مارکسپژوهی 
تأملی در حواشی نقد «فلسفهی حق» هگل / علی رها
با گذشت قریب به ۱۸۰ سال از نگارش «نقد فلسفهی حق هگل» اثر مارکس، اثری که سالیان سال مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، هنوز ابعاد مهمی از آن شناخته نشده است؛ ابعادی که نه فقط نشانگر فرآیند تکوین سپهر اندیشه مارکس هستند، بلکه برای شرایط امروز نیز موضوعیتی بالفعل دارند

مارکس، سکولاریسم و جامعهی مدنی / علی رها
نقد اجتماعى از كجا بايد آغاز كند؟ آيا آن طيف وسيعى كه در مجموع هويتى «سكولار» دارند بايد با نقد ذهنيت مذهبى، و يا نقد دين بهخودى خود شروع كنند؟ آيا مىتوان مشكلات بهواقع دنيوى را به امور دينى تقلیل داد؟ بهخصوص کسانی که براى دين منشأیى «سماوى» قائل نيستند، با تناقضات زمينى و تعارضاتى كه به جوهر هستى اجتماعی انسان مربوط میشود، چگونه بايد برخورد كنند؟ آيا نيل به يك جامعهی سكولار غايتى در خود است؟

فریدریش انگلس و «سرمایه»ی مارکس / ترجمهی حمیدرضا سعیدیان
برای مارکس داور و مشاور باصلاحیتتری از انگلس در زمینهی نظریهی اقتصادی وجود نداشت. اشتراکنظر و هماهنگی فکری میان آن دو نقش بزرگی در آمادهسازی و تهیهی سرمایه ایفا کرد. نامهنگاریهای مارکس و انگلس نشان میدهد که آنها بهطور مرتب دیدگاههای خود دربارهی مسائل اساسی که در این کتاب مورد مطالعه قرار گرفته اند، را با یکدیگر مبادله میکردند.

طرحی بر نقد اقتصاد سیاسی / فریدریش انگلس / ترجمهی رسول قنبری
اقتصاد سیاسی بهعنوان نتیجهی طبیعی گسترش تجارت بهوجود آمد و با پیدایی آن هیاهوی غیرعلمی، جای خود را به نظام تکاملیافتهی کلاهبرداری مجاز، و علم کامل توانگری داد.

مارکس، اشتیرنر، فلسفه و انقلاب / علی رها
«انقلاب میتواند به هر نیتی سرهایی را که فلسفه برای اندیشیدن به کار برده است از تن جدا کند. اما اگر انقلاب بر فلسفه مقدم میبود، فلسفه هرگز نمیتوانست از سرهای بریدهشده توسط انقلاب استفاده کند.»
هاینریش هاینه، دین و فلسفه در آلمان

مارکس، انگلس و حکایت پرماجرای جلد اول کاپیتال / علی رها
شالودهی ارزش در توسعهیافتهترین جوامع سرمایهداری از این ناشی شده است که انسانها صرفاً با وساطت انبوه جهان کالایی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. «این همانند کلیت تفکر انسانی، یک تجرید است و روابط اجتماعی بین انسانها فقط تا آنجا واجد هستی است که از تفکر و قدرت تجرید آنها برخوردار باشد.» زبان مارکس واضح و روشن است به شرطی که حاضر باشیم انبوه لایههای انباشته شدهی «مارکسیسمی» که در ذهنیت ما رسوب کرده است را لایروبی کنیم!

