برچسب: محمد مالجو

از برزخ فنی تا دوزخ سیاسی: تورمستیزی در پهلوی دوم و جمهوری اسلامی / محمد مالجو
طراحی و اجرای سیاستهای تورمستیزانه در موقعیت کنونی بدون توفیق نسبیِ پروژههای سیاسی سهگانهی جمهوریخواهی و دموکراتیکسازی دولت و تشکلیابی مردمی مطلقاً چشماندازِ موفقیتِ پایدار نخواهد داشت.

اثرگذاری متقابل سیاست و کرونا در ایران / محمد مالجو
دولت در مواجهه با شیوع ویروس کرونا در ایران هنوز به استراتژی قرنطینه روی نیاورده است و، در عوض، مجموعهی ناهمگن و متناقضی از اقدامات و خطمشیها را در دستور کار قرار داده است و گاه حتا به نظر میرسد استراتژی دولت عبارت باشد از نیل به ایمنسازی جمعیت از طریق ابتلای دوسوم جمعیت به کرونا. چرا؟ پاسخ قطعی را نمیدانیم. بااینحال، برخی قرائن و امارات از چرایی اتخاذ چنین استراتژی فاجعهباری تا حدی پرده برمیدارند.

تصاحب بهمدد سلب مالکیت در کالاییسازی آموزش عالی / محمد مالجو
هدف از نگارش مقالهی حاضر عبارت است از صورتبندی مبحث کالاییسازی آموزش عالی در قالب یکی از سازوکارهای تصاحب بهمدد سلبمالکیت از تودهها. برای تحقق چنین هدفی ابتدا مفهوم کالاییسازی آموزش عالی را باز میکنم. نشان خواهم داد کالاییسازی آموزش عالی نه چنانکه غالباً تصور میشود پدیدهای بسیط بلکه فرآیندی پیچیده است که تهاجم به معیشت تودهها را از جبهههایی پرشمار میآغازد. سپس میکوشم روایتی تجربی از فقط یک مجموعه از مجموعههای پرشمارترِ عوامل مؤثر بر کالاییسازی آموزش عالی در ایران به دست دهم. اشاره خواهم کرد که متأسفانه هنوز نتوانستهایم درک تجربیِ جامعی از جریان کالاییسازی آموزش عالی در ایران کسب کنیم و برای نیل به چنین شناختی هنوز باید در انتظار پژوهشهای پرشمارتر و جدیتری بمانیم. سرانجام نیز با تکیه بر فقط دو مجموعه از عوامل مؤثر بر کالاییسازی آموزش عالی مشخصاً تحلیلی نظری از نحوهی تصاحب بهمدد سلبمالکیت از تودهها در فرآیند کالاییسازی آموزش عالی به دست خواهم داد. نشان خواهم داد متضرران و منتفعان از فرآیند کالاییسازی آموزش عالی بهمراتب پرشمارتر از حدی بودهاند که غالباً تصور میشود. متوقفسازی و وارونهسازی پروژهی کالاییسازی آموزش عالی در دهههای گذشته دستکم در سطح نظری از جمله در گروِ تعمیق شناخت ما از لایههای گوناگون و درهمتنیدهی چنین پروژهی پیچیدهای است.

کالاییسازی در آینهی گفتمان نقد: پالایش یا آلایش؟ / محمد مالجو
«دستکم در چندین سال گذشته برای توصیف سیاست اقتصادی دولتها در واگذاری برخی از خدمات عمومی به سازوکار بازار آزاد اصطلاحاتی مانند ʼکالاییسازیʻ […] رواج یافتهاند». این گزاره دربارهی فضای فکری در ایران بهتمامی صحت دارد. اصطلاح کالاییسازی در ایران هم رواج یافته است هم تثبیت شده است، حتا در فراسوی عزیمتگاه چپگرایانهی نخستین مروجان چنین اصطلاحی در ایران. از قبلترها کاربست مبحث کالاییسازی برای نیروی کار میان نیروهای چپ البته کمابیش شایع بود. اما اصطلاح کالاییسازی در ایران طی حدوداً یک دههی گذشته بهشدت کاربرد یافته است و برای طیف وسیعی از فعالیتها و حوزهها به کار میرود، از عقبنشینی دولت در ارائهی رایگان برخی خدمات اجتماعی نظیر آموزش عمومی و آموزش عالی و بهداشت و درمان و سلامت تا حوزههایی نظیر هنر و دانش و فضای شهری و محیطزیست، نه فقط در حلقههای فکریِ نیروهای مترقی بلکه از آن نیز مهمتر در سطح جنبشهای اجتماعی. اصطلاح کالاییسازی به جزئی از زبان بخشهایی از مردمان در منازعه با طبقهی مسلط و قدرت سیاسی مستقر بدل شده است و ازاینرو یک بار دیگر چنین ادعایی را به اثبات رسانده است که اگر نیروهای فکریِ چپ جای درستی را نشانه بگیرند از جامعه نیز جوابِ مساعد خواهند گرفت.

