برچسب: دیوید هاروی

پادکست داستان سه شهر نوشتهی دیوید هاروی
براساس دادههای مرکز آمار ایران طی دورهی 1372 تا 1392 بهای زمین 107 برابر، بهای مسکن 76 برابر و اجارهبهای مسکن (در تهران) 61 برابر افزایش داشته و همهی این نرخها بهشدت بالاتر از رشد سطح عمومی قیمتهاست. این جنون سوداگری در اقتصاد ایران حاصل چیست؟
دیوید هاروی در مقالهی داستان سه شهر که پریسا شکورزاده به فارسی ترجمه کرده است توضیح میدهد که چهگونه با حرکت از مسکن بهعنوان ارزش استفاده، به مسکن بهعنوان ارزش مبادله و مسکن بهعنوان سرمایهگذاری سوداگرانه این روند رخ میدهد.

ضرورت کنش جمعی برای غلبه بر تنگنای جمعی ناشی از کرونا / دیوید هاروی / ترجمهی حسین رحمتی
از منظر تفکر ضدّ سرمایهداری، به وضعیت بغرنج کنونی چطور باید اندیشید؟[1] آیا امکان ساختن جامعهای بدیل هست که در آن، به جای لشکر بیکاران جویای کار از یکسو، و اجبار به تن دادن به کارهای طاقتفرسا، فرساینده و غیرانسانی از سوی دیگر و نیز کابوس همیشگی از دستدادن شغل، همه از امکان کار آن هم نه روزانه 12 ساعت یا بیشتر، بلکه 6 ساعت برخوردار باشیم، و در عین حال، نیازهای ضروریمان اعم از خوراک و مسکن، آموزش و بهداشت تأمین و تضمین شوند و این امکان را به دست آوریم که مابقی زمانمان را به میل خودمان و برای انجام کارهایی که خود دوست داریم اختصاص دهیم؟ اگر این امکان هست، چه موانعی نمیگذارند محقق شود؟ دیوید هاروی در یادداشت زیر به این پرسش و امکان ساختن جامعهای بدیل از خشتها و آجرهای که جامعهی امروز میپردازد.

سیاست ضد سرمایهداری در زمانهی کرونا / دیوید هاروی / ترجمهی پریسا شکورزاده
در تلاش برای تفسیر، فهم و تحلیل جریان اخبار روزانه، من غالباً آنچه را رخ میدهد در بستر دو الگوی متمایز اما متقاطع نحوهی عملکرد سرمایهداری جای میدهم. سطح اول نقشهنگاری تناقضات درونی گردش و انباشت سرمایه است، بهنحوی که ارزش پولیِ در جستوجوی سود، آنگونه که مارکس میگوید در «لحظههای» مختلف تولید، تحقق (مصرف)، توزیع و بازسرمایهگذاری، جریان مییابد. این الگو در اقتصاد سرمایهداری همچون مارپیچی از گسترش و رشد بیپایان است. وقتی این الگو را زیر ذرهبینِ برای مثال رقابتهای ژئوپلتیکی، توسعهی ناموزون جغرافیایی، نهادهای مالی، سیاستهای دولتی، بازآراییهای فناورانه و شبکهی همواره متغیّر تقسیم کار و روابط اجتماعی بشکافیم، بسیار پیچیده میشود.
اما من این الگوی سرمایهداری را در زمینهی وسیعتری تجسم میکنم که در بستر بازتولید اجتماعی (در خانوارها و اجتماعات)، در رابطهی متابولیک مستمر و همواره متحول با طبیعت (از جمله «طبیعت ثانویِ» زادورشد شهری و محیط مصنوع) و تمام عادات فرهنگی، علمی (دانش- بنیاد)، مذهبی و صورتبندیهای اجتماعی ممکنی که جمعیتهای انسانی عموماً در طول مکان و زمان ایجاد میکنند، قرار گرفته است.
این «لحظههای» دوم شامل تبلور فعّالانهی خواستها، نیازها و امیال بشر، شهوتِ معرفت و معنا و جستجوی تحولیابندهی رضایت است و آرایشهای نهادی متغیر، رقابتهای سیاسی، تقابلهای ایدئولوژیکی، زیانها، شکستها، سرخوردگیها و بیگانگیها علل و زمینهی آنها هستند که همگی در جهان تنوع آشکار جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی رخ میدهد. الگوی دوم بهنحوی درک مقدماتی من از سرمایهداری جهانی بهمثابه صورتبندی اجتماعی متمایز را شکل میدهد، درحالیکه الگوی نخست راجع به تناقضات درون این موتور اقتصادی است که نیروی این صورتبندی اجتماعی را در مسیر تکامل تاریخی و جغرافیایی معیّن آن تأمین میکند.
…

