برچسب: نیکزاد زنگنه

نظریهی بازتولید اجتماعی: بازگشت به (کدام) مارکس؟ / شیلا مکگرگور / ترجمهی نیکزاد زنگنه
هدف کلی این مقاله مرور کلی توسعهی نظریهی بازتولید اجتماعی است که با بررسی اجمالی ظهور تحلیلهای مارکسیستی دربارهی ستم بر زنان آغاز میشود که جنبش آزادیخواهی زنان در دههی 1960 محرک آن بود. در ادامه به سهم متمایز فوگل میپردازیم و از کتاب مارکسیسم و ستم بر زنان بهعنوان متن اصلی برای پروراندن لایههای نظریهی بازتولید اجتماعی مورد بحث در این مقاله استفاده میکنیم. من صورتبندی فوگل از ظرفیتهای بازتولیدی زیستشناختی زنان را به چالش میکشم و این پرسش را مطرح میکنم که آیا میتوان آن را برای توضیح ستم بر زنان در همهی جوامع طبقاتی تعمیم داد؟ سپس به پیشرفتهای اخیر نظریهی بازتولید اجتماعی برمیگردیم و کار تیتی باتاچاریا کنشگر مارکسیست برجسته در ایالات متحده، اقتباس او از کار مایکل لبوویتز دربارهی سرمایه و بسط رویکرد اخیر وی به نژادپرستی را مرور میکنیم. استدلال میکنم که باتاچاریا تمایل دارد رابطهی بین بهرهکشی و ستم را محو کند و اهمیت مبارزه در نقطهی تولید –برخلاف جنبشهای اجتماعی- را تضعیف کند. او همچنین تلاش میکند که نژادپرستی را از طریق منشور بازتولید اجتماعی تحلیل کند و این به قیمت نادیده گرفتن سایر رویکردهای مارکسیستی ارزشمند تمام میشود.

نولیبرالیکردن فمینیسم / الیزابت پروگل / ترجمه و تلخیص: نیکزاد زنگنه
در دهههای اخیر، جریان غالبی در فمینیسم از پروژهای معطوف به برابری جنسیتی به ابزاری برای تأمین و ترویج منافع اقتصادی شرکتهای بزرگ و فراملیتی تبدیل شده است. این شرکتها با بهرهجویی از برخی ایدههای فمینیستی مسلط تحت عناوین پرطمطراقی مانند توانمندسازی زنان (در قالب مسئولیت اجتماعی شرکتها CSR)، افراد را در خدمت گسترش شبکههای بازاریابی، فروش و کسب سودهای هنگفت قرار دهند. ارزیابی امتیازات و آسیبهای اجتماعی همدستی این گرایش فمینیستی با نولیبرالیسم شرکتی موضوع اصلی پژوهش حاضر است.

آیا «سرمایه» مارکس برای دنیای امروز موضوعیت دارد؟ / اندرو کلیمن / ترجمهی نیکزاد زنگنه
چکیده: منتقدان اغلب ادعا میکنند که جنبههای اصلی کتاب سرمایهی مارکس با توجه به تغییراتی که بعدها در سرمایهداری ایجاد شده، دیگر موضوعیت ندارد. این مقاله استدلال میکند که این ادعا، عمدتاً مبتنی بر کژفهمی یا کژتصویر کردن در مورد سبکِ کتاب است. برای مثال، کتابِ سرمایه به جای یک اثرِ نظری، به عنوان یک اثرِ توصیفی در نظر گرفته میشود؛ یا به جای اینکه اثری مرتبط با شیوهی تولید سرمایهداری محسوب شود، در ارتباط با سرمایهداری – بهطور کلی – در نظر گرفته میشود. در ادامه، این مقاله بهطور خاص به استدلالهای سیلویا فدریچی، جاناتان اِشپربر، پل. آ. باران و پل سوئیزی در تلاش برای رد کردنِ موضوعیت نظریههای بازتولید توان انجام کار و گرایش نزولی نرخ
سود نزد مارکس، میپردازد. این مقاله میگوید که این تلاشها شکست میخورد زیرا منتقدان، تاحدودی سبکِ کتاب سرمایه را درک نکردهاند.

دربارهی «مسئلهی زن» / ژیل داوه / ترجمهی نیکزاد زنگنه
توضیح مترجم: ژیل داوه در مقالهی «فدریچی در مقابل مارکس» به نقد آرای فمینیستهای اتونومیست پرداخته بود؛ بدون آنکه موضع خود دربارهی برابری جنسیتی را مشخصاً مطرح کرده باشد. این یادداشت در ادامهی همان مقاله و به منظور روشن کردنِ رویکرد ژیل داوه نسبت به مسئلهی برابری جنسیتی ترجمه شده است.

