نقد اقتصاد سیاسی

برچسب: محمد مالجو

لازمه‌ی فرهنگی سازمان‌یابی تهی‌دستان شهری / گفت‌وگوی همایون ایوانی با محمد مالجو

چه کسانی را تهیدستان شهری قلمداد می‌کنیم؟ آیا تهیدستان شهری لایه معین و مستقل اجتماعی-اقتصادی را نمایندگی می‌کنند؟ کدام گرایش‌های فکری و فرهنگی را با چه خواست‌ها و مطالباتی دنبال می‌کنند؟ چه گفتمان‌هایی در میان تهیدستان شهری راه باز کرده و یا امکان راه گشودن دارند؟ آیا اساساً به شکل‌های معینی از سازماندهی کنش جمعی اتکا دارند؟ و اگر آری، نقاط قوت و کاستی‌های اشکال سازماندهی تهیدستان شهری کدامند؟ مکانیسم‌های پیوند یا گسست این جنبش با جنبش‌های دیگر و مشخصاً جنبش طبقه‌ی کارگر کدامند؟

تعلیق زمان حال از نوعی دیگر / محمد مالجو

درباره‌ی پروژه‌ی تحقیقاتی ابراهیم توفیق
________________
پروژه‌ی فکری آقای ابراهیم توفیق و همکاران‌شان پروژه‌ای است کثیرالوجوه، اما من این‌جا فقط به یک وجه از مباحث ایشان می‌پردازم. خلاصه‌ی صحبت‌ام در جلسه‌ی حاضر این است که آقای توفیق نتیجه‌ی هوش‌مندانه‌ای را از بررسی بخشی از مطالعات علوم اجتماعی در ایران به‌درستی استنتاج کرده‌اند اما احتمالاً نابه‌جا به کلیت علوم اجتماعی ما تعمیم داده‌اند.

واکاوی اعتصاب کارگران نفت و گاز در بستر روابط قدرت در اقتصاد ایران

وبینار نشریه‌ی کریتیک با حضور محمد مالجو و پرویز صداقت

بن‌بست در آستانه‌ی چرخش قرن؟ / محمد مالجو

درس‌های یک قرن:
تکوین نظام سرمایه‌داری در ایران با پرشمار فراز و فرودی که طی سده‌ی چهاردهم خورشیدی از سر گذرانده عجالتاً در پایان قرن به قعر منجلاب عمیقی منتهی شده است. کلیدی‌ترین شاخص‌های اقتصاد کلان، یعنی نرخ تورم و میزان بیکاری و درجه‌ی نابرابری و ارزش پول ملی و نرخ رشد اقتصادی، در انتهای قرن به‌هیچ‌وجه از استقرار نوعی نظام اقتصادی حکایت نمی‌کنند که بر استمرار بلامانع وضع موجود در میان‌مدت و درازمدت دلالت داشته باشد. بن‌بستی دیگر در آستانه‌ی چرخش قرن از قوه به فعل درآمده است.

از برزخ فنی تا دوزخ سیاسی: تورم‌ستیزی در پهلوی دوم و جمهوری اسلامی / محمد مالجو

طراحی و اجرای سیاست‌های تورم‌ستیزانه در موقعیت کنونی بدون توفیق نسبیِ پروژه‌های سیاسی سه‌گانه‌ی جمهوری‌خواهی و دموکراتیک‌سازی دولت و تشکل‌یابی مردمی مطلقاً چشم‌اندازِ موفقیتِ پایدار نخواهد داشت.

اثرگذاری متقابل سیاست و کرونا در ایران / محمد مالجو

دولت در مواجهه با شیوع ویروس کرونا در ایران هنوز به استراتژی قرنطینه روی نیاورده است و، در عوض، مجموعه‌ی ناهمگن و متناقضی از اقدامات و خط‌مشی‌ها را در دستور کار قرار داده است و گاه حتا به نظر می‌رسد استراتژی دولت عبارت باشد از نیل به ایمن‌سازی جمعیت از طریق ابتلای دوسوم جمعیت به کرونا. چرا؟ پاسخ قطعی را نمی‌دانیم. بااین‌حال، برخی قرائن و امارات از چرایی اتخاذ چنین استراتژی فاجعه‌باری تا حدی پرده برمی‌دارند.

تصاحب به‌مدد سلب مالکیت در کالایی‌سازی آموزش عالی / محمد مالجو

هدف از نگارش مقاله‌ی حاضر عبارت است از صورت‌بندی مبحث کالایی‌سازی آموزش عالی در قالب یکی از سازوکارهای تصاحب به‌مدد سلب‌مالکیت از توده‌ها. برای تحقق چنین هدفی ابتدا مفهوم کالایی‌سازی آموزش عالی را باز می‌کنم. نشان خواهم داد کالایی‌سازی آموزش عالی نه چنان‌که غالباً تصور می‌شود پدیده‌ای بسیط بلکه فرآیندی پیچیده است که تهاجم به معیشت توده‌ها را از جبهه‌هایی پرشمار می‌آغازد. سپس می‌کوشم روایتی تجربی از فقط یک مجموعه از مجموعه‌های پرشمارترِ عوامل مؤثر بر کالایی‌سازی آموزش عالی در ایران به دست دهم. اشاره خواهم کرد که متأسفانه هنوز نتوانسته‌ایم درک تجربیِ جامعی از جریان کالایی‌سازی آموزش عالی در ایران کسب کنیم و برای نیل به چنین شناختی هنوز باید در انتظار پژوهش‌های پرشمارتر و جدی‌تری بمانیم. سرانجام نیز با تکیه بر فقط دو مجموعه از عوامل مؤثر بر کالایی‌سازی آموزش عالی مشخصاً تحلیلی نظری از نحوه‌ی تصاحب به‌مدد سلب‌مالکیت از توده‌ها در فرآیند کالایی‌سازی آموزش عالی به دست خواهم داد. نشان خواهم داد متضرران و منتفعان از فرآیند کالایی‌سازی آموزش عالی به‌مراتب پرشمارتر از حدی بوده‌اند که غالباً تصور می‌شود. متوقف‌سازی و وارونه‌سازی پروژه‌ی کالایی‌سازی آموزش عالی در دهه‌های گذشته دست‌کم در سطح نظری از جمله در گروِ تعمیق شناخت ما از لایه‌های گوناگون و درهم‌تنیده‌ی چنین پروژه‌ی پیچیده‌ای است.

کالایی‌سازی در آینه‌ی گفتمان نقد: پالایش یا آلایش؟ / محمد مالجو

«دست‌کم در چندین سال گذشته برای توصیف سیاست اقتصادی دولت‌ها در واگذاری برخی از خدمات عمومی به سازوکار بازار آزاد اصطلاحاتی مانند ʼکالایی‌سازیʻ […] رواج یافته‌اند». این گزاره درباره‌ی فضای فکری در ایران به‌تمامی صحت دارد. اصطلاح کالایی‌سازی در ایران هم رواج یافته است هم تثبیت شده است، حتا در فراسوی عزیمت‌گاه چپ‌گرایانه‌ی نخستین مروجان چنین اصطلاحی در ایران. از قبل‌ترها کاربست مبحث کالایی‌سازی برای نیروی کار میان نیروهای چپ البته کمابیش شایع بود. اما اصطلاح کالایی‌سازی در ایران طی حدوداً یک دهه‌ی گذشته به‌شدت کاربرد یافته است و برای طیف وسیعی از فعالیت‌ها و حوزه‌ها به کار می‌رود، از عقب‌نشینی دولت در ارائه‌ی رایگان برخی خدمات اجتماعی نظیر آموزش عمومی و آموزش عالی و بهداشت و درمان و سلامت تا حوزه‌هایی نظیر هنر و دانش و فضای شهری و محیط‌زیست، نه فقط در حلقه‌های فکریِ نیروهای مترقی بلکه از آن نیز مهم‌تر در سطح جنبش‌های اجتماعی. اصطلاح کالایی‌سازی به جزئی از زبان بخش‌هایی از مردمان‌ در منازعه با طبقه‌ی مسلط و قدرت سیاسی مستقر بدل شده است و ازاین‌رو یک بار دیگر چنین ادعایی را به اثبات رسانده است که اگر نیروهای فکریِ چپ جای درستی را نشانه بگیرند از جامعه نیز جوابِ مساعد خواهند گرفت.

آورده‌ها و مفقوده‌های تاریخ‌نگاری یرواند آبراهامیان / محمد مالجو

آبراهامیان در بخشی از تاریخ‌نگاری ایران اصولاً شأن بنیان‌گذارانه دارد و پدر تاریخ‌نگاری از پایین در تاریخ‌نگاری معاصر ایران است…. اصلی‌ترین مبنای روایت‌گری آبراهامیان از تاریخ معاصر ایران عبارت است از حافظه‌ی نه فاتحان که مغلوبان، نه سرمایه‌داران که کارگران، نه اربابان که دهقانان، نه حاکمان که محکومان، نه دژخیمان که قربانیان…. آبراهامیان با روایت‌گری‌های تاریخ‌نگارانه‌اش در طرف فرودستان و در برابر فرادستان می‌ایستد بی‌آن که مُبلغانه برای یکی سوگواری کند و کین‌توزانه از دیگری عیب‌جویی.

از کودتای انقلابی تا انقلاب اجتماعی / محمد مالجو

تا جایی که به اصلی‌ترین خصائل کودتای انقلابی بازمی‌گردد، چه‌گونه باید هم زمینه‌ی سیاسی مساعد و هم فضای اجتماعی حاصل‌خیز برای برپایی سوسیالیسم را فراهم کرد؟ به عبارت دیگر، چه‌گونه باید تضاد عملی بین تحقق الزامات سیاسی و اجتماعی برپایی سوسیالیسم را کاهش داد و ازاین رهگذر مسیر انقلاب سیاسی به سوی تحقق انقلاب اجتماعی را هموار کرد؟ به نظر من باید پاسخ را در دو راه جست كه سنت‌هاي سوسياليستي متأخرتر در بخش اعظمي از جهان و ایران کم‌تر در اولویت قرارشان داده‌اند: تمرکز بر حوزه‌ی فرهنگ در دوره‌ی پیشاانقلابی و تعهد به دموکراسی سیاسی در دوره‌ی پساانقلابی.

به سوی کاربست تحلیل تاریخی مارکس / محمد مالجو

پاسخ پایانی به آقای مهرداد وهابی:
آقای دکتر مهرداد وهابی در خلال پنج نوشته‌ طی حدوداً سه ماه اخیر کوشیده‌اند صورت‌بندی «سلب‌مالکیت از نیروهای کار در اثر تورم» را به چالش بکشند. من نیز کوشیدم تک‌نکته‌ای را که ایشان از زوایای گوناگون تکرار می‌کرده‌اند در خلال چهار جوابیه از چهار زاویه‌ی متفاوت به بحث بگذارم.اکنون که هر دو به انتهای بحث رسیده‌ایم، هیچ خرسند نیستم که من و ایشان فقط بر سر یک موضوع به توافق می‌رسیم: گفت‌وگویی که بین‌مان درگرفت از این جنبه که زمینه‌ساز هیچ توافق دیگری نشد به قولِ سنجیده‌ی آقای وهابی خصلتی «سترون» داشت. آقای وهابی در آخرین نوشته‌شان کوشیدند روایت خودشان را از چرایی خصلت سترون مباحثه‌مان به دست دهند. اجازه می‌خواهم من نیز سه علت سترون‌ساز این گفت‌وگو را بنا بر تلقی خودم شرح دهم.

در سترونی مشاجره‌ی قلمی با آقای محمد مالجو / مهرداد وهابی

آخرین پاسخ آقای مالجو به نوشتار من اقتصاد ایران: بستر توأمان سلب مالکیت و استثمار، رکوردهای پیشین ایشان را در اطناب کلام شکسته است. مقالات پیشین به ترتیب 18 صفحه و 20 صفحه بود. این آخرین 34 صفحه است که 23 صفحه‌ی آن مشتمل بر جداولی است که ظاهراً خود ایشان تهیه کرده‌اند و درباره‌ی «نرخ ارزش اضافی» در ایران است. اما رابطه‌ی این جداول با بحث ما چیست؟ چرا به این جداول پیش‌تر استناد نشده است و مبنای محاسبات ناگفته مانده است؟ بگذارید بر ادوار پیشین مناقشه‌ی قلمی که میان آقای مالجو و من جاری بوده، نگاهی گذرا بیفکنیم.