گفتوگو 
سرمایهداری آتشفشان بیماری است / گفتوگو با راب والاس / ترجمهی شادی انصاری
(2)ما تنها در ابتدای شیوع بیماری هستیم. درک این نکته مهم است که بسیاری موارد ابتلای جدید، در خلال چرخهی اپیدمیها دستخوش دگرگونی میشوند. در بعضی موارد، عفونتزایی، شدت، یا هر دو، ممکن است تضعیف شود. در برخی دیگر، شیوع ممکن است با درجهی شدت بیشتری باشد. نخستین موج از همهگیری آنفولانزا در بهار 1918، عفونتی نسبتاً خفیف بود. موج دوم و سوم در زمستان همان سال که به 1919 هم رسید، میلیونها نفر را کشت.

چهگونه بیماریهای عالمگیر تاریخ را تغییر میدهد / گفتوگو با فرانک اسنودن / ترجمهی شیرین کریمی
گفتوگوی آیزاک چاتنر، خبرنگار نیویورکر با فرانک ام. اسنودن
آیزاک چاتنر: مسئلهی فرانک ام. اسنودن استاد برجستهی تاریخ و تاریخ پزشکی در دانشگاه ییل، در کتاب جدیدش اپیدمیها و جامعه: از طاعون سیاه تا امروز، این است که چگونه شیوع بیماری منجر به سیاستگذاریها، انقلابهای ازمیدانبهدرشده، سنگربندی نژادی و تبعیض اقتصادی شده است. اپیدمیها با تأثیرگذاشتن بر روی روابط شخصی، آثار هنرمندان و روشنفکران و محیطهای طبیعی و انسانی جوامع را تغییر دادهاند. شرح و تفسیر اسنودن دامنهی گستردهای دارد به درازای قرنها و به وسعت قارهها، او میکوشد نشان دهد ساختارهای اجتماعی چگونه باعث رشد بیماریها شدهاند. اسنودن مینویسد: «بیماریهای عالمگیر رویدادهایی تصادفی نیستند که بوالهوسانه و بیهشدار جوامع را رنجور کنند. برعکس، هر جامعهای آسیبپذیریهای خاص خود را به بار میآورد. مطالعهی اپیدمیها مطالعهی ساختار جامعه است، فهم الگوی معیشت و اولویتهای سیاسی آن جامعه است.»
جمعهی گذشته، زمانیکه گزارشها دربارهی گسترش کووید 19 بازارهای سراسر دنیا را کساد کرده بود و دولتها با درجات گوناگون درگیر آمادهشدن برای وضعیتی بدتر بودند، تلفنی با اسنودن گفتوگو کردم. در طول این گفتوگو، که به لحاظ روشنبودن و اندازهی مطلب ویراسته شده است، ما دربارهی چند موضوع حرف زدیم؛ دربارهی سیاست محدودکردن سفر در هنگام اپیدمی، در این مورد که چگونه واکنشهای غیرانسانی به بیماری دولتها را کلهپا کرده است و دربارهی شیوههایی که هنرمندان با مرگهای دستهجمعی سروکله زدهاند.
میخواهم با یک پرسش بزرگ آغاز کنم: بهطور کلی اپیدمیها چگونه جهان مدرن را شکل دادهاند؟
یک راه برای رسیدن به پاسخ بازبینی نحوهی علاقمندشدنم به این موضوع است، که نوعی درک و دریافت دوگانه بود. اپیدمیها گروهی از بیماریها هستند که گویی آیینهای در اختیار ما قرار میدهند تا کیستیِ خودمان را در آن ببینیم. یعنی بدیهی است که اپیدمیها با رابطهی ما با میراییمان، با مرگ و با زندگیمان سروکار دارند. اپیدمیها همچنین رابطهی ما با محیط را بازتاب میدهند، محیط مصنوعی که ما خلق میکنیم و محیط طبیعی که نسبت به آن واکنش نشان میدهد. اپیدمیها روابط اخلاقی ما را نسبت به یکدیگر در مقام انسان نشان میدهند و امروز نظارهگر آن هستیم.
این از مهمترین پیامهایی است که سازمان بهداشت جهانی (WHO) دربارهی آن بحث میکند. بخش اصلی آمادگی برای رویارویی با چنین رویدادهایی این است که ضروری است در مقام انسان بدانیم ما همه با هم در این وضعیت قرار گرفتهایم، آنچه بر روی هر انسانی در هر جای دنیا تأثیر میگذارد بر روی همهی انسانها تأثیر میگذارد، از این رو به جای اندیشیدن به تقسیم نژاد، قومیت، وضعیت اقتصادی و چیزهایی از این دست، لازم است به این بیندیشیم که همهی ما ناگزیر از یک گونهایم.

