برچسب: کارل مارکس

مارکس چهگونه مارکس شد؟ / علی رها
«این آگاهی انسانها نیست که هستی آنها را تعیین میکند، بلکه هستی اجتماعی آنها است که آگاهی آنها را تعیین میکند.» (مقدمهی «سهمی بر نقد اقتصاد سیاسی»)
آیا میتوان عبارت بالا را به مارکس، به «آگاهی» خودِ مارکس نیز تعمیم داد؟

دربارهی استقلال لهستان / کارل مارکس / ترجمهی علی رها
حزب کارگران اروپا به رهایی لهستان شدیداً توجه دارد، و برنامهی اصلی «سازمان بینالمللی کارگران»، وحدت لهستان را به مثابهی یکی از اهداف طبقهی کارگر اعلام میکند. دلایل این توجه حزب کارگران به سرنوشت لهستان چیست؟

سفری کوتاه به کتابنامهی مارکس / علی رها
حاشیهنویسی، گزیدهبرداری و نقد نویسندگان بیشماری که در دفترهای یادداشت و دست نویسهای مارکس بجا مانده، گواه آن است که تاریخ مصرف بسیاری از آنها به سر نیامده بود. مارکس به برخی از نویسندگان در دورههای مختلف بازمیگردد و بارها دفاتر خود را بازخوانی میکند.

تنها اندیشهی استبداد تحقیر بشر است / کارل مارکس / ترجمهی رسول قنبری
نامهی مارکس به آرنولد روگه، 1843
____________________
ما به سهم خود باید جهان قدیم را رسوا سازیم و جهان جدید را به شیوهای مطلوب شکل دهیم. هرچه رخدادها به انسانهای اندیشهورز برای ارزیابی موقعیت خود و به بشرِ در رنج برای بسیج نیروهای خود زمان بیشتری بدهند، محصولی که اکنون در بطن خود میپرورد، ورود به جهانی کاملتر خواهد بود.

کارل مارکس و چشمانداز انقلاب در جوامع پیشاسرمایهداری / علی رها
دغدغهی متن کنونی این است که نشان دهد هر نسلی بنا به شرایط تاریخی تغییر یافتهی هستی اجتماعی خود، با تعابیر و تفاسیری نوین، عرصههای تازهای از پیکر ایدههای مارکس را «کشف» میکند. مسأله اینجاست که این برداشتهای تازه، آن ابعاد جدید را از کلیت منظومهی فکری مارکس تفکیک نکند، و به کمک آن اجزاء یک مارکس «نوین» را اختراع نکند. ازاینرو، معضل اصلی متن کنونی مستدل ساختن پیوستگی و تداوم در مبانی اندیشهی مارکس است. در این منظر، عدم تداوم – حرکت تاریخ – صرفاً در پرتو تداوم قابل تشخیص است.

دربارهی پرودون / کارل مارکس / ترجمهی علی رها
نامه به یوهان شوایتزر، ۲۴ ژانویه ۱۸۶۵
____________________
آیندگان شاید آخرین مرحله از رشد فرانسه را اینگونه خلاصه کنند که لوئی بناپارت، ناپلئون آن و پرودون، روسو- ولتر آن بود.

سه گفتوگو با کارل مارکس / ترجمهی علی رها
مصاحبهی نیویورک ورلد به تاریخ 1871
مصاحبهی شیکاگو تریبیون به تاریخ 1878
مصاحبهی سان به تاریخ 1880

فریفتاری سرمایهی بهرهدار / کارل مارکس/ علی رها
سرمایهی بهرهدار بتوارهای تمامعیار است؛ سرمایه در شکل صیقلیافتهاش – که بدین سان وحدت فرآیند تولید و فرآیند گردش را نمایندگی میکند – و ازاینرو سودی معین در مدت زمانی معین باز میدهد. تنها چنین کارکردی است که برای سرمایهی بهرهدار باقی میماند، بدون وساطتی توسط فرآیند تولید یا فرآیند گردش. خاطرات گذشته در سرمایه و سود هنوز زنده است، ولی به خاطر واگرایی سود و ارزش اضافی، و سود همسانی که توسط مجموعهی سرمایهها بازگردانده شده است، سرمایه بسیار ابهامآمیز، چیزی تاریک و رازگونه، میشود.

از تعینات ‹بازتابی› و تعینات ‹مفهومی› تا ‹ایده› / علی رها
بازخوانی فصل اول کاپیتال یک:
موضوع نوشتهی حاضر شناسایی رابطهی شکل کالایی با شکل ارزشی و نیز ارزش مبادله است. طبعاً فصل اولِ کاپیتال ۱ محور اصلی چنین مبحثی است. اما برای نشان دادن رابطهی فصل نخست با فصلهای بعدی، به ترتیب فصل سوم، دوم و سپس فصل نخست بهعنوان نقطهی عزیمت برگزیده شده است.

فریدریش انگلس و «سرمایه»ی مارکس / ترجمهی حمیدرضا سعیدیان
برای مارکس داور و مشاور باصلاحیتتری از انگلس در زمینهی نظریهی اقتصادی وجود نداشت. اشتراکنظر و هماهنگی فکری میان آن دو نقش بزرگی در آمادهسازی و تهیهی سرمایه ایفا کرد. نامهنگاریهای مارکس و انگلس نشان میدهد که آنها بهطور مرتب دیدگاههای خود دربارهی مسائل اساسی که در این کتاب مورد مطالعه قرار گرفته اند، را با یکدیگر مبادله میکردند.

سرمایهی مالی و بحران سرمایهداری جهانی / علی رها
در دورپیمایی سرمایه جهانی که ظاهراً از نمودی خودگردان برخوردار گشته، و بهسان «چیز در خودی» غیر قابلشناخت، گویی کلّ دنیا را مسخ و جادو کرده است، نقاط عطفی فرامیرسد که پوستهی اسرارآمیزش فروریخته و سرشت تضادمندش پدیدار میشود.
چنین نقاط عطفی معمولاً توأم با ظهور بحرانهای اقتصادی بوده است. آنچه امروز در بحران سرمایهی مالی نمایان گشته اینست که وجود بحران نه فقط ذاتی روابط سرمایهداری است، بلکه ترمیم بحرانهای دوران پیشین نیز بهمعنی حذف بحران نبوده و معضل انباشت سرمایه را با شدت و حدت بیشتر و ابعادی عمیقتر از نو بروز میدهد.