برچسب: فاطمه صادقی

انقلابیون بدون انقلاب / فاطمه صادقی
چهگونه زنانهنگری سلطهی مردانه را به عقب میراند؟
_________________
چطور میتوان انقلاب را به آزادی پیوند زد؟ چگونه میتوان سوژههای خشم را به سوژههای تغییر بدل کرد؟ چگونه میتوان قدرت مخرب را به قدرت مؤسس و سازنده تبدیل کرد؟ آیا اساساً این کار ممکن است یا ما محکوم به تکرار روندهایی هستیم که پیشتر آزمودهایم؟

از انقلاب زنان تا دموکراسی زنانهنگر / فاطمه صادقی
آیا انقلاب زنانه میتواند به سیاست زنانه منجر شود؟ آیا جنبش زن، زندگی، آزادی میتواند به یک تخیل سیاسی جدید منجر شود و چشمانداز جدیدی را به روی سیاست بگشاید؟ چه امکاناتی در آن نهفتهاند؟ پتانسیلهای این جنبش برای ایجاد این دگرگونی ژرف کدام است؟ این جنبش چگونه میتواند به نفی سلطهی مردانه در قالب جنگطلبی، حکمرانی و کینتوزی منجر شود؟ چه چشماندازی را به روی سیاست دموکراتیک و امحای نابرابری سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میگشاید؟

فروریختن دیوار: خدایی که دیگر بازنمیگردد / فاطمه صادقی
با خروش اعتراضی اخیر مشخص شد که خواست تغییر بنیادین در ایران امروز قوی و جدی است. وضعیت حکومت و جامعه در ایران امروز را میتوان در ترکیبی از توانستن و خواستن توضیح داد: حکومت میخواهد ولی دیگر نمیتواند. جامعه میخواهد ولی شاید هنوز نتواند.

کرونا در عهد دقیانوس / فاطمه صادقی
قرنطینهی این روزها آدم را بهیاد قصهی اصحاب کهف (هفت خوابنده) میاندازد. داستان مؤمنانی که خسته از ظلم فرمانروایان و خدایان دروغین به غاری پناه بردند تا خود را در آن مخفی کنند. در آنجا خوابی عمیق به مدت سیصد سال آنان را درربود. به وقت بیداری یکی از ایشان به قصد خریدِ غذا از غار بیرون رفت و رهسپار شهر شد. اما به محض ورود به شهر دانست که زمانه عوض شده و کسی دیگر عهد دقیانوس و خدای شرورِ او را به یاد نمیآورد.

مصیبت در مرگ الهیات / فاطمه صادقی
مقاومت حوزهی علمیهی قم، مراجع رسمی و حکومت در برابر خواست عمومیِ قرنطینهی شهر قم و دیگر «اماکن مقدس» برای جلوگیری از انتشار ویروس و بیماری، پرسش قدیمی در مورد سازگاری میان عقل و دین را بار دیگر برجسته کرده است. اینطور به نظر میرسد که کرونا الهیات شیعه را به چالش گرفته است. اما واقعیت این است که جدال بر سر رویکرد عقلانی و تقدیرگرا و غیرعقلانی بیش از آنکه الهیات را به چالش بگیرد، چالش با دیدگاهی خاص است که امروز همانقدر شایع است که در گذشته. میتوان اختلاف نظر میان صحابهی پیامبر بر سر طاعونِ «عَمواس» را مثال آورد که طبری آن را گزارش کرده است. در این جدل، ابوعبیده فرمانده سپاه اسلام در شام بود که به دلیل شیوع طاعون، زمینگیر شده و سربازانش کشته شده بودند. عمر با اطلاع از این موضوع، برای ابوعبیده نامه مینویسد و او را به ترک محل و رفتن به مکانی امن دعوت میکند. ابوعبیده در پاسخ میگوید این تقدیر خداوند است و مرگ بر اثر طاعون، شهادت است. کار به جایی میرسد که عمر، علی (ع) را به جای خود میگذارد و راهی میدان نبرد میشود تا شخصاً ابوعبیده را از ادامهی نبرد در آن وادی منع کند (تاریخ طبری، ج 5، ص 1867 به بعد).
بر اساس گزارش طبری میتوان دریافت که بین مسلمانان چند دیدگاه رقیب در مورد بیماریهای همهگیر رایج بوده است: نخستین آن، حزم و احتیاط نسبت به بیماری و تلاش برای دوری از آن بوده است. دوم، دیدگاه تقدیرگرا که آن را مشیت الهی تلقی میکرد و قائل به حزم و احتیاط نبود. سوم، دیدگاهی که به استقبال آن میشتافت و آن را فرصتی خداداد برای شهادت و مرگ تلقی میکرد.
آنچه کرونا با تشیع امروز میکند، تفاوت چندانی با آنچه طاعون با باورهای گذشتگان کرده، ندارد. امروز نیز کموبیش همان دیدگاهها یا ترکیبی از آنها شایع است.

