برچسب: دیوید هاروی

نقدی بر تحلیل دیوید هاروی از امپریالیسم / جان اسمیت / ترجمهی حسین رحمتی
یکی از تأثیرگذارترین کتابهایی که در چند دههی اخیر در تبیین امپریالیسم معاصر نوشته شده کتاب «امپریالیسم جدید» اثر دیوید هاروی است. در نوشتهی حاضر، جان اسمیت، نویسندهی کتاب «امپریالیسم در قرن بیستویکم» دیدگاه هاروی را نقد کرده است. از هر دو نویسنده پیش از این مطالبی در نقد اقتصاد سیاسی منتشر شده است و پاسخ هاروی به نقد اسمیت را نیز طی روزهای آتی منتشر خواهیم کرد. ـ نقد اقتصاد سیاسی

انباشت سرمایه و نظام دولتی / سامانتا اَشمن و الکس کالینیکوس / ترجمهی بهرنگ نجمی
/ سنجشِ «امپریالیسم جدیدِ» دیوید هاروی / رویکردهای مارکسیستی به امپریالیسم راهی به درک روند سرمایهداری جهانی بهطور یکپارچه میگشایند. چنین رهیافتی از درخششهای بزرگ امپریالیسم جدید هاروی بهشمار میرود… مفهومپردازی ویژهی او از امپریالیسمْ هم فینفسه ارزشمند است و هم¬ بهمنزلهی ابزاری برای گسترش نظریهی مارکسیستی دولت. هاروی تمایزگذاریِ اریگی میان منطقهای سرزمینی و سرمایهداری قدرت را با قراردادن قاطع آن در حصار نظریه مارکسیستیِ اضافهانباشت و بحران استحکام میبخشد. به باور ما، این تمایزگذاری میتواند با بازگویی آن برحسْب واکاوی منافع متفاوت ولی همسو سرمایهداران و مدیران دولتی بهطرز بهتری تحکیم شود… اختلاف اصلی ما با دیدگاه هاروی، یعنی گسترش بیاندازهی مفهومِ مهم انباشت از راه سلب مالکیت، از حیث سیاسی بهسبب همپوشانی آن با نقد نولیبرالیسمِ رایج در جنبش دگرجهانیسازی، حائز اهمیت است.

جدل رابرتز ـ هاروی، و پیچیدگی محاسبهی ارزش / سعید رهنما
«قانون ارزش» با آنکه قطعاً یکی از مهمترین مبانی نظریهی مارکسی در تحلیل سرمایه، سرمایهداری، و استثمار است، همیشه با اختلافنظرهایی در میان نظریهپردازان مارکسیست، و متهم کردن یکدیگر به کژفهمی و بدفهمی، همراه بوده است… بحث اخیر دیوید هاروی و مایکل رابرتز هم ادامهی همین اختلافنظر بین مارکسیستهاست. بخشی از این اختلافنظرها بهسبب پیچیدگی مبحثِ ارزش است. خود مارکس در پیشگفتار نشر اول آلمانی جلد اول سرمایه میگوید تا آنجا که ممکن بوده سعی کرده که بخش مربوط به ارزش را «عامهفهم» کند، و میگوید که بهجز بخش مربوط به شکلِ ارزش، درک کتاب سرمایه مشکل نیست! پرداختن به این اختلافنظرها از آن رو که پیآمدهای مهمی برای عملِ سیاسی دارد حائز اهمیت است. ممکن است پاره ای تصور کنند که در میان این همه مسایلی که کشور و ملت ما و طبقهی کارگر با آن مواجه است، این بحثهای انتزاعی بازیچههای فکری روشنفکرانهای بیش نیستند. اما چنین نیست و ما ضمن توجه به مشکلات روزمره، ناچاریم به مباحث نظری که نهایتاً برای جهت دهی و سازماندهی مبارزه بر علیه سرمایه و عاملینِ طاق و جفت آن لازم است، نیز بپردازیم

