برچسب: کمال خسروی

درسگفتارهایی پیرامون «پدیدارشناسی روح» (3)/ کمال خسروی
روح میخواهد عقل باشد: در یقین حسی، ادراک، فهم، خودآگاهی و عقل، روح دارای عقل بود، ولی خودِ عقل نبود. روح میخواهد فعلیت و موجودیت پیدا کند. جوهرِ روح، ذاتِ اخلاقی یا قوانین جامعه است. قوانینِ جامعه آگاهیِ روح نیستند، خردمندیِ روح نیستند، بلکه خودِ روح هستند، بصورتِ عقل. بهزبانی دیگر قانونِ جامعه، عقلِ مجسم است. قانونِ جامعه، عقلِ فعلیتیافته است.

درسگفتارهایی پیرامون «پدیدارشناسی روح» (2) / کمال خسروی
هگل میگوید، آزادیِ رواقی، درواقع صورتِ معقولِ آزادی است. آزادیِ در اندیشه است، آزادیای است که هنوز خود را در بیرون از خود، متحقق نکرده است. او میگوید: «آزادیِ در اندیشه، تنها صورتِ معقولِ آزادیاست، نه واقعیتِ زندهی خودِ آزادی.» آزادیِ خودآگاهی در مرحلهی رواقی، آزادیای است بیمحتوایِ عینی؛ دلخوشیِ ذهن است در دنیای ذهن؛ آزادیِ در اندیشه، خود را از بندها، رها احساس میکند، بهخاطر اینکه اصلاً وجودِ بندها را نمیخواهد بپذیرد، به این خاطر که به وجود بندها اعتقاد ندارد. در یک جهانِ ماوراء عینی، احساس آزادی میکند. خلسهای است که با فراموش کردنِ واقعیتِ عینی، بهدست میآورد، و در آنجا خود را رها احساس میکند. در لحظهی رواقی، خودآگاهیِ خدایگان، بهوسیلهی آگاهیِ بنده، وساطت میشود.

درسگفتارهایی پیرامون «پدیدارشناسی روح» هگل / کمال خسروی
نکاتی که طرح میکنم به این ترتیب است: اول بهطور خلاصه یادآوریای راجع به ساختمان کار هگل در دیگر آثار او خواهم داشت. بعد کلیاتی دربارهی ساختمان «فنومنولوژی» خواهم گفت و اینکه آیا اساساً میتوان مقایسهای بین «فنومنولوژی» و دیگر آثار هگل دربارهی ساختمان کار او صورت داد. سپس به خودِ بحث «فنومنولوژی» میپردازم.

مارکسیسمها و نقد / کمال خسروی
اگر فرض كنيم كه علم، فلسفه، اخلاق و هنر هر يک نوعی «زبان» هستند، ماركسيسم زبان ديگری است. زبانها اگرچه مرزی دارند كه آنها را از يكديگر جدا میكند، اما يكتايیشان از آنها دستگاه یا كليت نمیسازد. زبانها برخی به یكديگر نزدیکتر و برخی از ديگری دورترند. ماركسيسم چه بهلحاظ «قواعد» و چه بهلحاظ واژهها و تعابير، مثل همهی زبانهای ديگر است: تغيير میكند، گسترش میيابد، كلماتش معانی جديد پيدا میكنند، كهنه و متروک میشوند. ماركسيسم زبانی است كه ماركسيستها بدان سخن میگويند و زنده و پويا بودنش همانند هر زبانی ديگر، منوط است به پراتيکِ آنهايی كه از آن استفاده میكنند. همانطور كه مثلا گسترش برخی از زبانهای گفتاری، در جهان به تناسب ظرفيت و قدرت روابط سرمایهداری، گسترش و اعتبار يافتهاند، گسترش «زبان» ماركسيسم تابعی است از ظرفيت و قدرت جنبش انقلابی ضد سرمايهداری.

كار و ميانکنش(1) / یورگن هابرماس / ترجمهی کمال خسروی
هگل در سالهاي 4-1803 و 6-1805 در شهر ينا درسهايی پيرامون فلسفهی روح ايراد كرد. كتاب فلسفهی روح دنبالهی اثر ديگر وی نظام اخلاقیات است كه هيأتی پارهوار و ناپيوسته داشت. اين آثار كماكان زير نفوذ تحصيلاتی قرار دارند كه هگل پيشتر در اقتصاد سياسی طی كرده بود. مطالعات ماركسيستی پیرامون هگل همواره اين نكته را مورد اشاره قرار داده است. با اين حال نظاموارگی ويژهی فلسفهی روح هگل در ينا تاكنون به حد كافی مورد عنايت واقع نشده است.

