برچسب: مهرداد وهابی

به سوی کاربست تحلیل تاریخی مارکس / محمد مالجو
پاسخ پایانی به آقای مهرداد وهابی:
آقای دکتر مهرداد وهابی در خلال پنج نوشته طی حدوداً سه ماه اخیر کوشیدهاند صورتبندی «سلبمالکیت از نیروهای کار در اثر تورم» را به چالش بکشند. من نیز کوشیدم تکنکتهای را که ایشان از زوایای گوناگون تکرار میکردهاند در خلال چهار جوابیه از چهار زاویهی متفاوت به بحث بگذارم.اکنون که هر دو به انتهای بحث رسیدهایم، هیچ خرسند نیستم که من و ایشان فقط بر سر یک موضوع به توافق میرسیم: گفتوگویی که بینمان درگرفت از این جنبه که زمینهساز هیچ توافق دیگری نشد به قولِ سنجیدهی آقای وهابی خصلتی «سترون» داشت. آقای وهابی در آخرین نوشتهشان کوشیدند روایت خودشان را از چرایی خصلت سترون مباحثهمان به دست دهند. اجازه میخواهم من نیز سه علت سترونساز این گفتوگو را بنا بر تلقی خودم شرح دهم.

در سترونی مشاجرهی قلمی با آقای محمد مالجو / مهرداد وهابی
آخرین پاسخ آقای مالجو به نوشتار من اقتصاد ایران: بستر توأمان سلب مالکیت و استثمار، رکوردهای پیشین ایشان را در اطناب کلام شکسته است. مقالات پیشین به ترتیب 18 صفحه و 20 صفحه بود. این آخرین 34 صفحه است که 23 صفحهی آن مشتمل بر جداولی است که ظاهراً خود ایشان تهیه کردهاند و دربارهی «نرخ ارزش اضافی» در ایران است. اما رابطهی این جداول با بحث ما چیست؟ چرا به این جداول پیشتر استناد نشده است و مبنای محاسبات ناگفته مانده است؟ بگذارید بر ادوار پیشین مناقشهی قلمی که میان آقای مالجو و من جاری بوده، نگاهی گذرا بیفکنیم.

اقتصاد ایران: بستر توأمان سلبمالکیت و استثمار / محمد مالجو
پاسخ به مهرداد وهابی: اگر توصیهی فنیام به کار چهارمین نوشتهی آقای دکتر مهرداد وهابی نیز نیامد، قرار نیست خودم نیز نادیدهاش بگیرم. کماکان معتقدم طرفین مباحثهای قلمی نباید آرای خود را یکطرفه عرضه کنند و اهتمامی به شنیدن نظر مخالف نداشته باشند و نگاه طرف مقابل را جدلآمیز به کاریکاتوری اغراقگونه تبدیل کنند و پرسشهای مطرحشده از طرف دیگرِ گفتوگو را بهتمامی نشنیده بگیرند و اختلافنظر را واکاوی نکنند و دیگری را ناسنجیده دچار جهل مرکب بدانند و نه برای عرضهی ایدهای جدید به مباحثه ادامه دهند و مستمر تکرار کنند و تکرار کنند و تکرار کنند. در مباحثههایی که همین ابتداییترین نبایدهای فنی در سرلوحهی بحثها قرار نمیگیرند، چه بسیار وقتها که طرفین مباحثه سرانجام در مقطعی از سرِ انسداد باب مفاهمهی دوسویه عملاً گاه ناخواسته به چاه ویل کشاکشهای لفظی فرومیغلطند. ازاینرو بحث خودم را بیشتر به استدلالهای آقای وهابی معطوف میکنم و کمتر به نااستدلالها میپردازم و از آن هم کمتر به برخی استدلالهای درست اما نامرتبط با بحث که حرکاتیاند دایرهوار برای رسیدن به هیچکجا.

تفاوت درآمد از دارایی و نرخ استثمار / مهرداد وهابی
در نقد عروج تاریخی آقای مالجو: افزودن بر طول نوشتار شاید بتواند پردهی ساتری بر نادانستهها بیفکند، اما قادر به کتمان آن چه را که نمیدانیم که نمیدانیم، نیست. برعکس، آن را آشکارتر میسازد. این را با تأمل در اظهارات آقای مالجو، هم بهعنوان «تحلیلگر تاریخی» و هم بهعنوان «نظریهپرداز» نشان خواهم داد. از تاریخنگاری بیآغازیم، چرا که به زعم ایشان: «اختلاف نظر اصلی ما از همین توقف آقای وهابی در سطح تحلیل تجریدی سرچشمه میگیرد. پیشنهاد من به ایشان عبارت است از کوشیدن برای عروج به سطح تحلیل تاریخی».

سلبمالکیت از نیروهای کار در اثر تورم در ایران / محمد مالجو
پاسخ به مهرداد وهابی:
آیا مغلطه کردهام؟ گمان نمیکنم. استدلالی به دست دادهام تا نشان دهم سرچشمهی اختلافنظرمان در زمینهی «سلبمالکیت از نیروهای کار در اثر تورم» به تفاوت در تعاریفمان از «سلبمالکیت» برمیگردد. با صورتبندی دو خوانش گوناگون از مارکس کوشیدم نشان دهم آقای وهابی با توقف در سطح تحلیل تجریدی مارکس در نخستین مجلد سرمایه بر تعریفی مضیق از «سلبمالکیت» تأکید دارند اما من با عروج به سطح تحلیل تاریخیِ مارکس در همان مجلد بر تعریفی موسع از «سلبمالکیت» اصرار میورزم. ازآنجاکه تحلیل تاریخی مارکس را بر تحلیل تجریدیاش برای بحثی که میپرورانم ارجح میشمارم، تصور نمیکنم که رقم مغلطه بر دفتر دانش کشیده باشم.

