رویدادهایی این است که ضروری است در مقام انسان بدانیم ما همه با هم در این وضعیت قرار گرفتهایم، آنچه بر روی هر انسانی در هر جای دنیا تأثیر میگذارد بر روی همهی انسانها تأثیر میگذارد، از این رو به جای اندیشیدن به تقسیم نژاد، قومیت، وضعیت اقتصادی و چیزهایی از این دست، لازم است به این بیندیشیم که همهی ما ناگزیر از یک گونهایم.

وقتی زنکشی جرم نیست / جودیت باتلر / ترجمهی شیرین کریمی
گفتوگوی جورج یانسی با جودیت باتلر:
سخن مترجم: چندی پیش آقای شهردار سابق تهران به قتل همسرش با شلیک پنج گلوله اعتراف کرد. اکنون جلسات دادگاه این پرونده در حال برگزاری است، اتفاق هنوز تازه است و ابهامها و حرف و حدیثها بسیار. مسئله اما بر سر کشتن زنان است، چند روز پس از انتشار این خبر شوکآور، خبر آمد که «مردی در شیراز همسرش را به ضرب گلوله کشت»، اقتصادآنلاین در خبری دیگر نوشت «خواستگارِ ناکام خانوادهی دختر را به گلوله بست» بر اساس متن خبر، منظور از «خانوادهی دختر» خودِ دختر، مادرش و خواهرش است! و چند روز پیش فرارو تیتر زد «پدری دخترش را کشت تا سختی نکشد و به بهشت برود!» میتوان مرور ایندست تیترهای هولناک اما واقعی را همچنان ادامه داد! پرسش این است که چرا همه چیز طوری بازنمود میشود که گویی زنکُشی جرم نیست و به یک قول کشتن زنان «راه و رسم جهان است» و به قولی دیگر کشتن زنان «ناشی از احساسات و تعصب شدید است»، در پسِ پشت همهی اینها چه معنایی نهفته است؟