تراژدی اصلاحطلبی: پایان انتخابات و آغاز انتخاب / فاطمه صادقی
کمتر حزب و جریان شناختهشدهای را میتوان برشمرد که در چنین مدت کوتاهی به این سرعت و تا این درجه سقوط کرده باشد. اصلاحطلبی از این جهت رکورد جدیدی را به ثبت رساند. جریانات سیاسیِ بیریشه، در وقت خطر آزمون خود را پس میدهند. اما به دست رقیب از پای درنمیآیند، به خودتخریبی روی میآورند.

تَرَکی در جهانِ سربی / فاطمه صادقی
الهیات کمونیستی مصطفی شعاعیان:
دههی چهل شمسی در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران از اهمیت خاصی برخوردار است. سوای همهی تحولات، این دهه عصر گذار تدریجی از اصلاحطلبی به انقلابیگری نیز هست. یکی از تحلیلگران و فعالان سیاسی این دوره که هم تحولات را مستمر و از نزدیک دنبال میکرد و هم مرتباً دربارهشان مینوشت، مصطفی شعاعیان بود، متولد سال 1314 و درگذشتهی سال 1354. آرا و احوال او از جهات عدیدهای نامتعارف بود. زندگیاش ترکیب غریبی از فعالیت و پیکار سیاسی، تدارک مقدمات انقلابی، سازماندهی، زهد، عرفان، عاشقی، شاعری، و البته مطالعه و نوشتن دائمی بود. همچنین نظم و تعهد او به مکتوبکردن و ثبت و ضبط دائمی حوادث عملاً دیدگاهها و تحلیلهایش را به فضیلتی کمیاب بدل کرده است که پرداختن به آن فرصت جداگانهای میطلبد.
شعاعیان از نظر سیاسی ضدسلطنت، حامی مصدق، چپ غیرآیینی، و نظریهپرداز انقلابِ جبههای بود. اما از نظر دانش و بینش سیاسی و اجتماعی و تاریخیْ روشنفکری کاملاً بهنگام بود. البته هدف این مقاله توضیح کلیهی ابعاد زندگی و اندیشهی شعاعیان نیست. غرضْ دفاع یا ضدیت با افکار و آرا او هم نیست. انگیزهام پرداختن به جنبههایی از اندیشهی او برای نشان دادن این بهنگامی است. شعاعیان از نخستین منتقدان جدی لنینیسم و هر نوع نظریه و عمل اقتدارگرا در ایران بود؛ آنهم در زمانهای که اقتدارگرایی و دموکراسی برای بخش مهمی از روشنفکران و فعالان سیاسی چندان اهمیت نداشت. بیشتر آنها بر این گمان بودند که از رهگذر کاربست دقیق یک ایدئولوژی خواهند توانست بهشت زمینی را برپا کنند و همهی مناسبات نادلخواه را از ریشه برکنند. اما شعاعیان چنین نمیاندیشید. در زمانهای که انتقاد از لنین و استالین ارتداد محسوب میشد، او بهصراحت از اقتدارگرایی نهفته در لنینیسم بهعنوان اصلیترین رویکرد انتقاد میکرد. طبعاً این رویکرد هم در آن زمان و هم امروز با دشواریهای عدیده مواجه است. شعاعیان در نوشتههای متعدد خود، بهویژه در کتاب انقلاب، لنین و لنینیسم و چپ آیینیِ آن زمان را بهتفصیل به تیغ نقد کشید و باورمندان آن را به مطالعهی جدی، تفکر انتقادی، خلاقیت و نوآوری نظری، و رهایی از تعصب و اطاعت کورکورانه دعوت میکرد. غرض او از این انتقادات، دعوت چپ به بازخوانی در مشی خود بود، اما با برخوردهای بسیار تند و شخصی مواجه شد. چنین مینماید که هدف اصلی از این نوع برخوردها نه مجابکردن بلکه ساکتکردن او بود. برای نمونه، حمید مؤمنی که به نمایندگی از چریکهای فدایی خلق مسئول پاسخگویی به شعاعیان بود، در نوشتهای با عنوان شورش نه؛ قدمهای سنجیده در راه انقلاب او را به کتابسازی، بورژوابودن، تنبلی، نظریبودن، اهل عمل نبودن، پرگویی و غیره متهم کرد.

