برچسب: کارل مارکس

فریدریش انگلس و «سرمایه»ی مارکس / ترجمهی حمیدرضا سعیدیان
برای مارکس داور و مشاور باصلاحیتتری از انگلس در زمینهی نظریهی اقتصادی وجود نداشت. اشتراکنظر و هماهنگی فکری میان آن دو نقش بزرگی در آمادهسازی و تهیهی سرمایه ایفا کرد. نامهنگاریهای مارکس و انگلس نشان میدهد که آنها بهطور مرتب دیدگاههای خود دربارهی مسائل اساسی که در این کتاب مورد مطالعه قرار گرفته اند، را با یکدیگر مبادله میکردند.

سرمایهی مالی و بحران سرمایهداری جهانی / علی رها
در دورپیمایی سرمایه جهانی که ظاهراً از نمودی خودگردان برخوردار گشته، و بهسان «چیز در خودی» غیر قابلشناخت، گویی کلّ دنیا را مسخ و جادو کرده است، نقاط عطفی فرامیرسد که پوستهی اسرارآمیزش فروریخته و سرشت تضادمندش پدیدار میشود.
چنین نقاط عطفی معمولاً توأم با ظهور بحرانهای اقتصادی بوده است. آنچه امروز در بحران سرمایهی مالی نمایان گشته اینست که وجود بحران نه فقط ذاتی روابط سرمایهداری است، بلکه ترمیم بحرانهای دوران پیشین نیز بهمعنی حذف بحران نبوده و معضل انباشت سرمایه را با شدت و حدت بیشتر و ابعادی عمیقتر از نو بروز میدهد.

سیر تکوینِ کاپیتال: در پرتو مکاتبات مارکس و انگلس / علی رها
ساختمان کاپیتال معرف دگردیسی تاریخ فاکتها به فاکت حضور بالفعل خرد در تاریخ است. این پیوستگی درونی اجزای کتاب در یک کلیت انضمامی است که دیالکتیک مارکسی را منحصربهفرد میکند؛ به وجهی که از دیالکتیک استادش هگل، بسیار درونیتر، عمیقتر، واقعیتر و تاریخیتر نمادین میگردد. درهمتنیدگی اقتصاد، با فلسفه، با تاریخ و کنش نقادانهی اجتماعی، تمامیت آنچه را تا آن زمان «اقتصاد سیاسی» نام گرفته بود نیز زیرورو میکند.

کندوکاوی در «گروندریسه» مارکس – دستنوشتههای ۵۸-۱۸۵۷ / علی رها
در آستانهی انتشار ترجمهی فارسی جدیدی از گروندریسه:
امید میرود ترجمهی جدیدی که به همت حسن مرتضوی و کمال خسروی از گروندریسه منتشر میشود، بهواسطهی شرایط نوین ایران و برآمد حرکتهای اعتراضی چند سال اخیر، باعث گشایش مباحث تازهای گردد. پیشگفتاری که کمال خسروی بر این ترجمهی جدید نوشته است، بر جنبههای معینی از گروندریسه تکیه دارد و شاید بتواند به سرفصل تبادل نظری زنده و پویایی تبدیل گردد که از طریق بازنگری سپهر اندیشهی مارکس، به بازسازی مبانی نظری خودِ شرکتکنندگان در بحث منتهی شود.

گشتوگذاری در حاشیهی دستنوشتههای ریاضی مارکس / علی رها
مطالعهی ریاضیات که به قول مارکس در اوایل دههی ۶۰ فقط در «اوقات فراغت» انجام میگرفت، بهمرور به پژوهشی دربارهی تاریخ و روش ریاضیات ارتقا یافت و نهایتاً، مانند هر عرصهای که مارکس واردش میشد، به دستاوردهایی مستقل منجر گردید. ماحصل این پژوهش فشرده که از اواسط دههی ۷۰ شدت یافت، «دستنوشتههای ریاضی» اوست.

