برچسب: آسو جواهری

زنان کولبر: کار پرتلاطم، زندگیهای سوگناپذیر و مقاومت / آسو جواهری
بهمناسبت هشت مارس، روز جهانی زن:
در بیشتر پژوهشها و نوشتههایی که دربارهی کولبری انجام شده دو مشکل عمده به چشم میخورد. نخستین و برجستهترین مورد آن حذف زنان از فرایند بررسی این پدیده است و دیگری پرداختن به کولبری و کولبر همچون سوژهای اگزوتیک و تقلیل کولبر به سوژهای صرفاً اقتصادی که در پی کسب «یک تکه نان» به کولبری روی آورده و فاقد هرگونه هویت سیاسی- اجتماعی و عاملیت است؛ درحالیکه این همهی واقعیت نیست.

دگرگونیهای سیاسی، اعتراضات، (ضد) انقلابها و سیاست بدن در خاورمیانه / نادیه العلی / ترجمهی آسو جواهری
زنان خاورمیانه نه فقط علیه دیکتاتوری قیام کردهاند بلکه همزمان با اجتناب از بدن مطیع زنان و استفاده از آن همچون سلاح مقاومت، علیه بدنِ تابع اجتماع شوریدهاند.

نظریهی طبقه برای زمان ما / لیو پانیچ / ترجمهی آسو جواهری
از آنجا که در قرن بیستویکم سرمایهداری همچنان پابرجاست، مهمترین سؤالات برای تحلیل طبقه نهتنها باید بر تغییر ساختار طبقات سرمایهدار در سطح بینالمللی که بر طبقهی کارگر و متوسط نیز متمرکز باشد. بحث محوری مقاله این است که طرح چارچوبهای انعطافناپذیر جامعهشناختی برای مقولهبندی جایگاههای طبقاتی چندان سودمند نیست. در عوض باید به نکاتی توجه کرد که از مبارزات حال حاضر، پیرامون فرایندهای تشکیل طبقه و بهویژه امکانهای توسعهی اشکال جدید سازماندهی طبقهی کارگر آشکار میشود.

موهایت پسرانه است، اجازهی بازی نداری! / آسو جواهری
بهمناسبت هشت مارس، روز جهانی زن:
مرور تجربی بر کنترلهای انضباطی و برساخت جنسیت در ورزش زنان ایران

اهمیت فوتبال در اقتصاد جهانی در عالمگیری کرونا / آسو جواهری
آسو جواهری، داور بینالمللی فوتبال و پژوهشگر اجتماعی، ازآنرو که در زمینهی جامعهشناسی ورزش و مطالعات جنسیت و اقتصاد سیاسی ورزش نیز فعالیت میکند، توسط کمیتهی داوران تهدید به محرومیت شده و اکنون مدتهاست که ابلاغی برای قضاوت در لیگ نداشته است. تازهترین یادداشت او برای سایت نقد اقتصاد سیاسی را میخوانیم تا شاید علت برآشفتن مسئولان فوتبال از نوشتههای وی را دریابیم. – نقد اقتصاد سیاسی

باشگاههای فوتبال ایران سرگردان در مخروبههای دولتی – خصوصی / آسو جواهری
مدعای نوشتهی حاضر این است که هم ادارهی دولتی باشگاهها اتلاف داراییهای عمومی و مردمی و ناهمخوان با رویکردهای دموکراتیک است هم خصوصیسازی نمیتواند بدیل مطلوب باشگاهداری و اداره فوتبال باشد. چون خودِ خصوصیسازی پیشاپیش نتیجهی تصاحب داراییهای عمومی توسط اقلیت طبقهی بالا و تولیدکننده نابرابری است و سپردن ادارهی باشگاهها به بخش خصوصی ادامهی همان روند و همچنین با فرض درآمدزایی برای همان اقلیت موجب سلب مالکیت هواداران از باشگاه و تقلیل هوادار به مصرفکننده و تولید فساد مالی میشود.