طبقه و کار 
نیروهای کار و تناقضهای گفتمان فناورانهی جدید / منصوره خائفی
اعتراضات اخیر رانندگان/کارگران تاکسیهای اینترنتی جهانی چون «اوبر» و «لیفت» و رانندگان اسنپ و تپسی در ایران حول مطالباتی صورت گرفته که کارگران کارخانههای صنعتی در دو قرن اخیر برای کسب آن مبارزه کرده و به آنها مشروعیت نهادی و گفتمانی دادهاند. اما تغییر ساختار فناورانهی شرکتهای جدید در کنار غلبهی گفتمان نولیبرالی این امکان را برای سرمایه فراهم کرده است تا کارگران جدید را خویشفرما یا پیمانکار مستقل معرفی کند و بدین واسطه دستاوردهای کارگری پیشین را نادیده بگیرد.

«نونامی» (نظام دانشبنیاد) و آیندهی کار و اجتماع / سعید رهنما
در روزهای پایانی سالِ ویرانگرِ ۲۰۲۰، شاهدِ دو رویداد جداگانه در زمینهی تحلیلِ تحولاتِ سرمایهداریِ دیجیتال بودیم؛ اول برگزاری کنفرانس مشترک بینالمللی «تکوین نونامی» در سن پترزبورگ روسیه، و دوم انتشار تازهترین شمارهی سالنامهی سوشالیست رجیستر تحت عنوان «فراسوی سرمایهداری دیجیتال». با آن که در نوشتهی حاضر امکان پرداختن به جزئیات این دو رویداد نیست، به بعضی مطالب مهمتر آن اشاره میشود.

فروافتادن و بازایستادن / کاظم فرجالهی
درسهای یک قرن:
جمعبست تجربی یک قرن تلاش برای سازماندهی طبقهی کارگر

«رگهای زمین، رگهای ما» / محمد صفوی
درسهای یک قرن:
صد سال مبارزهی کارگران نفت برای عدالت اجتماعی – اقتصادی

در قرن بیستویکم چطور میتوان سوسیالیست بود؟ / ویوک چیبر / ترجمهی علی راغب
مروری بر کتاب در قرن بیستویکم چطور میتوان ضدسرمایهداری بود؟ نوشتهی اریک الین رایت:

وضعیت کارگران در دهههای 40 و 50 خورشیدی / محمد صفوی
بازخوانی گزارش «گوشهای از زندگی کارگران»، نوشتهی محمدتقی سلیمانی:
«گوشهای از زندگی کارگران»، عنوان گزارشی است که زندهیاد محمدتقی سلیمانی، فعال کارگری – سیاسی نوشته است. محمدتقی سلیمانی که بعد از فعالیت در کنفدراسیون دانشجویی در ایتالیا به ایران بازگشت و بهعنوان کارگر در تهران کار میکرد در این گزارش شرایط دشوار کار کارگران در کارگاههای کوچک تهران را در دههی 40 و سالهای آغازین دههی 50 بازتاب میدهد.

درنگی در تاریخ و آگاهی طبقاتی / لوسین گلدمن / ترجمهی فریبرز فرشیم و نرمین براهنی
میبینیم که چگونه و تا چه حد بخشهای روششناختی، فلسفی و جامعهشناختی کتاب لوکاچ به کوششهای ما برای درک جوامعی که در آن زندگی میکنیم و نیز به دنیای کنونی مرتبط اند. به نظر من، این بزرگترین خدمتی است که ما به نشانهی احترام نسبت به این اثر لوکاچ از خود نشان میدهیم، اثری که – علیرغم اشتباهات مسلمش، که احتمالاً در آن زمانی که نوشته میشد گریزناپذیر بود- یکی از بزرگترین نقاط عطف در تاریخ اندیشهی جامعهشناختی، فلسفی، و روششناختی در سدهی بیستم باقی خواهد ماند.

طبقات در سرمایهداری در سطوح میانجی و انضمامیِ تحلیل / فرهاد نعمانی و سهراب بهداد
در این بخش میخوانید:
طبقات در سطح میانجیِ انتزاع،
سومین سطح انتزاع: کشور سرمایهداری درحالتوسعه و طبقات اجتماعی همپای آن،
عملیاتی کردن ساختار طبقاتی اقتصادی در سطح یک جامعهی انضمامیتر، و
روندهای اصلی ترکیب طبقاتی در ایران.

اتوماسیون و آیندهی کار / آرون بناناو / ترجمهی ایوب رحمانی و ستار رحمانی
رسالهی حاضر طی دو قسمت در شمارههای 119 و 120 نیولفت ریویو منتشر شده است. پیشتر بخش نخست آن را در «نقد اقتصاد سیاسی» منتشر کرده بودیم. اینک هر دو بخش را به صورت کامل و یکجا منتشر میکنیم.

از رنجی که میبریم / کاظم فرجالهی
درنهایت چارهای جز ایجاد و برپایی تشکلهای مستقل و به کمک این ابزار طبقاتی، رهایی از وضعیت موجود نیست. کارگران تمامی بخشها باید آگاه باشند که هر آنچه در قانون نهی و غیر قانونی شناخته نشده، قانونی است، میتوان به آن همت گماشت و این حق را ستاند. ایجاد سندیکا و اتحادیههای کارگری در هیچ یک از قوانین جاری معتبر ایران امروز نفی نشده و خلاف قانون شناخته نشده است. کارگران فارغ از داشتن قرارداد کار موقت یا غیرموقت، مانند دیگر گروهها و لایهها و طبقات جامعه در شرایط کنونی راهی جز ایجاد تشکل و بهکمک این ابزار دفاع جمعی، رسیدن به حقوق .مادی و اجتماعی خود ندارند

بارناو: نمونهای از آگاهی طبقاتی بورژوایی / رالف میلیباند / ترجمهی فریبرز فرشیم و نرمین براهنی
آگاهی طبقاتی مفهوم سادهای نیست – یا، دستکم، من آن را ساده نمییابم؛ و، بنابراین، ارزش دارد که نمونهی خاصی از آن را بررسی کنیم، و نیز کاربرد آن را در بستر تاریخی مشخصی دریابیم. این مورد نمونهی آنتوان بارناو است که نقش رهبریکنندهای در نخستین مراحل انقلاب فرانسه داشته، و کسی است که شایستگی این بررسی را دارد؛ حتی اگر به واسطهی اثرش، مقدمه بر انقلاب فرانسه، هم باشد لازم است او را بیشتر بشناسیم.

تحول آگاهی طبقاتی / ایستوان مزاروش / ترجمهی فریبرز فرشیم و نرمین براهنی
ضرورت تاریخی موجود در مسأله به هیچ وجه مربوط به انواع مکانیستی تقدیرگرایی نیست؛ زیرا، اگرچه صحنهی اجتماعی تاریخی، که در آن آگاهی الزامی تاریخی زاده میشود، بدون شک، تعیینکنندهی حوزهی عمل فردی و، نیز، مشخص کنندهی جهت عمومی تحول است- نه میزان و اشکال تغییرات را تعیین میکند و نه، در واقع، سرشت و میزان جانفشانی انسانی را که با خیزشهای اجتماعی بزرگ و تغییرات و تبدلات گوناگون همراه است. این عوامل، در درجهی اول، وابسته اند به وجود برنامههای موجود و شکلهای سازمانی و نهادیِ عمل، که عوامل انسانی خودآگاه مفروض، باید مسئولیت آن را کمابیش بپذیرند.