علیه فمینیسم اپورتونیست: مسیح علینژاد و حواریون او / نیکزاد زنگنه
این یادداشت در سه بخش اصلی نوشته شده است. در بخش اول مقدمهای درباره زمینه و ویژگیهای جنبشهای اجتماعی بیان میشود تا مشخصاً بدانیم با کدام پدیده، از چه خاستگاهی و در چه بستری مواجه هستیم. در بخش دوم به انتقاداتی که جسته و گریخته به جریانِ علینژاد مطرح شده و نحوهی مواجهه و واکنشِ او و طرفدارانش، اشاره میکنم؛ و بخش پایانی به نقدهایی اختصاص دارد که به دلایل متعددی مکتوب نشدهاند و یا در صورت مکتوب شدن، در فضای رسانهای هژمونیکِ روز، مجالی برای دیده شدن نیافتند و این یادداشت بیش و پیش از هرچیز، برای طرح آنها نگاشته شده است.

فدریچی در مقابل مارکس / ژیل داوه / ترجمهی نیکزاد زنگنه
کتاب «کالیبان و ساحره» از بخشهای انکارناشدنیِ درک ما از جنبشهای اجتماعی در نقطهی پیوند قرون وسطی و عصر مدرن، ظهور سرمایهداری، بُعد جنسی آن، رفتارِ زنان و تبدیل بدنهای زنانه و مردانه به یک ماشین کاری و چیزهای دیگر است. این کتاب همچنین تصوری از گذشته و اکنون را به ترسیم میکند که به اندازهی دیدگاه سیاسیای که این تصور به همراه دارد، قابل بحث است.

نگرش جدید فوکویاما: «سوسیالیسم باید بازگردد» / اَلن وودز / ترجمهی نیکزاد زنگنه
26 سال پیش، پس از سقوط اتحاد شوروی، مدافعان سرمایهداری سرخوشانه از مرگ سوسیالیسم و کمونیسم سخن گفتند. لیبرالیسم پیروز شده بود و تاریخ در قالب سرمایهداری به تجلی نهایی خود رسید. این لحظهای بود که یوشیهیرو فرانسیس فوکویاما[1] پیشبینی معروف (یا بدآوازهِی) خود را اعلام کرد. منظور او این بود: اکنون که سوسیالیسم (در قالب اتحاد شوروی) شکست خورده ، تنها نظام اقتصادی-اجتماعی امکانپذیر سرمایهداری است؛ یا همانطور که او و دیگران مایلند آن را توصیف کنند: «اقتصادِ بازارِ آزاد.»

مارکسیسم در برابر اینترسکشنالیتی / جسیکا کسل / ترجمهی نیکزاد زنگنه
بحران سرمایهداری، به جوّ پرسشگری و جنبشهای تودهای در سرتاسر جهان منجر شده است. از جنبش خشم در اسپانیا تا میدان سینتاگما در یونان و از همه جدیدتر جنبش برخاستگان در شب در فرانسه، جوانان شروع به کنشگری و به چالش کشیدن نظام سرمایهداری میکنند. بهعنوان بخشی از این فضای عمومی، در سالهای اخیر شماری از جنبشهای خودبهخودی علیه اشکال متعدد ستم که لایههای مختلف طبقهی کارگر در سرمایهداری تجربه میکنند فوران کرده است. جنبشهای الهامبخشی مانند «بیهودگی کافی است»، «جانِ سیاهان مهم است»، تظاهرات جهانی در اعتراض به خشونت علیه زنان در 8 مارس و جنبش ضد ترامپ تنها چند نمونهی اخیر از تمایل فزایندهی کارگران و جوانان برای مبارزه با ستم و تبعیض است. رهبران برخی از جنبشها – معمولا اعضای چپگرای آکادمی یا افراد تحت تأثیر آن- نظریهی متداولی به نام «اینترسکشنالیتی» را اتخاذ کردهاند. بنابراین عجیب نیست که گروهی از جوانان و دانشجویان که بهعنوان بخشی از این جنبشها سیاسی میشوند، برای مشاهدهی ستم از این منظر استفاده کنند. اما منظور از اینترسکشنالیتی چیست؟ آیا به کار مبارزه با ستم می آید و با مارکسیسم سازگاری دارد؟

بیمارستان؛ کارخانهی تولید و توزیع درمان / نیکزاد زنگنه
بیمارها در این بیمارستان «انسان»هایی نیازمند درمان نیستند بلکه «اشیایی» برای تمرین روشهای درمانیاند. آنها اسم ندارند و معمولاً با شمارهی تخت خوانده میشوند و طوری مورد برخورد قرار میگیرند که گویا خارج از تخت بستری، دارای هیچ هویتی نبودهاند. … با بیماران همچون انسان بیگذشتهای رفتار میشد که جز مورد درمان قرار گرفتن، کاربرد دیگری ندارند. فراوانی و شدت چنین برخوردهایی به حدی است که میتوان آن را با رفتار یک مکانیک با اتومبیلی فرسوده یا یک تعمیرکار وسایل خانگی با لباسشویی از کار افتاده مقایسه کرد.