چرا باید از انقلاب 57 دفاع کرد؟ / فاطمه صادقی
آیا انقلابکردن بیهوده است؟ آیا انقلاب 57 بیهوده بود؟ آیا حاصل هیجان تودهایِ مردمان دیوانه و خشمگینی بود که نمیدانستند دارند خود را به هلاکت میافکنند؟ آیا موتور جلوبرندهی تاریخ بود یا انقلابی ارتجاعی برای حاکمکردن سنتیترین و محافظهکارترین اقشار جامعه بر امور همگانی؟ آیا انقلاب 57 قابل پیشگیری بود؟ آیا ضدیت با زنان در ذات این حرکت بود؟ آیا انقلاب 57 قابلدفاع است؟ چهگونه میتوان از آن دفاع کرد؟

رقص انقلاب / فاطمه صادقی
/ یادداشتهای سفر به کوبا / زیبایی کوبا نفسگیر است. ظاهراً کریستف کلمب یکبار گفته بود: «از سرزمین کوبا زیباتر هرگز چشم بشر ندیده است.» اگر نبود کنفرانس سالانهی انسانشناسی و سخاوتِ دوستی که مرا به این سفر مهمان کرد، بعید بود بتوانم زیباییها و البته زشتیهای این جهانِ کارائیبیِ محصور در سوسیالیسمی فرسوده را از نزدیک تجربه کنم.
برای این که ذهنم را سامان بدهم، سعی کردم چند سؤال را طرح کنم و تا حد ممکن به آنها پاسخ دهم: انقلاب برای کوباییان امروز چه معنایی دارد؟ آیا آنها از انقلابشان خوشحالاند؟ آیا انقلابشان زنده است یا مرده؟ بزرگترین دستآورد انقلاب برای آنها چه بوده؟ نسلهای جدید در مورد انقلاب و وضع امروزیِ خود چه فکر میکنند؟ برای یک ناظر بیرونی، بزرگترین دستآوردها کداماند؟

