برچسب: سیدرحیم تیموری

بنبست دولت توسعهگرا در ایران سدهی چهاردهم / سیدرحیم تیموری
درسهای یک قرن:
اطلاق عنوان دولت توسعهگرا بر دولتهای معاصر ایرانی، با توجه به نظریهی ساختاری-نهادی توسعه و نیز چارچوب نظام جهانی، تا چه میزان وجاهت نظری و تاریخی دارد و دشواریهای استقرار چنین سنخی از دولت در ایران چیست؟

چین در قرن بیستویکم / آندرو کوملوسی / ترجمهی سیدرحیم تیموری
«آیا قرن بیستویکم به چین تعلق دارد؟» این پرسش عنوان مناظرهای عمومی در تاریخ 17 ژوئن 2011 در تورنتو بود، که به نام مناظرهی مانک مشهور است. نیل فرگوسن استاد تاریخ دانشگاههاروارد و دیوید دائوکو لی استاد اقتصاد مدرسهی اقتصاد و تجارت شینگهوا در پکن دلایلی در توافق با این پرسش ارائه کردند، فرید زکریا خبرنگار سیانان و سردبیر نشریهی فارین افرز و هنری کسینجر وزیر خارجهی اسبق آمریکا (1977-1973) نیز که محرک «عادیسازی رابطه با چین» [با اجرای سیاست معروف به دیپلماسی پینگ پنگ در دههی 1970] بود، در سوی دیگر جدال بودند (گریفیتس و لوسیانی، 2011). در آغاز 39 درصد از مخاطبان موافق پرسش، 40 درصد مخالف و 20 درصد مردد بودند؛ در ادامه آرای موافقان به 38 درصد و مخالفان به 62 درصد افزایش یافتند. مناظره نهتنها اهمیت بالای موضوع در سطع عمومی را خاطر نشان کرد؛ در عین حال مشکلات طراحی پرسش با ساختار سادهی پاسخدهیِ بله/خیر را آشکار کرد. پروفسور لی مدعی ظهور چین قدرتمند بود اما هرگونه جاهطلبی این کشور برای سلطهی جهانی را رد کرد. وی تأکید داشت آرزوی چین ایفای نقش در یک جهان چندمرکزی بر مبنای «هماهنگی» است. موضع وی نزدیک به دیدگاه کسینجر بود، کسینجر نیز به ترقی چین اذعان داشت اما معتقد بود چین برای رهبری جهانی آماده نیست یا اصلاً قادر به این کار نیست (کسینجر، 2011). بنابراین فرگوسن هم در پنداشت خود از میراث تاریخیِ یک قرن-طولانی، اندازهی مطلق سرزمین و جمعیت، و هم در درک خود از همپایی موفقیت آمیز چین در توسعه نه فقط در زمینهی صادرات بلکه در حوزهی مصرف – بهمثابهی شاخصهای اصلی رشد پایدار که به سلطهی جهانی منتج میشود – تا حدی تنها بود. معهذا، استدلال فرگوسن برآمده از دو تحول بود. نخست، وی ترقی شرق آسیا بهعنوان مرکز جهانی آینده را بخشی از انتقال چرخهایِ هژمونی میدید؛ که اکنون به یک منطقهی جهانی که مدتهای طولانی پیشگام بوده، تغییرمکان یافته است. فرگوسن بدون اینکه اشاره کند، دیدگاه «واگرایی بزرگ» (اَبلوس/ وانهاوت، 2011؛ فرانک، 1998؛ پومرانز، 2000)را پذیرفت که ترقی چین را تغییر مسیر به سوی «همگرایی بزرگ» تفسیر میکند، پذیرفت. دوم، فرگوسن بر مسئلهی افول غرب – ایالات متحده و اتحادیهی اروپا- بهعنوان پیشرانهای اصلی که ترقی و صعود چین را امکان پذیر میکنند، تأکید کرد. مطابق دیدگاه فرگوسن این مسیر با بحران اقتصادی جهانی 2008 برای چین هموار شد، طوریکه این کشور از تولیدکنندهی صادرات ارزان به مرکز بزرگ مصرف و تقاضای فزاینده برای تولیدات داخلی تبدیل شد. فرگوسن در تأیید مدعای خود برنامهی پنجسالهی چین و سایر اسناد رسمی حکومتی و مدارک سیاسی نیمه-رسمی را شاهد آورد که هدفگذاری آنها بر «اولویت بخشیدن به ثروتآوری برای مردم» است.