کژفهمیهای مایکل رابرتز / دیوید هاروی
بدون تردید دربارهی نظریهی ارزش مارکس نکات مهمی وجود دارد که امیدوارم گفتوگوی حاضر با مایکل رابرتز به روشنشدن آنها کمک کند. قبل از آن که به این نکات بپردازم باید چند کژخوانی و ارایهی نادرست مواضع خودم در نقد رابرتز را تصحیح کنم. اجازه بدهید صریح بگویم. ارزش همیشه در عملِ تولید، خلق میشود. ولی در لحظهی مبادله در بازار تحقق مییابد. درنتیجه من دربارهی ارزش به همان شکلی که مارکس نامیده است با توجه به «وحدت متناقض تولید و تحقق» میاندیشم. ارزش نمیتواند از طریق مبادله در بازار خلق شود ولی درضمن نمیتواند بیرون از مبادله در بازار تحقق یابد. مارکس در اینباره به صراحت نوشته است.

کژفهمی دیوید هاروی از قانون ارزش مارکس / مایکل رابرتز
هاروی بهعمد تفاوت و دوگانگی کار مجرد و کار مشخص و برابرنهاد آنها ارزش مصرف و ارزش مبادله را نادیده میگیرد. خصلت دوگانهی ارزش در یک کالا، آنگونه که مارکس کشف کرده بود بهوسیلهی هاروی به این صورت تقلیل یافته که کارگران نمیتوانند ارزش مصرفیشان را خریداری کنند. برای هاروی، ارزش مصرفی (خواستهها و امیال) و نه ارزش مبادله حلقهی کلیدی است. نظریهی مارکسی بحران (براساس ناکافی بودن ارزش اضافی) با نظریهی ناکافی بودن ارزش مصرفی برای کارگران در مقام مصرفکننده جایگزین شده است. مبارزهی طبقاتی نه این که مبارزه ای بین کارگران و سرمایهداران باشد بلکه به صورت مبارزهی مصرفکنندگان علیه سرمایهداران و یا مالیاتپردازان در مقابل دولت درآمده است. این نظر مارکس نیست. از آن مهمتر، کل این دیدگاه برای تحلیل طبقاتی و یک استراتژی برای مبارزهی طبقهی کارگر مغشوش و گیجکننده است.

مخالفت مارکس با نظریهی ارزش ـ کار / دیوید هاروی / ترجمهی پریسا شکورزاده
دیوید هاروی که بسیاری او را برجستهترین دانشمند مارکسیست جهان امروز میدانند اخیراً مقالهی کوتاهی در توضیح نظریهی ارزش در نزد مارکس نوشته است. این مقاله عمدتاً برگرفته از آخرین کتاب هاروی با عنوان «مارکس، سرمایه و جنون عقلانیت اقتصادی» است. وی در مقالهاش ضمن توصیف ویژگیهای متمایز دیدگاه کارل مارکس از دیوید ریکاردو، تفسیر خود از نظریهی ارزش را ارائه میکند. این مقاله را خود هاروی برای افراد متعددی به منظور بحث و تبادل نظر ارسال کرد. با توجه به اهمیت موضوع، تصمیم گرفتیم اصل مقالهی هاروی را به فارسی ترجمه و منتشر کنیم. در عین حال، در همین چارچوب، طی روزهای آتی نقد مایکل رابرتز بر دیدگاه هاروی و نیز پاسخ هاروی به وی را منتشر خواهیم کرد.