سوسیالیسم و آزادی / دیوید هاروی، ترجمهی حسین رحمتی
میخواهم دربارهی مسألهی آزادی صحبت کنم.* در جریان سخنرانیای که چندی پیش داشتم این پرسش طرح شد و دانشجویان به این موضوع بسیار علاقهمند بودند: آیا سوسیالیسم مستلزم دست شستن از آزادی فردی است؟ بهنظرم راستگرایان، بهویژه در ایالات متحده، خیلی خوب توانستهاند چنین القا کنند که سوسیالیسم و آزادی مانعةالجمعاند. جناح راست در کل دنیا به ویژه در ایالات متحده سایر ایدهها دربارهی آزادی را تصاحب و از مفهوم آزادی بهمثابهی سلاحی در پیکار طبقاتی استفاده کرده است. راستگراها میگویند سوسیالیستها در واقع به دنبال آزادی نیستند. آنها مدعیاند از بردگی جامعهی سوسیالیستی یا کمونیستی به هر قیمتی باید اجتناب کرد… به نظرم رویکردی به مسالهی آزادی هست که باید به آن خیلی توجه کنیم تا ایدهی آزادی فردی را که بخشی از پروژهی رهاییبخش جامعهی سوسیالیستی است از دست ندهیم. در واقع، میتوانیم مسألهی آزادی را نه در حاشیه بلکه در متن قرار دهیم، چون به نظرم میتوانیم دربارهی آزادی فردی بهمثابهی بخشی از پروژهی رهایی صحبت کنیم، پروژهای که بر تلاش جمعی برای ساختن جامعهای متکی است که در آن همگی از فرصتهای زندگی و امکانات زندگی برخورداریم.

مارکس، سرمایه و جنونِ عقل اقتصادی / دیوید هاروی / ترجمهی حسین رحمتی
سرمایهی کارل مارکس بیتردید یکی از مهمترین متون نوشتهشده در عصر مدرن بهشمار میرود. این کتاب از همان سال 1867، که نخستین جلد از سه جلدش منتشر شد، تأثیری عمیق بر اقتصاد و سیاست در نظریه و عمل در سرتاسر جهان گذاشته است. هرچند مارکس در بافتار سرمایهداریِ نیمهی دوم سدهی نوزدهم قلم میزد، آثار او در دنیای امروز موضوعیت بیشتری دارند.

داستان سه شهر / دیوید هاروی / ترجمهی پریسا شکورزاده
براساس دادههای مرکز آمار ایران طی دورهی 1372 تا 1392 بهای زمین 107 برابر، بهای مسکن 76 برابر و اجارهبهای مسکن (در تهران) 61 برابر افزایش داشته و همهی این نرخها بهشدت بالاتر از رشد سطح عمومی قیمتهاست. این جنون سوداگری در اقتصاد ایران حاصل چیست؟ دیوید هاروی در مقالهی داستان سه شهر توضیح میدهد که چهگونه با حرکت از مسکن بهعنوان ارزش مصرفی، به مسکن بهعنوان ارزش مبادله و مسکن بهعنوان سرمایهگذاری سوداگرانه این روند رخ میدهد. ـ نقد اقتصاد سیاسی

گفتوگو با دیوید هاروی / ترجمهی سودابه رخش
دیوید هاروی یکی از مشهورترین محققان مارکسیست در جهان امروز است. درسگفتارهای او درباره سرمایه مارکس بسیار محبوب است و مجموعه کامل آن در یوتیوب قابل دسترسی است. هاروی در این مصاحبه درباره مشکلات ناشی از پروژه نولیبرالی، موج سیاست پوپولیستی و جنبشهای دستراستی حرف میزند. در ضمن به مناسبت نقد مارکس از سرمایهداری در زمانه کنونی میپردازد و از خطرات خودکارشدن (اتوماسیون) برای نیروی کار میگوید.

بهاصطلاح انباشت بهمدد سلبمالکیت / دانیل بین / ترجمهی پرویز صداقت
یادداشت مترجم
«سلبمالکیت» یکی از مفاهیم بنیادی برای درک اقتصاد سیاسی ایران امروز است. از همین رو، در مجموعه مقالات سایت نقد اقتصاد سیاسی دربارهی اقتصاد ایران بارها این مفهوم مورد اشاره و تأکید قرار گرفته است. از نخستین مقالاتی که در آغاز فعالیت سایت در سال 1391 در تبیین اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی نگاشته شد تا مقالات اخیر شاهد تأکید بر فرایندهای سلبمالکیت برای شناخت اقتصاد امروز ایران بودهایم.
بهموازات آن در سطح جهانی و در بطن سرمایهداری متأخر، فرایندهای جهانیسازی، نولیبرالیسم، مقرراتزدایی و چیرگی سرمایهی مالی در نظام جهانی از دههی 1970 و شکست الگوی دولت رفاه ـ کینزی، فرایندهای سلبمالکیت را در پهنهی جهانی نیز گسترش داد. تحولات دهههای بعد، گذار شتابان چین به سرمایهداری، اجرای برنامههای تعدیل ساختاری در کشورهای درحالتوسعه، فروپاشی اردوگاه شوروی و برنامههای شوکدرمانی گذار به سرمایهداری اجراشده در کشورهایی که پیشتر در این اردوگاه بودند، رسواییهای پیدرپی مالی و شکست پیدرپی حبابهای قیمتی و بحران مالی 2008، و سرانجام موج جدید استقرار دولتهای اقتدارگرا ـ پوپولیست در گوشه و کنار جهان، بر اهمیت روشهای مبتنی بر سلبمالکیت در اقتصادهای معاصر سرمایهداری افزوده است.