رونالد کوز در پکن / کریستوفر کانری / ترجمهی سیدرحیم تیموری
اوایل سال 2017 هنگامیکه شی جینپینگ چهرهی محبوب داووس از فضیلتهای آزادسازی، کسبوکار آزاد و تجارت باز، ستایش میکرد، به نظر میرسید فارغ از هر رویدادی در غرب نسخهی چینی نولیبرالیسم مطمئن است. اما چین طی دو سال گذشته در مسیرهای متفاوتی حرکت کردهاست: رشد مداوم دولت سالاری، و رهبری (مادامالعمر؟) که خواستار تقویت بنگاههای تحت مالکیت دولت و تعهد مجدد به نسخهی مارکسیست-لنینیستیِ حزب کمونیست چین بهویژه در ماههای اخیر است. همچنین نولیبرالهای واقعاً موجود در چین نیز نادیده گرفته شدهاند. حملات رهبری حزب به مواضع نولیبرال و جریانهای خرابکارانه – ارزشهای جهان شمول، آرمانهای دموکراسی مشروطه و جز آن- که از سال 2012 مورد تأیید بسیاری از چپها بوده، شدیدتر شده است. سردبیران Yanhuang chunqiu نشریهی اصلی روشنفکرانِ رفرمیست، بازارگرا و لیبرال که از سال 1991 فعال بود، در سال 2016 اعلام کردند که این نشریه به دلیل دخالت بیش از حد دولت بسته خواهد شد (انتشار این مجله با یک هیأتتحریریهی متفاوت ادامه یافت). مؤسسهی یونیرول مهمترین اندیشکدهی نولیبرالیسم در چین مجبور شد وبسایتها و بلاگهای محبوب خود را در سال 2017 به حالت تعلیق درآورد. از انتشار آثار مائو یوشیِ اقتصاددان که مدیر مؤسس یونیرول و مشهورترین نظریهپردازِ نولیبرال چین است جلوگیری شد، و در تابستان 2018 مقر اندیشکده در پکن بسته و حتی دفتر آن مهروموم شد.

معمای نظام اعتباری چین/ گفتوگوی رابرت برنر با ویکتور شی /ترجمهی سید رحیم تیموری
شما بهعنوان تحلیلگر پیشگام نظام اقتصادی و مالی چین، یکی از نخستین کسانی بودید که مسئلهی تعمیق بدهی و اثرات آن را بر جمهوری خلق چین شناسایی و با کمیت بیان کردید و درباره پیامدهای افول آن هشدار دادید. با چنین زمینهای، آیا میتوانید دیدگاه خود را درباره ظهور چین بهعنوان کارگاه جهان و دومین اقتصاد بزرگ سیاره توضیح دهید؟ برآمدن این کشور بهعنوان تولیدکنندهی طیف گستردهای از مصنوعات کارخانهای به آن اجازه داد، از طریق واردات، مجموعهی فزاینده و پیچیدهای از کالاهای سرمایهای و نهادههای واسطه ای موردنیاز برای صعود از نردبان تکنولوژیک را تأمین کند، که راه را بر مسیر رشد صادرات-محور که در عین حال، نسخهی مؤثری از صنعتیشدن از طریق جایگزینی واردات بود، گشود. این کشور همچنین مازاد بالای حساب جاری و دخایر عظیم ارزی، اغلب به شکل دلار، ایجاد کرد که معنایش آن بود که چین بدون زحمت قادر به تأمین شرکتهای غیر-مالی خود با جریان مستمر وامها و یارانهها و پیریزی رشد شتابان و سرمایهگذارانهی آنها بود. اما چهگونه این امکان ایجاد شد؟ نظر شما درباره خاستگاه آغازین ترقی چین چیست؟