مارکس و انگلس و اصل خودرهانی پرولتاریا / هال دریپر / ترجمهی سارا روستایی
مارکسیسم بهمثابهی تئوری و عمل انقلاب پرولتری ناگزیر بود تئوری و عمل خودرهانی پرولتاریا باشد و اصالت بنیادی آن نیز از این منبع سرچشمه میگیرد.

چرا کارگران میتوانند جهان را تغییر دهند؟ / پل بلکلج / ترجمهی بیژن سپیدرودی
ادعای کارل مارکس مبنی بر اینکه طبقهی کارگر از ظرفیت تغییر جهان برخوردار است، بیگمان مهمترین سهم او در نظریهی سوسیالیستی محسوب میشود. پیش از مارکس، کارگران در بهترین حالت بهعنوان قربانیان نظام (موجود)، یا بهطور متعارف، بهعنوان مردمی فرومایه به شمار میرفتند که وجودشان تمدن بشر را تهدید میکرد. مارکس این فرضیهها را به چالش طلبید و اعلام کرد مبارزات جمعی کارگران برای آزادی بدیل سوسیالیستی بالقوهای برای نظام سرمایهداری بهشمار میرود.

اسنادی از فرایند تشکیل «انجمن بینالمللی کارگران» / ترجمهی کامران نیری
بهمناسبت اول ماه مه (روز جهانی کارگر)
«انجمن بینالمللی کارگران» که به «بینالملل اول» معروف شد طی اجلاسی از کارگران و فعالان رادیکال از چند کشور اروپایی در تالار سنتمارتین شهر لندن در 28 سپتامبر 1864 تشکیل شد. «بینالملل اول» 12 سال دوام آورد و بهعنوان کانونی برای بحث و تبادل نظرات در جنبش کارگری جهت اتخاذ سیاستهای کارگری بینالمللی عمل کرد. «بینالملل اول» در مبارزات برای اصلاح حق رأی عمومی در انگلیس، برای کسب حقوق قانونی برای کارگران، در حمایت از موج اعتصاباتی که بعد از بحران 1866 بهراه افتاد، در جهت ایجاد اتحادیههای کارگری در کشورهای گوناگون و در همبستگی با مبارزات تودهای – از مبارزات ضدّ بردهداری در امریکا تا مبارزات استقلالطلبانهی ملی در ایرلند و در لهستان تا کمون پاریس – شرکت داشت. سرانجام تعمیق اختلافات بین طرفداران نظریات مارکس و طرفداران نظریات باکونین، آنارشیست روسی، باعث شد که بینالملل در کنگرهی 26 سپتامبر که در شهر لاهه هلند، با شرکت 65 نماینده از کشورهای آلمان، انگلیس، اتریش، استرالیا، امریکا، بلژیک، پرتغال، دانمارک و سوئیس برگزار شد، به انشعاب کشیده شود. رهبری منتخب این کنگره که مقرش در نیویورک تعیین شده بود، در اجلاسی در شهر فیلادلفیا به تاریخ 16 ژوئیه 1876 به انحلال بینالملل رأی داد.

مارکس و انگلس و مفهوم حزب / مانتی جانستون / ترجمهی آزاده ریاحی
رسالهی «مارکس و انگلس و مفهوم حزب» نخستین اثر مستند و پژوهشی است که بهطور خاص به بحث دربارهی جایگاه مفهوم حزب در اندیشههای مارکس و انگلس میپردازد. مانتی جانستن با موشکافی و دقت تحسینبرانگیز چند مدل حزبی را معرفی میکند که مارکس و انگلس با آنها سروکار داشته، دربارهی آنها اندیشیده و در قبال آنها موضع گرفتهاند. رویکرد مارکس و انگلس نشان میدهد که برای آنها تحول کارگران از«طبقهای در خود» به «طبقهای برای خود» بدون شکل دادن به حزب سیاسی امکانناپذیر است. از این همینروست که مارکس در نشست افتتاحی انترناسیونال اول میگوید: «کارگران با برپا کردن حزب سیاسی خاص خویش میتوانند بهمثابهی یک طبقه عمل کنند».