فرآیند انباشت سرمایه / کمال خسروی
این متن، بازنوشت نوارهای درسگفتاری است دربارهی بخش هفتم جلد نخست کاپیتال مارکس، فرآیند انباشت سرمایه، که در جریان یک دورهی کاپیتالخوانی حدود 29 سال پیش (1366) ایراد شده است. امیدوارم این گفتار، در متنِ شور و شوق تازه به خواندن و بحث و گفتوگو دربارهی کاپیتال، از یکسو، و بر بستر مباحث نظری ناظر بر ویژگیها و سرشتنشانهای شیوهی تولید سرمایهداری، از سوی دیگر، ادای سهم بسیار اندکی باشد.

نخستین ویراست فصل کالا در «سرمایه» / کارل مارکس / ترجمهی کمال خسروی و حسن مرتضوی
متن کامل فصل نخست جلد یکم «سرمایه» اثر کارل مارکس، بهعلاوهی پیوستی که به ویراست جلد یکم (هامبورگ 1867) تعلق دارد.

سَبُکی تحملناپذیر بار دیالکتیک / کمال خسروی
هر تلاشی که بخواهد به هر ترفندی و تحت هر نام و پرچمی بر سرشت انتقادی و انقلابی دیالکتیک مارکس سایه اندازد، هر چند که کورسویی ناتوان باشد، به قدر همان سوسوی ناچیز و به کوتهقامتی همان بضاعت اندک به مارکس و مارکسیسم و بهمراتب مهمتر، به جنبش رهایی انسان علیه سلطه و استثمار لطمه خواهد زد. برعکس، هر تلاشی با هر توشه و توان و همتی که به روشن کردن و نقد دقیق و صریح مفاهیم «دیالکتیک» یا ویژگیهای «انتقادی» و «انقلابی» آن بپردازد، ــ چرا که جز این، شعارهایی بیحاصل و پوستههایی تهی خواهند بود ــ تلاشی است درخور نقد و بازبینی. برانگیخته با این انگیزه و با چشمداشت به این هدف است که به نقد آنچه «دیالکتیک دستگاهمند» خوانده شده است، پرداختهام و میپردازم.

دیالکتیک دستگاهمند: هیاهو برای هیچ؟ / کمال خسروی
/ نقد تئوری «سرمایهداری ناب» و «دیالکتیک سرمایه» ــ بخش نخست: اونو و سِکین / (برای مطالعهی نسخهی پی دی اف مقاله Naghd_Uno_Sekine-03052016-KK (1) را کلیک کنید) اصطلاح «دیالکتیک دستگاهمند»، از یکسو، بداهتی بلاواسطه ندارد. لازمهي چنین بداهتی این ميبود که خواننده يا شنونده در رویارویی با آن هم تصور کمابیش روشنی از «دیالکتیک» داشته… ادامهٔ مطلب ›

نقدی بر دیالکتیک دستگاهمند / برتل اُولمن / ترجمه کمال خسروی
یادداشت مترجم: در جریان مطالعات انتقادیام دربارهي آنچه به «دیالکتیک دستگاهمند» (Systematic Dialectics) شهرت یافته است، مطالعاتی که امیدوارم برخی از نتایج آن را بهزودی دراختیار علاقمندان قرار دهم، به نوشتهی کوتاهی از برتل اولمن (Bertell Ollman) برخوردم در نقد «دیالکتیک دستگاهمند»، که بخشی از کتاب خواندنی او تحت عنوان «رقص دیالکتیک» (Dance of Dialectic:… ادامهٔ مطلب ›

راهکارهای نهادین شدنِ امکانات معطوف به تغییر / کمال خسروی
/ در حاشیهی مقالهی «اتفاق خودش نمیافتد» / مقالهی «اتفاق خودش نميافتد» بهنظر من از چند جهت قابلتوجه است: ساختمان و استخوانبندياش؛ سطوح رویکردش به موضوع؛ و زبان یا گفتمانی که بیان این سطوح را در آن ساختمان ممکن میکنند. این مقاله با گزینش چهار مقدمه که بهنظرم هشیارانه و با دقت برگزیده شدهاند،… ادامهٔ مطلب ›

دیالکتیکِ پنهان شدن پشت عریانی / کمال خسروی
نگاهی تازه به فرآیند بازنمایی در كاپيتال توضيح: مقالهي زير مقدمهای است كه كمال خسروی براي ترجمهی فارسي مجلد سوم سرمايه كه در دست انتشار است، نوشته است و در پی کسب اجازه از حسن مرتضوی مترجم مجلد سوم برای نخستين بار در «نقد اقتصاد سياسي» منتشر ميشود. كاپیتال اثری است انقلابی: انقلابی است در… ادامهٔ مطلب ›