فهرست موضوعی


آن‌چه از چشمان گشاده‌ی «اصلاح‌طلب» پنهان مانده است / سیامک زندرضوی

نسخه‌ی پی‌دی‌اف: Siamak Zand Razavi -A Critique of H Jalaeipour

اشاره

حمیدرضا جلایی‌پور، جامعه‌شناس اصلاح‌طلب، در یادداشتی با عنوان «ارزیابی خطر تجزیه‌طلبی» به تاریخ ۲۵ مهرماه ۱۴۰۱ در روزنامه‌ی هم‌میهن، به مدیر مسئولی غلامحسین کرباسچی، مدعی می‌شود که «نیروهای دلسوز جامعه مدنی و نیروهای حکومتی نباید خطر “تجزیه‌طلبی” را نادیده بگیرند». یادداشت حاضر نقد و پاسخی به ادعاهای ایشان در این زمینه است. (نقد اقتصاد سیاسی)

نقشه‌ی پراکندگی اعتراضات در ایران در تاریخ نهم مهرماه ۱۴۰۱

گزاره‌ی اول 

جلایی‌پور می‌نویسد: اولین نگرانی هنگامی است که نظم سیاسی ضعیف می‌شود آن‌گاه خطر تجزیه سرزمینی را نمی‌توان جدی نگرفت… که خطر سوریه شدن را هم در درون خود دارد. در ادامه استدلال می‌کند. دولت‌های ایران در کاهش تبعیض‌های قومی و در پذیرش نمایندگی سیاسی آنها موفق نبوده، لذا ما با نارضایتی عمومی در میان کردها، عرب‌ها، بلوچ‌ها، ترکمن‌ها، ترک‌ها روبرو هستیم. او ادامه می‌دهد: پدیده‌ی لاغری به نام پان‌ها که در حالت عادی نگران ‌ننده برای تجزیه سرزمینی ایران نیستند، خفته و حاشیه هستند اما وقتی نظم سیاسی _امنیتی ضعیف شود آنها مجال فعال شدن پیدا می‌کنند. درپایان این گزاره اشاره می‌کند: یکی از وجوه نگرانی از سوری شدن، نگرانی از فعالیت‌های جدایی‌طلبان قومی است.

در پاسخ به این ادعاها باید گفت، هرچند برای ستم قومی و زبانی و وجود پان‌ها شواهد کافی در تاریخ معاصر ایران وجود دارد. آنچه که به نظرم کاملاً نادرست می‌آید نتیجه‌گیری ایشان و آن هم خطر تجزیه‌ی سرزمینی است.

به نظر من، پهلوی اول در مناطق ایلی با نیروی نظامی متکی به زور و اجبار کوشید، از یک طرف تفاوت‌های‌شان را برحسب زبان، مذهب، زیست و معیشت‌شان انکار کند و از طرف دیگرکوشید همه را به‌مدد نظام وظیفه‌ی اجباری، لباس و کلاه یکسان و برداشتن حجاب ازسر زنان بازور، هویتی مشترک بخشد. اما عملاً این اقدام در طول دهه‌ها برپایه‌ی زبان و خط فارسی شکل گرفت و پایدار شد. به‌قول محمد بهمن بیگی زبان و الفبای فارسی، همچون گردنبندی یگانه همه را به یکدیگر متصل کرد و تفاوت‌های‌شان را ارج نهاد و به‌رسمیت شناخت و مفهوم شهروندی پدید آمد هرچند که از منظر حکومت همواره همه «رعایای» ایران بودند.

امروز در شعارهای معترضان نشانه‌های بسیاری از مفهوم امروزین شهروندی و وحدت سرزمینی دیده می‌شود هم‌زمان هویت‌های جنسیتی، قومی، زبانی، مذهبی و سبک‌های زندگی و مانند آن درهمراهی امروز شهروندان مشاهده‌پذیر و رسمیت یافته و در سه‌گانه‌ی زن، زندگی، آزادی تجلی یافته است. که نشان‌دهنده‌ی تفاوت‌های انسانی در عین یگانگی و هم‌سرنوشتی آنان است.