آوردهها و مفقودههای تاریخنگاری یرواند آبراهامیان / محمد مالجو
آبراهامیان در بخشی از تاریخنگاری ایران اصولاً شأن بنیانگذارانه دارد و پدر تاریخنگاری از پایین در تاریخنگاری معاصر ایران است…. اصلیترین مبنای روایتگری آبراهامیان از تاریخ معاصر ایران عبارت است از حافظهی نه فاتحان که مغلوبان، نه سرمایهداران که کارگران، نه اربابان که دهقانان، نه حاکمان که محکومان، نه دژخیمان که قربانیان…. آبراهامیان با روایتگریهای تاریخنگارانهاش در طرف فرودستان و در برابر فرادستان میایستد بیآن که مُبلغانه برای یکی سوگواری کند و کینتوزانه از دیگری عیبجویی.

از کودتای انقلابی تا انقلاب اجتماعی / محمد مالجو
تا جایی که به اصلیترین خصائل کودتای انقلابی بازمیگردد، چهگونه باید هم زمینهی سیاسی مساعد و هم فضای اجتماعی حاصلخیز برای برپایی سوسیالیسم را فراهم کرد؟ به عبارت دیگر، چهگونه باید تضاد عملی بین تحقق الزامات سیاسی و اجتماعی برپایی سوسیالیسم را کاهش داد و ازاین رهگذر مسیر انقلاب سیاسی به سوی تحقق انقلاب اجتماعی را هموار کرد؟ به نظر من باید پاسخ را در دو راه جست كه سنتهاي سوسياليستي متأخرتر در بخش اعظمي از جهان و ایران کمتر در اولویت قرارشان دادهاند: تمرکز بر حوزهی فرهنگ در دورهی پیشاانقلابی و تعهد به دموکراسی سیاسی در دورهی پساانقلابی.

به سوی کاربست تحلیل تاریخی مارکس / محمد مالجو
پاسخ پایانی به آقای مهرداد وهابی:
آقای دکتر مهرداد وهابی در خلال پنج نوشته طی حدوداً سه ماه اخیر کوشیدهاند صورتبندی «سلبمالکیت از نیروهای کار در اثر تورم» را به چالش بکشند. من نیز کوشیدم تکنکتهای را که ایشان از زوایای گوناگون تکرار میکردهاند در خلال چهار جوابیه از چهار زاویهی متفاوت به بحث بگذارم.اکنون که هر دو به انتهای بحث رسیدهایم، هیچ خرسند نیستم که من و ایشان فقط بر سر یک موضوع به توافق میرسیم: گفتوگویی که بینمان درگرفت از این جنبه که زمینهساز هیچ توافق دیگری نشد به قولِ سنجیدهی آقای وهابی خصلتی «سترون» داشت. آقای وهابی در آخرین نوشتهشان کوشیدند روایت خودشان را از چرایی خصلت سترون مباحثهمان به دست دهند. اجازه میخواهم من نیز سه علت سترونساز این گفتوگو را بنا بر تلقی خودم شرح دهم.

در سترونی مشاجرهی قلمی با آقای محمد مالجو / مهرداد وهابی
آخرین پاسخ آقای مالجو به نوشتار من اقتصاد ایران: بستر توأمان سلب مالکیت و استثمار، رکوردهای پیشین ایشان را در اطناب کلام شکسته است. مقالات پیشین به ترتیب 18 صفحه و 20 صفحه بود. این آخرین 34 صفحه است که 23 صفحهی آن مشتمل بر جداولی است که ظاهراً خود ایشان تهیه کردهاند و دربارهی «نرخ ارزش اضافی» در ایران است. اما رابطهی این جداول با بحث ما چیست؟ چرا به این جداول پیشتر استناد نشده است و مبنای محاسبات ناگفته مانده است؟ بگذارید بر ادوار پیشین مناقشهی قلمی که میان آقای مالجو و من جاری بوده، نگاهی گذرا بیفکنیم.