امپریالیسم جدید: موافقت با زور / دیوید هاروی / ترجمهی حسین رحمتی
امپریالیسم از نوع سرمایهداری از بطن رابطهی دیالكتیكی میان منطقهای سرزمینی و سرمایهداری قدرت سرچشمه میگیرد. این دو منطق˚ متمایزند و بههیچوجه تقلیلپذیر به یکدیگر نیستند اما به شدت درهمتنیدهاند. آنها را میتوان چونان روابط درونی یكدیگر فهم کرد. اما خروجیها ممکن است در فضا و زمان بهشدت متفاوت باشند. هر منطقی تضادهایی را بالا میآورد كه باید از سوی منطق دیگر مهار شوند. برای نمونه، انباشت بیپایان سرمایه به علت نیاز به انباشت بیپایان قدرت سیاسی/نظامی بحرانهای دورهای را در چارچوب منطق سرزمینی به وجود میآورد. وقتی كنترل سیاسی در چارچوب منطق سرزمینی تغییر میكند، جریانهای سرمایه نیز برای سازگاری با آن باید تغییر كنند.

دیدگاه مارکس، لوکزامبورگ، لوفور و هاروی دربارهی فضا / پیتر هیودیس / ترجمهی فریدا آفاری
در پی انتشار مقالهی «دیالکتیک تعین مکانی سرمایه» نوشتهی پیتر هیودیس، یکی از خوانندگان سایت خواستار توضیحات بیشتر هیودیس در زمینهی تفاوت دیدگاههای مارکس و متفکران بعدی مانند رزا لوکزامبورگ، هانری لوفور و دیوید هاروی شد. با توجه به اهمیت بحث اقتصاد سیاسی فضا در چارچوب بحثهای جاری در حیطهی اقتصاد سیاسی، متن پرسش و… ادامهٔ مطلب ›

مفاهیم نظری انباشت سرمایه / حسن مرتضوی
در این مبحث تلاش میكنم تا نظریهی انباشت سرمایه را از دیدگاه جلد اول «سرمایه» ماركس بررسی كنم.* انباشت سرمایه ــ یا تبدیل ارزش اضافی به سرمایه ــ یكی از دو جنبهی فرایند تولید سرمایه است. جنبهی دیگر خود تولید ارزش اضافی است كه ما در اینجا به آن نخواهیم پرداخت. در اینجا توضیحی لازم… ادامهٔ مطلب ›

دربارهی تناقض / دیوید هاروی / ترجمه خسرو کلانتری
«باید نوعی اسکن کردن یا عکسبرداری با پرتو ایکس وجود داشته باشد که بتوان بهکمک آن آیندهی بالقوهای را در زمان حال نمایان ساخت. در غیر این صورت، تنها موفق خواهید شد مردم را وادارید آرزوی بیثمر کنند..» تری ایگلتن، پرسشهایی از مارکس، ص69 «در بحرانهای بازار جهانی، تناقضها و خصومتهای تولیدِ بورژواییِ بهطور… ادامهٔ مطلب ›

معمای سرمایه از نگاه دیوید هاروی / مجید امینی
دیوید هاروی، یکی از مهمترین نظریهپردازان معاصر، در کتاب «معمای سرمایه» تیینی از بحران جهانی اقتصاد سرمایهداری بر مبنای نظریهی گردش سرمایه ارائه میکند. این کتاب علاوه بر آن که برندهی جایزه برترین کتاب سال 2010 ایزاک دویچر شد، حتی مورد تحسین اقتصاددانان جریان اصلی نیز قرار گرفته، چنان که در شمارهی سپتامبر 2010 نشریهی… ادامهٔ مطلب ›

سرمایهداری و ناسرمایهداری / پرویز صداقت
/ ادامهی گفتوگو با فریدا آفاری / در این مقاله، بر آنچه به گمانم بنیاد نظری تحلیل فریدا آفاری است متمرکز میشوم. بر این اساس، تلاش میکنم نوع تعریف و تبیین وی از سرمایهداری، و به تبع آن بدیل سرمایهداری، را ارزیابی کنم. میخواهم نشان دهم، تحلیل آفاری مبتنی بر درکی متنگرایانه از اقتصاد سیاسی… ادامهٔ مطلب ›