واقعیتهای روی زمین / دیوید هاروی / ترجمهی حسین رحمتی
دیوید هاروی به جان اسمیت پاسخ میدهد:
جان اسمیت به گمشدهای در صحرا میماند که از تشنگی در حال مردن است. سیستم جی.پی.اس مطمئناش به او میگوید که در فاصلهی 10 مایلیاش به سمت شرق آب شیرین وجود دارد. ازآنجا که او به «شرق به غرب» معتقد است (بخوانید جنوب به شمال) بهسمت جنوب راه میافتد و از تشنگی هلاک میشود. افسوس که استدلال او علیه من این چنین است.

نقدی بر تحلیل دیوید هاروی از امپریالیسم / جان اسمیت / ترجمهی حسین رحمتی
یکی از تأثیرگذارترین کتابهایی که در چند دههی اخیر در تبیین امپریالیسم معاصر نوشته شده کتاب «امپریالیسم جدید» اثر دیوید هاروی است. در نوشتهی حاضر، جان اسمیت، نویسندهی کتاب «امپریالیسم در قرن بیستویکم» دیدگاه هاروی را نقد کرده است. از هر دو نویسنده پیش از این مطالبی در نقد اقتصاد سیاسی منتشر شده است و پاسخ هاروی به نقد اسمیت را نیز طی روزهای آتی منتشر خواهیم کرد. ـ نقد اقتصاد سیاسی

انباشت سرمایه و نظام دولتی / سامانتا اَشمن و الکس کالینیکوس / ترجمهی بهرنگ نجمی
/ سنجشِ «امپریالیسم جدیدِ» دیوید هاروی / رویکردهای مارکسیستی به امپریالیسم راهی به درک روند سرمایهداری جهانی بهطور یکپارچه میگشایند. چنین رهیافتی از درخششهای بزرگ امپریالیسم جدید هاروی بهشمار میرود… مفهومپردازی ویژهی او از امپریالیسمْ هم فینفسه ارزشمند است و هم¬ بهمنزلهی ابزاری برای گسترش نظریهی مارکسیستی دولت. هاروی تمایزگذاریِ اریگی میان منطقهای سرزمینی و سرمایهداری قدرت را با قراردادن قاطع آن در حصار نظریه مارکسیستیِ اضافهانباشت و بحران استحکام میبخشد. به باور ما، این تمایزگذاری میتواند با بازگویی آن برحسْب واکاوی منافع متفاوت ولی همسو سرمایهداران و مدیران دولتی بهطرز بهتری تحکیم شود… اختلاف اصلی ما با دیدگاه هاروی، یعنی گسترش بیاندازهی مفهومِ مهم انباشت از راه سلب مالکیت، از حیث سیاسی بهسبب همپوشانی آن با نقد نولیبرالیسمِ رایج در جنبش دگرجهانیسازی، حائز اهمیت است.

جدل رابرتز ـ هاروی، و پیچیدگی محاسبهی ارزش / سعید رهنما
«قانون ارزش» با آنکه قطعاً یکی از مهمترین مبانی نظریهی مارکسی در تحلیل سرمایه، سرمایهداری، و استثمار است، همیشه با اختلافنظرهایی در میان نظریهپردازان مارکسیست، و متهم کردن یکدیگر به کژفهمی و بدفهمی، همراه بوده است… بحث اخیر دیوید هاروی و مایکل رابرتز هم ادامهی همین اختلافنظر بین مارکسیستهاست. بخشی از این اختلافنظرها بهسبب پیچیدگی مبحثِ ارزش است. خود مارکس در پیشگفتار نشر اول آلمانی جلد اول سرمایه میگوید تا آنجا که ممکن بوده سعی کرده که بخش مربوط به ارزش را «عامهفهم» کند، و میگوید که بهجز بخش مربوط به شکلِ ارزش، درک کتاب سرمایه مشکل نیست! پرداختن به این اختلافنظرها از آن رو که پیآمدهای مهمی برای عملِ سیاسی دارد حائز اهمیت است. ممکن است پاره ای تصور کنند که در میان این همه مسایلی که کشور و ملت ما و طبقهی کارگر با آن مواجه است، این بحثهای انتزاعی بازیچههای فکری روشنفکرانهای بیش نیستند. اما چنین نیست و ما ضمن توجه به مشکلات روزمره، ناچاریم به مباحث نظری که نهایتاً برای جهت دهی و سازماندهی مبارزه بر علیه سرمایه و عاملینِ طاق و جفت آن لازم است، نیز بپردازیم