تحلیل طبقاتی مارکس و اقتصاد / ریچارد ولف / ترجمهی احمد سیف
تحلیل طبقاتی تاریخی درازدامنتر از علم اقتصاد دارد. برای نمونه، پیش از ظهور اقتصاد مدرن، متفکران عهد عتیق در یونان، جامعهی خود را با تقسیم افراد به گروههای متفاوت براساس ثروتشان بررسی کرده بودند. برای آنها درک مناسبات بین طبقات برای بهبود جامعه اساسی بود و بحثشان هم برسر این بود که آیا ثروت را باید بهتساوی تقسیم کرد یا خیر. اگرچه تحلیل طبقاتی تاریخ درازدامنی دارد ولی تعریف واحدی از طبقه که مقبولیت همگانی داشته باشد نداریم. علاوه بر تعریف برمبنای دارایی – اغنیا و فقرا – نظریهپردازان علوم اجتماعی هم تعریف براساس قدرتی را که گروههای مختلف دراختیاردارند به دست داده و برسر این مباحثه کردهاند که آیا قدرت را باید بهطور مساوی تقسیم کرد (در تعاریف مختلف از دموکراسی) یا آن که تقسیم قدرت نابرابر باشد ( نخبگان، شاهان، و غیره).

کارل مارکس و دیالکتیک رهاییِ «پرومتهی در زنجیر» / علی رها
«پرومته برجستهترین قدیس و شهید تقویم فلسفی است.»
مارکس ۱۸۴۱
کیست این پرومتهای که مارکس اینگونه از او یاد میکند؟ کیست که «گوته» در وصف او شعر می سراید و بتهوون برایش اورتور می سازد؟ این موجود اسطورهای کیست که ۲۵۰۰ سال پس از آفرینش او در تراژدی آیسخولوس (Aeschylus) هنوز در ادبیات جهانی و نیز در ایران[1] حضوری زنده و پرمناقشه دارد؟

روششناسی مارکس / سعید رهنما
مارکس وعده داده بود که در زمینهی روش (متد) کتاب جداگانهای بنویسد، اما زندگی سیاسی و کار مطالعاتیاش هرگز چنین مجالی به او نداد. بااینحال، در چندین اثر خود بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به طرح جنبههایی از روششناسی مورد نظرش پرداخت. بهعلاوه آثار اصلی مارکس همگی از متدی خاص تبعیت میکنند که مارکسشناسان با بررسی مشخص این آثار جنبههای اساسی این متد را بازیافتهاند. پارهای از جمله بِرتل اولمن، روش مارکس را در تمام وسعتش، در پنج سطحِ هستیشناسی (اونتولوژی)، شناختشناسی (اپیستمولوژی)، پژوهش و بررسی، بازسازی ذهنی (رکونستراکسیون) و بالاخره عرضه و ارائهی نتایج جستوجو کردهاند. بعضی دیگر از مارکسشناسان، جنبههای منطق تاریخ، و جنبههای فلسفی رابطهی نمود و ذات، علت و معلول، شکل و محتوی و نحوهی تجرید و انتزاع را در متد مارکس مورد بررسی قرار دادهاند. ازجمله رومن راسدالسکی، دِرِک سییر، تونی اسمیت، و تِرِل کارور. برخی نیز این متد را صرفاً در رابطه با جنبههایی خاص از کلیت اقتصاد سیاسی مارکسی جستوجو کردهاند. راب بیمیش، و جفری پیلینگ از آن جملهاند. در نوشتهی حاضر عمدتاً بر آن جنبه از متد مارکس تأکید شده که به نحوهی بررسی و چگونگی تجرید و انتزاع (آبستراکسیون) پدیدههای اجتماعی و اقتصادی مربوط می شود. اتكای نوشته عمدتا بر متون اصلی مارکس است و در مواردی به دیدگاههای مختلف برخی مارکسشناسان نیز اشاره شده است.