در میان دو موج زندگی میکنیم / گفتوگوی فرد هالیدی با شکرالله پاکنژاد / ترجمهی لیلا فغفوری آذر و شاهین نصیری
بهمناسبت سالگرد انقلاب بهمن 1357
مصاحبهی حاضر در مردادماه 1358 انجام شده است

ظهور راست افراطی / گفتوگو با جان بلامی فاستر، ترجمهی هومن کاسبی
مصاحبهی زیر با جان بلامی فاستر سردبیر مانتلی ریویو که در 5 اوت 2019 به اتمام رسید، توسط فاروق چادهوری برای «فرانتیر ویکلی» نشریهی سوسیالیستی معروف کلکته انجام گرفت و قرار است این ماه در شمارهی ویژهی پاییز این نشریه به انتشار رسد. بنابراین این مطلب در اصل برای مخاطب غیرآمریکایی در نظر گرفته شده بود. ما نیز آن را بهدلیل فوریت مسائلی که به آنها میپردازد، در اینجا منتشر میکنیم. این مصاحبه عمدتاً مربوط به شرایط تاریخی ملازم با ظهور جنبشهای راست افراطی جدید با سرشتی وسیعاً نوفاشیستی است. بااینحال، تأکید بر این نکته مهم است که اگرچه به نظر میرسد اینگونه جنبشهای سیاسی در حال حاضر روندی صعودی داشته باشند، و هنوز تا چیرگی آنها راه درازی باقی است. در عوض، آنچه بهویژه در جهان پیشرفتهی سرمایهداری شاهد هستیم، توسعهی همان چیزی است که دیوید هاروی اخیراً از آن تحت عنوان ائتلاف نولیبرالی-نوفاشیستی یاد کرده و افول دولت لیبرال-دموکراتیک را بازتاب میدهد. نوفاشیسم، خطرناکترین و چندرنگترین پدیده در این بلوک تاریخی نوظهور راستگرا است. بهعلاوه، تمام اینها را باید در رابطه با بحران ساختاری سرمایهداری و تلاشهای روبهرشد طبقهی حاکم برای بازسازی روابط دولت-سرمایه بهمنظور خلق رژیمهایی انحصاریتر برای سرمایه نگریست. بزرگترین مجهول در این وضعیت، واکنش جناح چپ است که ریشه در طبقهی کارگر دارد و لااقل بهطور بالقوه، جنبش تودهای نهایی باقی میماند – جنبشی که قادر به توقف، وارونگی و سرنگونی سرمایه است و مسیر جدیدی را بهسوی جامعهی برابری بنیادی و پایداری زیستمحیطی (یعنی سوسیالیسم) ترسیم میکند.- مانتلیریویو

نوفاشیسم در برزیل / میشل لووی / ترجمهی هومن کاسبی
آنچه امروز در برزیل میبینیم نوعی ویرانشهراست. نقطهی مقابل آرمانشهر. برای کسانی از میان ما که بخشی از چپ برزیل را تشکیل میدهند و سالهای متمادی برای پیشبرد ایدهها، مبارزات و فتوحات کارگران، سوسیالیسم و پیشرفت جنگیدهاند، دیدنش بسیار غمانگیز است که چگونه برزیل بهجایی رسیده است که حکومتی داشته باشد که در بهترین حالت نیمه-فاشیستی توصیف خواهم کرد.

گفتوگو با برنی ساندرز
چند مایل خارج از اورینت، اوهایو، در طول جادهای خاکی، خانهای دهقانی هست که در آن هنری والاس، دومین معاون فرانکلین روزولت، در 1888 به دنیا آمد. در اتاقی که پر از یادگاری از دورانی است که روزولت و والاس بهدنبال لایحهی حقوق اقتصادی بودند، سناتور برنی ساندرز با من دربارهی این ضرورت صحبت کرد که حزب دموکرات باید همانند دورهی روزولت و والاس دلیر و گستاخ باشد.