سرمایهی مالی و بحران سرمایهداری جهانی / علی رها
در دورپیمایی سرمایه جهانی که ظاهراً از نمودی خودگردان برخوردار گشته، و بهسان «چیز در خودی» غیر قابلشناخت، گویی کلّ دنیا را مسخ و جادو کرده است، نقاط عطفی فرامیرسد که پوستهی اسرارآمیزش فروریخته و سرشت تضادمندش پدیدار میشود.
چنین نقاط عطفی معمولاً توأم با ظهور بحرانهای اقتصادی بوده است. آنچه امروز در بحران سرمایهی مالی نمایان گشته اینست که وجود بحران نه فقط ذاتی روابط سرمایهداری است، بلکه ترمیم بحرانهای دوران پیشین نیز بهمعنی حذف بحران نبوده و معضل انباشت سرمایه را با شدت و حدت بیشتر و ابعادی عمیقتر از نو بروز میدهد.

سیر تکوینِ کاپیتال: در پرتو مکاتبات مارکس و انگلس / علی رها
ساختمان کاپیتال معرف دگردیسی تاریخ فاکتها به فاکت حضور بالفعل خرد در تاریخ است. این پیوستگی درونی اجزای کتاب در یک کلیت انضمامی است که دیالکتیک مارکسی را منحصربهفرد میکند؛ به وجهی که از دیالکتیک استادش هگل، بسیار درونیتر، عمیقتر، واقعیتر و تاریخیتر نمادین میگردد. درهمتنیدگی اقتصاد، با فلسفه، با تاریخ و کنش نقادانهی اجتماعی، تمامیت آنچه را تا آن زمان «اقتصاد سیاسی» نام گرفته بود نیز زیرورو میکند.

کندوکاوی در «گروندریسه» مارکس – دستنوشتههای ۵۸-۱۸۵۷ / علی رها
در آستانهی انتشار ترجمهی فارسی جدیدی از گروندریسه:
امید میرود ترجمهی جدیدی که به همت حسن مرتضوی و کمال خسروی از گروندریسه منتشر میشود، بهواسطهی شرایط نوین ایران و برآمد حرکتهای اعتراضی چند سال اخیر، باعث گشایش مباحث تازهای گردد. پیشگفتاری که کمال خسروی بر این ترجمهی جدید نوشته است، بر جنبههای معینی از گروندریسه تکیه دارد و شاید بتواند به سرفصل تبادل نظری زنده و پویایی تبدیل گردد که از طریق بازنگری سپهر اندیشهی مارکس، به بازسازی مبانی نظری خودِ شرکتکنندگان در بحث منتهی شود.

دولت در جوامع سرمایهداری درحالتوسعه / فرهاد نعمانی و سهراب بهداد
مباحث رسالهی حاضر حول پنج مبحث زیر سازماندهی شده است:
1 – دولت بهمثابه رابطهای اجتماعی در تمامیّت نظام سرمایهداری
2- دولت و دموکراسی
3- دموکراسی نولیبرال
4. نقش دولت در پیکرهبندی طبقات و تحول آن
5. سیاست اقتصادی راهبردی دولت در کشورهای درحالتوسعه از دههی 1950 به این سو

مارکس و انگلس و اصل خودرهانی پرولتاریا / هال دریپر / ترجمهی سارا روستایی
مارکسیسم بهمثابهی تئوری و عمل انقلاب پرولتری ناگزیر بود تئوری و عمل خودرهانی پرولتاریا باشد و اصالت بنیادی آن نیز از این منبع سرچشمه میگیرد.

چرا کارگران میتوانند جهان را تغییر دهند؟ / پل بلکلج / ترجمهی بیژن سپیدرودی
ادعای کارل مارکس مبنی بر اینکه طبقهی کارگر از ظرفیت تغییر جهان برخوردار است، بیگمان مهمترین سهم او در نظریهی سوسیالیستی محسوب میشود. پیش از مارکس، کارگران در بهترین حالت بهعنوان قربانیان نظام (موجود)، یا بهطور متعارف، بهعنوان مردمی فرومایه به شمار میرفتند که وجودشان تمدن بشر را تهدید میکرد. مارکس این فرضیهها را به چالش طلبید و اعلام کرد مبارزات جمعی کارگران برای آزادی بدیل سوسیالیستی بالقوهای برای نظام سرمایهداری بهشمار میرود.