به نظر من علت آن هم به‌درجه‌ای قابل فهم است. حداقل در شش دهه‌ی اخیر شهروندان به‌ویژه در مناطق شهری در کوچه و خیابان‌هایی زیست و کار می‌کنند که شهروندانی از گروه‌های قومی -زبانی، سبک‌های زندگی و… متفاوت حضور دارند. عموماً حتی تصور این‌که آنان هویت واحد شهروندی را به‌عنوان ظرفی برای درخواست برابری حقوقی واقعی و این‌جهانی رها کرده و سایر هویت‌ها را اولویت دهند (و به‌ویژه برای جوان‌ترها) غیر قابل‌قبول است. با این استدلال ساده که با چنین درخواستی هر محله خودش باید به چندین و چند واحد سرزمینی تجزیه شود و عملاً هر یک را در برابر آن «دیگری» قرار می‌دهد: دوست در برابر دوست، همکار در برابر همکار، خویشاوندان سببی درمقابل خویشاوند نسبی و…

علاوه بر آن، تجربه‌ی جهان امروز، آنچه در دهه‌ی نود میلادی در اروپای مرکزی اتفاق افتاد و به‌ویژه تجربه‌ی امروز اقلیم کردستان عراق که در آن مقاومت زنان در برابر تبدیل شدن به جنس دوم و نمودهای آن در نرخ بالای خودکشی زنان و زن‌کشی که عملاً نابرابری جنسیتی را در ساختار پدرسالاری کهن قومی در قدرت بازتاب می‌دهد، پیش چشم این جوانان است. همین است که ایده‌ی فدرالیسم و تجزیه‌طلبی، و منادیان انواع پان را درمیان آنان بسیار کم‌مشتری می‌کند. در نتیجه سوری شدن هم از این زاویه بی‌ربط به نظر می‌رسد.

گزاره‌ی دوم 

ظاهراً نگرانی ایشان از شرایطی است که آن را «جامعه و دولت ناتوان» می‌نامد که خطر تجزیه را به گفته‌ی ایشان قابل تأمل می‌کند. در این‌جا است که ایشان وضعیت امروز را که به‌عنوان جنبش اعتراضی و ملی مهسا می‌نامد وآن رابا دو لایه مشخص می‌کند.

 لایه‌ی اول با ویژگی برانگیختگی مردم برای بازپس گرفتن زندگی که بی‌رهبر است. و لایه‌ی دوم که از نظر ایشان با مداخله‌ی رسانه‌های ماهواره‌ای در خارج کشور ساخته و پرداخته شده است و آن را سرنگونی‌طلب می‌نامد. و نتیجه می‌گیرد فعالین این جنبش عمدتاً جوانان و زنان هستند و قادر نیستند هدف تغییر ساختار را دنبال کنند. لذا در وضعیت جامعه‌ی معترض و چندپاره و دولت ناتوان، نظم سیاسی ضعیف می‌شود و این ضعف مجالی برای جدایی‌طلبان می‌تواند فراهم کند.

از نظر من در گزاره‌ی اول پاسخ خطر «جدایی‌طلبی» جلایی‌پور را داده‌ام، در این‌جا از منظر تجربی و استدلالی لایه‌بندی دوگانه‌ی ایشان راغیر قابل‌دفاع و فاقد شواهد تجربی و استدلال می‌دانم و فقط به نتیجه‌ی عملی چنین فرمول‌بندی اشاره می‌کنم که به‌طور غیرمستقیم شهروندان معترض را خطاب قرار داده است. شهروندانی را که در طول دهه‌ها از عینیت‌بخشی به حقوق انسانی و اجتماعی‌شان محروم و فقط فریادشان در عرصه‌ی خیابان باقی مانده است. جلایی‌پور این شهروندان را به ربات‌هایی تقلیل می‌دهد که گوش به فرمان تعدادی خبرنگار، گزارشگر و تحلیلگر در کشورهای دیگرند که احتمالاً از دور دستی بر آتش و دستی بر خاکستر دارند. این ایده‌ی جلایی‌پور از این لحاظ قابل‌تأمل است که با این لایه‌بندی خودساخته تحلیلی در اختیار صاحبان قدرت قرار می‌دهد ایده‌ی تاکنونی ندیدن و نشنیدن شهروندان معترض را به‌عنوان نفوذی بیگانه تئوریزه می‌کند تا احتمالاً در مقابل برای اصلاح‌طلبان حکومتی روزنه‌ای به درگاه قدرت بگشاید.

 گزاره‌ی سوم 

در این‌جا جلایی‌پور می‌نویسد راست افراطی در جهان به‌طور کلی نه فقط با جمهوری اسلامی بلکه با کشوری به بزرگی ایران نیز مشکل دارد.