اقتصاد ایران: بستر توأمان سلبمالکیت و استثمار / محمد مالجو
پاسخ به مهرداد وهابی: اگر توصیهی فنیام به کار چهارمین نوشتهی آقای دکتر مهرداد وهابی نیز نیامد، قرار نیست خودم نیز نادیدهاش بگیرم. کماکان معتقدم طرفین مباحثهای قلمی نباید آرای خود را یکطرفه عرضه کنند و اهتمامی به شنیدن نظر مخالف نداشته باشند و نگاه طرف مقابل را جدلآمیز به کاریکاتوری اغراقگونه تبدیل کنند و پرسشهای مطرحشده از طرف دیگرِ گفتوگو را بهتمامی نشنیده بگیرند و اختلافنظر را واکاوی نکنند و دیگری را ناسنجیده دچار جهل مرکب بدانند و نه برای عرضهی ایدهای جدید به مباحثه ادامه دهند و مستمر تکرار کنند و تکرار کنند و تکرار کنند. در مباحثههایی که همین ابتداییترین نبایدهای فنی در سرلوحهی بحثها قرار نمیگیرند، چه بسیار وقتها که طرفین مباحثه سرانجام در مقطعی از سرِ انسداد باب مفاهمهی دوسویه عملاً گاه ناخواسته به چاه ویل کشاکشهای لفظی فرومیغلطند. ازاینرو بحث خودم را بیشتر به استدلالهای آقای وهابی معطوف میکنم و کمتر به نااستدلالها میپردازم و از آن هم کمتر به برخی استدلالهای درست اما نامرتبط با بحث که حرکاتیاند دایرهوار برای رسیدن به هیچکجا.

تفاوت درآمد از دارایی و نرخ استثمار / مهرداد وهابی
در نقد عروج تاریخی آقای مالجو: افزودن بر طول نوشتار شاید بتواند پردهی ساتری بر نادانستهها بیفکند، اما قادر به کتمان آن چه را که نمیدانیم که نمیدانیم، نیست. برعکس، آن را آشکارتر میسازد. این را با تأمل در اظهارات آقای مالجو، هم بهعنوان «تحلیلگر تاریخی» و هم بهعنوان «نظریهپرداز» نشان خواهم داد. از تاریخنگاری بیآغازیم، چرا که به زعم ایشان: «اختلاف نظر اصلی ما از همین توقف آقای وهابی در سطح تحلیل تجریدی سرچشمه میگیرد. پیشنهاد من به ایشان عبارت است از کوشیدن برای عروج به سطح تحلیل تاریخی».

سلبمالکیت از نیروهای کار در اثر تورم در ایران / محمد مالجو
پاسخ به مهرداد وهابی:
آیا مغلطه کردهام؟ گمان نمیکنم. استدلالی به دست دادهام تا نشان دهم سرچشمهی اختلافنظرمان در زمینهی «سلبمالکیت از نیروهای کار در اثر تورم» به تفاوت در تعاریفمان از «سلبمالکیت» برمیگردد. با صورتبندی دو خوانش گوناگون از مارکس کوشیدم نشان دهم آقای وهابی با توقف در سطح تحلیل تجریدی مارکس در نخستین مجلد سرمایه بر تعریفی مضیق از «سلبمالکیت» تأکید دارند اما من با عروج به سطح تحلیل تاریخیِ مارکس در همان مجلد بر تعریفی موسع از «سلبمالکیت» اصرار میورزم. ازآنجاکه تحلیل تاریخی مارکس را بر تحلیل تجریدیاش برای بحثی که میپرورانم ارجح میشمارم، تصور نمیکنم که رقم مغلطه بر دفتر دانش کشیده باشم.

«آشفته خوانی» یا طفره و مغلطه؟ / مهرداد وهابی
:در پاسخ به ناپاسخ محمد مالجو
ماندهام حیران از «پاسخ» هیجده صفحهای آقای مالجو به نقد من با عنوان «آشفتهفکری» یا آشفته خوانی؟ پاسخ به نوشتهی مهرداد وهابی. گویا همه چیز در ایران دچار تورم شده است؛ ازجمله گفتار و نوشتار با تنزل بیوقفهی ارزش کلام. آری حیرانم! نه از آن جهت که مطلب، عنوان «آشفتهخوانی» بر خود دارد، اما با درس اخلاق دربارهی «کنایهزنی» میآغازد. نه، حیرانام زیرا هیجده صفحه کاغذ سیاه شده است بیآنکه به اصل موضوع یا موضوعات مورد مناقشه پرداخته شود. گویا طولانی شدن مطلب، وسیلهی خوبی است برای گریز از تأمل دربارهی موضوع نقد. بگذارید مروری اجمالی کنیم بر موضوعات مورد مناقشه.