معمای نظام اعتباری چین/ گفتوگوی رابرت برنر با ویکتور شی /ترجمهی سید رحیم تیموری
شما بهعنوان تحلیلگر پیشگام نظام اقتصادی و مالی چین، یکی از نخستین کسانی بودید که مسئلهی تعمیق بدهی و اثرات آن را بر جمهوری خلق چین شناسایی و با کمیت بیان کردید و درباره پیامدهای افول آن هشدار دادید. با چنین زمینهای، آیا میتوانید دیدگاه خود را درباره ظهور چین بهعنوان کارگاه جهان و دومین اقتصاد بزرگ سیاره توضیح دهید؟ برآمدن این کشور بهعنوان تولیدکنندهی طیف گستردهای از مصنوعات کارخانهای به آن اجازه داد، از طریق واردات، مجموعهی فزاینده و پیچیدهای از کالاهای سرمایهای و نهادههای واسطه ای موردنیاز برای صعود از نردبان تکنولوژیک را تأمین کند، که راه را بر مسیر رشد صادرات-محور که در عین حال، نسخهی مؤثری از صنعتیشدن از طریق جایگزینی واردات بود، گشود. این کشور همچنین مازاد بالای حساب جاری و دخایر عظیم ارزی، اغلب به شکل دلار، ایجاد کرد که معنایش آن بود که چین بدون زحمت قادر به تأمین شرکتهای غیر-مالی خود با جریان مستمر وامها و یارانهها و پیریزی رشد شتابان و سرمایهگذارانهی آنها بود. اما چهگونه این امکان ایجاد شد؟ نظر شما درباره خاستگاه آغازین ترقی چین چیست؟

وقتی زنکشی جرم نیست / جودیت باتلر / ترجمهی شیرین کریمی
گفتوگوی جورج یانسی با جودیت باتلر:
سخن مترجم: چندی پیش آقای شهردار سابق تهران به قتل همسرش با شلیک پنج گلوله اعتراف کرد. اکنون جلسات دادگاه این پرونده در حال برگزاری است، اتفاق هنوز تازه است و ابهامها و حرف و حدیثها بسیار. مسئله اما بر سر کشتن زنان است، چند روز پس از انتشار این خبر شوکآور، خبر آمد که «مردی در شیراز همسرش را به ضرب گلوله کشت»، اقتصادآنلاین در خبری دیگر نوشت «خواستگارِ ناکام خانوادهی دختر را به گلوله بست» بر اساس متن خبر، منظور از «خانوادهی دختر» خودِ دختر، مادرش و خواهرش است! و چند روز پیش فرارو تیتر زد «پدری دخترش را کشت تا سختی نکشد و به بهشت برود!» میتوان مرور ایندست تیترهای هولناک اما واقعی را همچنان ادامه داد! پرسش این است که چرا همه چیز طوری بازنمود میشود که گویی زنکُشی جرم نیست و به یک قول کشتن زنان «راه و رسم جهان است» و به قولی دیگر کشتن زنان «ناشی از احساسات و تعصب شدید است»، در پسِ پشت همهی اینها چه معنایی نهفته است؟

بهار طولانی عربی / گفتوگو با ژیلبر اشکار / ترجمهی سودابه رخش
گفتوگو با ژیلبر اشکار درباره قیامهای سودان و الجزایر
ماه گذشته پس از سالها سلطهی ضدانقلاب و خونریزی بارقههایی از امید در خاورمیانه پدیدار شد. در الجزایر و سودان مردم علیه رژیمهای خودکامهی عبدالعزیز بوتفلیقه و عمر البشیر بهپا خاستند. و در این زمینه هر دو موفق بودند: هر دو رهبر برکنار شدند و حکومتهای چنددههای آنها به پایان رسید. ولی معترضان به قیامشان ادامه دادند، چون ساختار اصلی قدرت این دو رهبر، مثل مصر بعد از انقلاب 2011، دستنخورده ماند. شرایط مادی پیشبرندهی قیامها هم تغییری نکرد: دستمزدهای نازل، بیکاری گسترده، ناامنی، و فقدان آینده برای جوانان، ناشی از الگوی تعدیل ساختاری که صندوق بینالمللی پول بر این کشورها تحمیل کرد.

مارکس و پیامبر / گفتوگو با ژیلبر اشکار / ترجمهی حسن علایی
در چند دههی اخیر شاهد «بازگشت مذهبیون» بودهایم. بهطوری که فرقههای بنیادگرا بهطور روزافزونی به عنصری تعیینکننده در صحنهی جغرافیای سیاسی تبدیل شدهاند. گسترش جهانی سرمایهداری ِ نولیبرال نه تنها در ترویج ایدههای سکولار ِ دانش و ترقی ناکام بوده، بلکه شوکی که در اثر بحرانهایش ایجاد شده به تقویت ِ واکنشهای فرقهای ِ مبتنی بر هویتهای مذهبی کمک رسانده است.
مارکسیستها همواره از صرفاً محکوم کردنِ تعصبات دینی فراتر رفته و مذهب را بهعنوان پدیدهای اجتماعی که میتواند صورتهای بسیار مختلفی بگیرد تحلیل کردهاند. آنچنان که مشهور است، کارل مارکس بر خصلت ِ دوگانهی مذهب تأکید داشت که از سویی یک توهم است و از سوی دیگر مایهی تسلای فرودستان، و بسیاری از جنبشهای سوسیالیستی از شمایلهای مذهبی در پیشبرد اهدافشان بهره بردهاند (مثلاً استفادهی مسیحیان چپگرا از مسیح).