 درستی این گزاره از اساس مورد تردید است. می‌دانیم در کشورهای دارای نظام پارلمانی، صرف‌نظر از اینکه کدام جناح سیاسی دولت را در اختیار داشته باشد منافع ملی کشورشان را پیش می‌برند که آن هم عمدتاً تحت فشار درخواست‌های گروه‌های قدرتمند، شهروندان و افکار عمومی است. شهروندانی که بسیاری از آن در اکثر کشورها، امروز چشم‌شان به ایران ورویدادهای آن دوخته شده است. امروز با گذشت بیش از یک ماه از روز «واقعه» و آغاز اعتراضات، علی‌رغم محدودیت‌های غیر قابل‌دفاع برای دسترسی به اینترنت ، در ایران نوجوانان و جوانانی هستند که تشخص، کنجکاوی و خلاقیت‌شان در جهان وب شکل گرفته و شکوفا شده است و قدرتمندتر از هر نیرویی می‌توانند از هر سدی عبور کنند و جهانیان را درمقابل دولت‌های‌شان به میدان آورند و «خطراتی» را که جلایی‌پورها مدعی آن‌اند از جنبش‌شان دور کنند.


برای مطالعه‌ی مجموعه تحلیل‌ها و یادداشت‌های سایت نقد اقتصاد سیاسی درباره‌ی خیزش ایرانیان در سال ۱۴۰۱ روی تصویر زیر کلیک کنید


سیامک زندرضوی

دیدگاه‌ها

یک پاسخ به “آن‌چه از چشمان گشاده‌ی «اصلاح‌طلب» پنهان مانده است / سیامک زندرضوی”

  1. فرهاد فرهادیان نیم‌رخ
    فرهاد فرهادیان

    متاسفانه برخی تصور می کنند جامعه بدون تاریخ ناگهان همان موقع که تحلیل می کنند زاده شده است متوجه نیستند که پیوند های اساسی لازم است تا فرد تبدیل به افراد و جامعه و یافتن نظمی درونی شوند تاریخ انسان و روش تبدیل شدن به جامعه و اجتماع نشان می دهد که تجزیه ی یک جامعه هم با همان شکل است وقتی نتوانیم اصلی ترین گزینه های تشکیل یک جامعه را کنار هم قرار دهیم فی البداهه شیپور از طرف گشاد نواخته می شود و می گوید قارت . جلائی پور هم بیسواد است و هم شیپورش مشکل دارد وحدت یک جامعه از زمانی شکل می گیرد که انسان برای بقایش مجبور است به تجدید تولید نیازهایش دست بزند شما انسانی که در پروسه ی تولید مشارکت نداشته باشد دیده اید ؟ مسلما بیکاران هستند پس تقسیم کار اجتماعی نحوه و جایگاه فرد در جامعه را مشخص می کند تا گروههای اجتماعی را شکل دهند حالا اوضاع اقتصاد خراب است همانطور که همه در زمان رونق و برای فراوانی تولید به مرگز گرایش داشتند در دوران بحران و رکود ان وحدت هم تجزیه می شود از اینرو هم وحدت و هم تجزیه همزمان است شما از یک گروه اجتماعی جدا و به گروه اجتماعی دیگر می پیوندید اما دیگر آن گروه اجتماعی قبل دیگر نیست جمهوری اسلامی کشور را ویرانه کرده است تمام پیوندهای جامعه نابود شده است و مرکز گریزی شدت پیدا کرده است زیرا نظم موجود نابود کننده است از اینرو جمهوری اسلامی طی ۴۳ سال جامعه را تجزیه نموده است احتیاج نیست کسی بیاید این ساختمان پوبی موریانه خورده را بیندازد خودش افتاده است لذا برای همگرائی و جلوگیری از تجزیه حالا باید یک آلترناتیوی قوی ارائه داد که گروههائی که تمایل به تجزیه پیدا کرده اند همگرا شوند اینجا هم باید شکلی از نظم تقسیک کار اجتماعی ایجاد کنیم تا پیوندها استحکام یابد بر مبنای بنیادهای خود تقسیم کار اجتماعی الان به شما بگویند ما یک گروه داریم که مانند اصحاب کهف از دوران پارینه سنگی جا مانده اند آیا حاضر هستید که اینها را عضو خود کنید و از آنها ابزار سنگی بخرید ؟ مسلما هیچ دیوانه ای انجام نمی دهد از اینرو حتی نوع ارائه ی خدمات کاری فرد هم در عضویت و مشارکت اجتماعی اش تعیین کننده است پس این فقط کار جامع شناسی نیست یک کار اقتصادی و سیاسی با روانشناسی اجتماعی ست که دلائل همگرائی و دلائل واگرائی و تجزیه را باید روشن کرد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *