برچسب: مرجان نمازی

معلولیت و رفاه در نظام سرمایهداری انحصاری / دیوید متیو / ترجمهی مرجان نمازی
در نظام سرمایهداری، معلولیت همچون ویژگی بیولوژیکی افرادی در نظر گرفته میشود که دچار آسیب و اختلال فیزیکی، شناختی، یا روانیای هستند که در نتیجه عملکرد آنها را در مقایسه با آنچه بهلحاظ اجتماعی «بهنجار» فرض میشود، محدود میکند. مفاهیم «فرد جسماً توانا» و «معلول» تحت تأثیر الگوی زیستپزشکی و بهوسیلهی نظریههای هنجارمندی بیولوژیکی و مقبولیت فیزیولوژیکی تعریف میشوند و تعین مییابند. معلولیت و اختلال مذکور معمولاً همچون [مفاهیم و پدیدههایی] مترادف و قابل جابجایی برساخت میشوند. بااینحال، از منظر مارکسیستی بین این دو باید تمایز قائل شد.

مردم لبنان چه میخواهند؟ / جوزف ضاهر / ترجمهی مرجان نمازی
سرودهای اعتراضی در خیابانهای لبنان طنینانداز شده است. لبنان شاهد بزرگترین جنبش مردمی در طول دهههای گذشته است. این جنبش و این سرودهای اعتراضیاش نظام سیاسی و اقتصادیای را هدف گرفتهاند که کثیری از مردم را فقیر و اندکشماری را غنی کرده است.

مانیفست فمینیستی / نانسی فریزر و دیگران / ترجمهی مرجان نمازی
به مناسبت هشتم مارس، روز جهانی زن
در بهار 2018، شریل سندبرگ، میلیاردر فیسبوکی، به زنان توصیه میکرد که سختکوشی و موفقیت در دنیای کسبوکار عالیترین راه برای رسیدن به برابری جنسیتی است: اگر تنها «نیمی از کشورها و شرکتها به دست زنان و نیمی از خانهها به دست مردان اداره میشدند»، دنیا جای بهتری میبود و ما تا پیش از رسیدن به این هدف، نباید دست از تلاش برداریم.[1] سندبرگ، یکی از نمایندگان اصلی فمینیسم شرکتی،[2] پیشتر از طریق تشویق زنان مدیر «به سوی پیشرفت»[3] و رسیدن به هیأت مدیرهی شرکتها به شهرت رسیده بود. او اکنون در اوج موفقیت شغلیاش به سر میبرد؛ او کار را با دانشگاه هاروارد آغاز کرده و با کمک لارنس سامرز، استاد راهنمای خود و از حامیانِ برجستهی مقرراتزدایی در والاستریت که معاون وزارت خزانهداری آمریکا نیز بود، به ریاست ستادِ این وزارتخانه و سپس بخش جمعآوری داده و تبلیغاتِ هدفمند در گوگل و فیسبوک رسیده است.

کارگرانِ بدون ذخیره / سالار مهندسی و اما تایتلمان / ترجمهی مرجان نمازی
از دههی 1970 که فمینیستها پیش از همهی گروهها تأملاتِ جسته و گریختهی کارل مارکس دربارهی مفهوم بازتولید اجتماعی را بسط دادند، این مفهوم جایگاهی مرکزی در زرادخانهی نظری ما یافته است. مفهوم بازتولید اجتماعی به ما کمک کرد تا چگونگی اندیشیدن به ارتباط میان جنسیت، گرایش جنسی، نژاد، و طبقه را اصلاح کنیم؛ سرچشمههای سرکوب زنان را بهتر دریابیم؛ وابستگی سرمایهداری به کار خانگیِ بدون دستمزد را بازشناسیم؛ و وجه تمایز منازعهی طبقاتی با بسیاری چیزهای دیگر را برجسته کنیم.
وجه بسیار تراژیک ماجرا صرفاً آن نیست که داستانِ مذکورْ انحصاری و از وجوهِ بسیاری نادرست است، بلکه همچنین این است که پژوهشگران فمینیست قبلاً عناصر لازم برای [نگارش] یک تاریخِ سرمایهداری تماماً حک و اصلاحشده، فراگیرتر و دقیقتر را خلق و آماده کردهاند. آنها نهتنها مطالعات محلی متعددی را به انجام رساندهاند، بلکه همچنین برخی تاریخهایی مطوّل و غنی دربارهی نیروی کار زنان، بازتولید اجتماعی، کار مراقبت، و دولت رفاه نوشتهاند. با این حال کار آنها اغلب بهرسمیت شناخته نمیشود یا انحصاراً بهعنوان تاریخ زنان دستهبندی میشود. از این رو، آنچه در ادامه میآید تلاش محدودی است در جهتِ بهکارگیری آن بینشهای غنی، با این هدف که فرایندِ طولانیِ بازنویسیِ روایتی جامع از سرمایهداری، ترکیب طبقاتی، و صورتبندی دولت در ایالات متحده را، این بار از منظر بازتولید اجتماعی، کلید بزنیم. قطعاً ما در اینجا درصدد نوشتن ضدِ تاریخِ مشخصی نیستیم. فضا و فرصت محدود ما را وامیدارد به جای رویدادنامهنویسیِ دقیق از پدیدههای تاریخی، تنها طرحی از روندهای اصلی ترسیم کنیم. گرچه این بدان معناست که متأسفانه مسائل بسیاری از نظر دور مانده است، اما چنین رویکردی به ما این امکان را میدهد تا آن دسته از روندهایی را در کنار هم بنشانیم که وضعیت کنونی ما را بهتر توضیح میدهند…