«آشفته خوانی» یا طفره و مغلطه؟ / مهرداد وهابی
:در پاسخ به ناپاسخ محمد مالجو
ماندهام حیران از «پاسخ» هیجده صفحهای آقای مالجو به نقد من با عنوان «آشفتهفکری» یا آشفته خوانی؟ پاسخ به نوشتهی مهرداد وهابی. گویا همه چیز در ایران دچار تورم شده است؛ ازجمله گفتار و نوشتار با تنزل بیوقفهی ارزش کلام. آری حیرانم! نه از آن جهت که مطلب، عنوان «آشفتهخوانی» بر خود دارد، اما با درس اخلاق دربارهی «کنایهزنی» میآغازد. نه، حیرانام زیرا هیجده صفحه کاغذ سیاه شده است بیآنکه به اصل موضوع یا موضوعات مورد مناقشه پرداخته شود. گویا طولانی شدن مطلب، وسیلهی خوبی است برای گریز از تأمل دربارهی موضوع نقد. بگذارید مروری اجمالی کنیم بر موضوعات مورد مناقشه.

«آشفتهفکری» یا آشفتهخوانی؟ / محمد مالجو
پاسخ به نوشتهی مهرداد وهابی:
کنایهزنی فقط چرخِ پنجمِ درشکهی مجادلهی قلمی است. بر تحرکاش نمیافزاید، از سرعتاش اما گاه میکاهد. آقای دکتر مهرداد وهابی، استاد اقتصاد دانشگاه پاریس 13، در نقدشان به من از کنایهزنیها هیچ کم نگذاشتهاند: «آشفتگی مضاعف»، «توجیه آشفتهفکری خود»، «مخدوش»سازیِ «معنای اولیهترین مفاهیم اقتصادی»، «آشفتگی در مفاهیم اولیه»، «توهم ابداع»، «کجفهمی»، «آشفتهگویی محض»، سیاههشان ادامه دارد. من کوتاه کردم. اصرار بر اینهمه تکرار را نمیفهمم. حرفشان را همان ابتدا در عنوان نوشتهشان بهروشنی زده بودند: «ابداع یا آشفتهفکری اقتصادی؟».

ابداع یا آشفتهفکری اقتصادی؟ / مهرداد وهابی
پاسخ به نوشتهی محمد مالجو: مصاحبهی آقای پرویز صداقت با رادیو زمانه دربارهی اهمیت مسئلهی چپاول در فهم اقتصاد سیاسی ایران معاصر، هم توجه و هم شگفتی مرا برانگیخت.* توجه، از این جهت که همان طوری که مصاحبه گر رادیو زمانه بهدرستی ملاحظه کرده بود: «کلمهی کلیدی سخنان صداقت، «چپاول» است. او توضیح میدهد که سلب مالکیت در اقتصاد سیاسی ایران معاصر در بسیاری از موارد به شکل «چپاول» محض بوده و انباشتی از محل آن، دستکم درون خود کشور صورت نگرفته است؛ این یعنی اینکه شاهد شکلگیری نوعی سرمایهداری غارتگر بودهایم.» (کیوان مسعودی، «گفتگو با پرویز صداقت: ریشههای بحران اقتصادی امروز ایران»، رادیو زمانه، 3 شهریور 1397 برابر 25 اوت 2018).

کدام تمایز راهگشاست؟ / محمد مالجو
آقای دکتر مهرداد وهابی، استاد اقتصاد دانشگاه پاریس 13، در یادداشتی با عنوان «توضیحی دربارهی اقتصاد سیاسی چپاول»، منتشرشده بهتاریخ نهم شهریور 1397 در تارنمای وزین زمانه، در حاشیهی نکاتی که دربارهی مصاحبهی زمانه با آقای پرویز صداقت پیش کشیدهاند به «اغتشاشی» مفهومی در یکی از مقالههای اخیر من نیز اشاره کردهاند. چند روز قبلتر بهلطف آقای وهابی در مکاتبهای ایمیلی از انتقادهایشان به برخی مفهومپردازیها و ایدهها در مقالهام مطلع شده بودم. متعاقباً پاسخی اجمالی ارائه دادم که از نظر ایشان «بههیچوجه قانعکننده» نبود. یادداشت کوتاهشان در تارنمای زمانه را مغتنم میشمرم و اینجا با ایجازی کمتر اجمالاً فقط دربارهی همان تکنقدی مینویسم که گذرا آماج اشارهشان قرار گرفته است.

اقتصاد سیاسی «بیماری ایرانی»: درآمدی بر شیوهی هماهنگی ویرانگر / مهرداد وهابی
هدف مقالهی کنونی معرفی نوع جدیدی از شیوهی هماهنگی اقتصاد است که از آن با عنوان «شیوهی هماهنگی ویرانگر» یاد خواهم کرد. هماهنگی ویرانگر Destructive Coordination شکلی از ادغام اجتماعی مبتنی بر شانتاژ، تهدید، مرعوبسازی، تهاجم یا ایجاد مزاحمت و خلاصه بهکارگیری تمامی ابزارهای اعمال فشار و اجبار است. در این نوع هماهنگی، منابع و… ادامهٔ مطلب ›