حزب کمونیست چین و رژیم پیشین / پیتر نولان / ترجمهی سیدرحیم تیموری
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تأثیری ژرف بر تفکر چین درباره ایدئولوژی ، نهادها و توسعهی سیاسی داشت. پیامدهای فاجعهبارِ سقوط حزب کمونیست شوروی برای رفاه اجتماعی روسیه، عزم پکن را برای مقاومت در برابر فشارهای خارجی و داخلی به منظور حرکت به سوی دموکراسی پارلمانی بیشتر تقویت کرد. چرا حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی از هم گسیخت، در حالی که حزب کمونیست چین توانست موقعیت خود را حفظ و تقویت کند؟ واگرایی چشمگیر مسیرهای دو ابرقدرت کمونیست از اهمیت زیادی برای اقتصاد سیاسی جهانی قرن بیستویکم برخوردار بوده، واثرات بالقوه پایدار آن در آینده نیز مشهود خواهد بود.

امریکا در برابر چین / سوزان واتکینز / ترجمهی سیدرحیم تیموری
آیا در آستانهی جنگ سردی جدید، اینبار بین امریکا و چین، هستیم؟ جدال تجاری ماههای اخیر چه پیآمدهایی برای اقتصاد این دو کشور و برای اقتصاد جهانی خواهد داشت؟ ستیز این دو قدرت بزرگِ جهان امروز تا چه میزان جدی است و منطق آن چیست؟ اینها برخی از مهمترین پرسشهایی است که در تلاش هستیم گامی برای پاسخگویی به آنها برداریم. درک روابط ساختاری بین این دو ابرقدرت به سبب نوع تعامل این دو، هم بهعنوان «دوست»- شرکای مالی و اقتصادی – و هم بهمثابه «دشمن» و رقبای اقتصادی و ژئوپلتیک، بسیار پیچیده است.

به طبقه پایبند باش / اریک اُلین رایت / ترجمهی سید رحیم تیموری
/ بهمناسبت درگذشت اریک اُلین رایت /
درآمدی که در تولید خلق شده بین طبقات متخاصم، سرمایه و کار، تقسیم میشود، و بخشی که به سرمایه میرسد در واقع تصاحب ثروتی است که کارگران تولید کردهاند. طبقات در روابط فیمابین درک میشوند و این روابط دربرگیرندهی سلطه و استثمار است که در ارتباط نظاممند با تولید است.
اگر بخواهیم میراثهای تاریخی و مداوم نابرابری سرمایهداری را بفهمیم – یا حتی از تعمیق بیشتر آن جلوگیری کنیم – باید استثمار و سلطهی طبقاتی را در کانون بحث قرار دهیم، نه در حاشیهی آن.

آیا عصر نولیبرال رو به پایان است؟ / دیوید کاتز / ترجمهی سیدرحیم تیموری
بحران و تجدیدساختار در سرمایهداری آمریکایی:در طی بحران اقتصادی شدید سال 2009-2008 برای بسیاری مسجل بود که نولیبرالیسم رو به پایان است. بانکهای اصلی آمریکا با خطر فروپاشی مواجه بودند و تنها از طریق کمکهای مالی دولتی سرپا ماندند. فعالیت اقتصادی و اشتغال، بهشدت افت کرد. با مفروضاتِ خرد عمومی هیچ کدام از موارد فوق نباید اتفاق میافتادند: سرمایهداری آزاد بازار همیشه پایدار خواهد بود، همانطورکه پایانی بر دوران مداخلهی دولت در اقتصاد بود. هرکس بر اساس تلاشها و ظرفیت خود نجات خواهد یافت یا غرق خواهد شد. بااینحال، جلوی چشم همهی جهانیان آشکار شد که این ادعاها باطل هستند.