تولید اقتصادی بر ضد بازتولید اجتماعی / فاطمه صادقی
در دههی اخیر،… نهتنها روندها برای زنان و سایر گروههای اجتماعی تبعیضآمیزتر از گذشته شد، بلکه بازتولید اجتماعی نیز بهجد به خطر افتاد.
به نظر میرسد در شرایط فعلی هیچیک از احزاب و جناحهای سیاسی خطر زوال بازتولید اجتماعی را جدی نگرفتهاند. به همین منوال، سیاستهای دستوری از بالا نیز به عوض حل مشکل، بر وخامت اوضاع افزوده است… همچنین به موازات بدترشدن وضع معیشتی طبقات غیررژیم، روندهای حاکمیتی هم فربهتر میشوند. در نتیجه، درحالیکه بلندگوهای تبلیغاتی به نحوی تصنعی در ستایش از اخلاق، کمک به نوعدوستی، دستگیری از فقرا، رسیدگی به سالمندان و جز آنها داد سخن میدهند، مناسبات اجتماعی بهطور فزاینده کالاییتر میشود. در چنین وضعیتی تنها خود زناناند که میکوشند به هر نحوی مانع از نابودی بازتولید اجتماعی شوند. حرکت دختران خیابان انقلاب و چالش آنها با پوششی که هدف آن جنسیکردن و کالاییکردن تن زن است، یکی از مهمترین این ابتکارات است. این ابتکار و اعتراضات دی ماه هر دو از بستری واحد برمیخیزند و ریشه در تبعیضهای واحد دارند… در حرکت بهغایت مسالمتآمیزِ دختران خیابان انقلاب، شجاعت بهمثابه یک فضیلت مدنیِ بیپیرایه و ناب، تنِ غیرجنسیِ زنانه را در تقابل با قلمرو عمومیِ مردانه، مملو از ریاکاری و آماسکرده از مناسبات خشک و کالاییِ تولید اقتصادی قرار میدهد. با این کار نهتنها خانهنشینکردن زنان بلکه کلیهی مناسبات قدرتی را به چالش میگیرد که آن رویه را میسازند. ابتکار زنان جوان برای مقابله با تبعیضهایی که کمر به نابودی زنان و حیات اجتماعی در کلیت آن بسته شاید آخرین فرصتهای جامعهای باشد که هر روز از دامنهی انتخابهایش کم میشود و زمان برایش به تنگ میآید.

صداهایی که شنیده نمیشود: ریشههای اجتماعی اعتراضات اخیر / فاطمه صادقی
اعتراضات اخیر در ایران بسیاری را در شوک فرو برد. اما نوعاً شاهد آن بودیم که برخی از فعالان سیاسی عمدتاً در میان اصلاحطلبان، به جای تلاش برای فهم آنها، به موضعگیری در برابر آنها پرداختند و تقبیحشان کردند. در این نوشته، تلاش میکنم نشان دهم که این اعتراضات، سوای عوامل دیگر، برخاسته از احساس عمیق تبعیض و بهحالخودرهاشدگی جامعه بود که به تضعیف سازوکارهای رفاهی و، در عوض، تشدید سازوکارهای حاکمیتی در سالهای اخیر ربط وثیق داشت. منظور از سازوکارهای حاکمیتی آن دسته از سیاستگذاریها و نهادهاییاند که سه هدف عمده دارند: نخست، اقناع فکری و ایدئولوژیک؛ دوم، نظارت بر شهروندان و رصد فعالیت آنها جهت ایجاد اطاعت و ازبینبردن انگیزه و مجال اعتراض؛ و سوم، سرکوب.

حکمرانی و تأسیسگرایی: تغییر نظام ریاستی به پارلمانی / فاطمه صادقی
مردم در مقام قدرتِ مؤسس و قانونگذار چه تفاوتی با مردم در مقامِ رأیدهنده دارند؟ حکمرانی چهگونه مردم را ابتدا به بدنهی رأیدهنده فرومیکاهد و سپس همانها را هم حذف میکند؟ سیاست تغییر نظام ریاستی به پارلمانی چهگونه شأنیت قانون اساسی را به عنوان تجلی ارادهی مردمی زایل میکند؟ تأسیسگرایی چهطور میتواند بدیلی در برابر سیاست حاکمانه باشد و به سیاست غیرحاکمانه یا پساحاکمانه منجر شود؟ اینها پرسشهاییاند که میکوشم پاسخشان دهم.