نقد اقتصاد سیاسی

برچسب: پوپولیسم

از ترامپ و یاران‌اش چه می‌توان آموخت؟ / علیرضا بهتویی

مطلبی که می‌خوانید تلاشی است برای توضیح به قدرت رسیدن ترامپ، با تأکید بر چگونگی شکل‌گیری استراتژی‌های «راست پوپولیستی» و راه‌کارهای پیشبرد این استراتژی به‌ویژه در عرصه‌ی رسانه‌های گروهی. ارزش بررسی این سیاست‌ها و تدبیرها، تنها به مرزهای ایالات متحده محدود نمی‌شود، بلکه به شناخت راه‌کارهای پوپولیسم راست در کشورهای دیگر هم کمک می‌کند.

«شخصیت اقتدارطلب» آدورنو یا «لحظه‌ی پوپولیستی» لاکلائو /علیرضا بهتویی

سال پیش انتشارات دانشگاه شیکاگو کتابی با عنوان «اقتدارگرایی، سه جستار در تئوری انتقادی» منتشر کرد[1] که در آن سه پژوهشگر دانشگاهی مطالبی درباره‌ی تفسیر مکتب فرانکفورت از دلایل رشد و برآمدن فاشیسم نوشته‌اند. نقطه عزیمت نویسندگان کتاب، تئوری‌های مکتب فرانکفورت و اندیشه‌های مطرح شده در کتاب «شخصیت اقتدارطلب» است. موضوع کتاب توضیح قدرت‌گیری دوباره‌ی راست افراطی در جهان امروز با استفاده از اندیشه‌های آدورنو و هوركهایمر است. کتاب «شخصیت اقتدارطلب» را تئودور آدورنو (Theodor W. Adorno) و ماکس هوركهایمر (Max Horkheimer) با همکاری تعدادی از همکاران امریکایی خود هفتاد سال پیش نوشتند.

پوپولیسم، نولیبرالیسم و عدالت توزیعی / لارنس الشولر / ترجمه‌ی احمد سیف

در یک محدوده‌ی محلی (برای نمونه در محل کار) آیا وضعیتی وجود دارد که موجب حمایت احساسی از پوپولیسم بشود؟ پرسش اخیر نکته‌ای است که در این مقاله بر آن تأکید خواهم داشت. بسیاری از نویسندگان به احساسات بسیار قوی که در کارزارهای سیاسی پوپولیست‌ها ابراز می‌شود اشاره کرده‌اند، ترس، خشم، سرخوردگی، و رنجش. به سؤالی که درباره‌ی حمایت احساسی از پوپولیسم داریم براساس سه مقوله می‌توان پاسخ داد.
– مناسبات پوپولیسم با دموکراسی.
– ظهور «انفجار پوپولیستی» کنونی و ضدیت پوپولیست‌ها با کثرت‌گرایی
– رابطه‌ی کثرت‌گرایی با احساس بی‌عدالتی در محل کار.

چرا پوپولیسم چپ کافی نیست؟/ وینسنت ناوارو / ترجمه‌ی احمد سیف

پاسخ به شانتال موف:
پیشروی‌های چشمگیر جنبش کارگری در فاصله‌ی 1945 تا 1978 (دورانی که اغلب  به‌عنوان دوران طلایی سرمایه‌داری از آن یاد می‌شود) و گسترش چشمگیر حقوق اجتماعی، سیاسی و کارگری که این جنبش‌ها در دو سوی آتلانتیک شمالی (امریکای شمالی و اروپای غربی) به دست آوردند، به واکنش دستگاه اقتصادی و مالی و همین طور سیاسی و رسانه‌ای انجامید – که تأثیرات بسیار داشت. این دستگاه‌ها سیاست‌هایی کلاً موسوم به سیاست‌های نولیبرالی علیه جنبش کارگری تدوین کردند که به‌طور جدی از قدرت جنبش‌های کارگری کاست و حقوقی را که در طول چند دهه به دست آورده بودند کاهش داد.

علل رشد پوپولیسم در اروپا و امریکای شمالی / وینسنت ناوارو / ترجمه‌ی احمد سیف

«درهر دو سوی اقیانوس اطلس شمالی شبحی سرمایه‌داری پیشرفته را محاصره کرده است: شبح پوپولیسم. اتحادی مقدس بین مؤسسات سیاسی و رسانه‌ای در این کشورها به‌همراه احزاب حاکم‌شان و همین طور نهادهای فراملیتی‌شان علیه این جنبش شکل گرفته است. کو آن حزب سیاسی که مؤسسات سیاسی و رسانه‌ای موجود را به چالش گرفته باشند ولی دشنام پوپولیست بودن نخورده باشد؟»
تشکیلات سیاسی و رسانه‌ای در قرن بیست‌ویکم عبارت «پوپولیسم» را برای تعریف هر جنبشی به‌کار بردند که قدرت‌شان، مشروعیت‌شان و سیاست‌های عمومی نولیبرالی را که برجمعیت خود تحمیل می‌کنند، به پرسش گرفته باشد. در بسیاری از کشورها در اروپا و همین‌طور در امریکای شمالی، شاهد این پدیده هستیم. هدف من دراین مقاله این است که بررسی کنم آیا بین این جنبش‌ها نکته‌ی مشترکی وجود دارد یا خیر و سپس علل اساسی رشدشان را بررسی می‌کنم. در ثانی هدف دیگر من بررسی استراتژی و محدودیت‌های پوپولیسم در مقایسه با دیگر جنبش‌های مخالف وضع موجود (سوسیالیسم) در قرن گذشته است.

در دفاع از پوپولیسم چپ / شانتال موف / ترجمه‌ی حسین رحمتی

یادداشت مترجم
«در دفاع از پوپولیسم چپ» عنوان جدیدترین کتاب شانتال موف استاد علوم سیاسی دانشگاه وست‌مینستر است که انتشارات ورسو در سال 2018 آن را منتشر کرد.[1] تز اصلی موف در این کتاب این است که به‌طور خاص اروپای غربی در لحظه‌ی پوپولیستی به سر می‌برد که بر اثر بحران در صورت‌بندی هژمونیک نولیبرال پدید آمده است. ازاین‌رو، او محور تعارض را در سال‌های آتی میان پوپولیسم راست و پوپولیسم چپ پیش‌بینی می‌کند. به‌باور او بسته به این‌که کدام یک از این نیروها دست بالا را پیدا کند، صورت‌بندی هژمونیک جدید می‌تواند اقتدارگراتر یا دموکراتیک‌تر باشد.

دموکراسی رادیکال و فراموشی ریشه‌ها  / آرش فال اسیری

/ نقد دیدگاه ارنستو لاکلائو و شانتال موف / مارکس در «مقدمه‌ای بر نقد فلسفه‌ی حقوق هگل»، رادیکال بودن را چنین توصیف می‌کند: دست یافتن به ریشه‌ی مسایل (137: 1970). این تعریف درظاهر در نقطه‌ی کانونی نظریه‌ی دموکراسی رادیکال قرار دارد. نظریه‌ای که در پی بازیابی هویت اشتراکی انسان به‌عنوان موجودی اجتماعی و در زمانه‌ای… ادامهٔ مطلب ›