انتخاب اروپایی / گفتوگو با یانیس واروفاکیس / ترجمهی رسول قنبری
یانیس واروفاکیس که با اتحادیهی اروپا در طی کمک مالی به یونان مذاکره میکرد، شاهد دست اول محاسبات دشوار برای کنار هم نگهداشتن اتحادیه بود. پس از اُ.اکس.آی، برگزیت، و ترامپ، او و رفقایش در دییهم25 خواستار یک نیودیل برای اروپا هستند: طرحی که میتواند اتحادیهی اروپا را تثبیت کند و دموکراسی را به مردم بازگرداند.او نشستی با داگ هنوود در پشت پردهی اخبار در مورد این اقدام جدید، راست افراطی بینالمللی، و بازسازی اروپا داشت. این گزارش، متن ویراستهی آن گفتگو است. میتوانید مصاحبه اصلی را از اینجا بشنوید، و عضو رادیو ژاکوبن شوید تا پشت پردهی اخبار و دیگر پادکستهای ژاکوبن را در آیتیونز، استیچر یا بلوبری بشنوید.

این بحرانِ سرمایهداری، ساختاری است / گفتوگو با سمیر امین / ترجمهی کمال اطهاری
گفتوگوی حاضر که آخرین مصاحبه با سمیر امین است در یازدهم ماه مه 2018 در نشریهی هندی Frontline منتشر شد.
جهانیشدن چیز جدیدی نیست. بلکه بُعدی کهن و مهم از سرمایهداری است. این را هندیها بهتر از هرکس دیگری میدانند. انگستان در آغاز قرن هجدهم هند را فتح و مستعمره کرد که تا قرن بیستم پایید. این نیز جهانیشدن بود. نه آن جهانیشدنی که شما میخواستید، اما شما را به نظام جهانی سرمایهداری پیوند زد. استعمار، شکلی از جهانیشدن بود. اما مردم هند علیه آن شوریدند و استقلال خود را پس گرفتند، هرچند رهبری آن رهبری انقلابی سوسیالیستی نبود، و تحت رهبری ملی-مردمیِ گاندی و نهرو به انجام رسید. حزب کنگره که در پایان قرن نوزدهم تاسیس شد، فعالیت خود را در قرن بیستم بسط داد تا آن که استقلال هند در سال 1947 بهدست آمد، اما به دو قیمت: نخست، بخش مهمی از هند در شرق و غرب آن که اکنون پاکستان و بنگلادش گشتهاند، از آن جدا شد. این جنایتِ استعمارگر بود. دوم، این بازپسگیری توسط بورژوازی هند، به رهبری حزب کنگره به انجام رسید که از حمایت گستردهی مردم و از آنجمله طبقهی کارگر برخوردار بود. پس از این استقلال در سال 1947، ما با الگوی جدیدی از جهانیشدن روبرو شدیم. الگویی از جهانیشدن که آن را میتوان جهانیشدنِ توافقی negotiated globalization نامید که برآیند کنفرانس باندونگ در سال 1955 بود. در این سال نمایندگان خلقهای چین، هند، اندونزی و تعدادی کشورهای دیگر برای نخستین بار در اندونزی دیدار کردند. اندک سالی پس از استقلال هند، اندک سالی پس از ورود حزب کمونیست چین به پکن، همچنین اندک سالی پس از آن که اندونزی استقلالش را از هلند بازپس گرفت. بدینترتیب الگوی جهانیشدن دیگری شکل گرفت. امروزه بهطور معمول گفته میشود جهانیشدنِ پس از جنگ دوم جهانی دو قطبی، مرکب از ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، و تجلی این دوگانگی سیاسی، جنگ سرد بین آنها بوده است. این برداشت از اساس نادرست است. جهانیشدنِ پس از جنگ دوم جهانی را، از سال 1945 تا 1980 یا 1990، من جهانیشدنِ توافقی نامیدهام که تنها بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی رخ نداد، بلکه طرفهای دیگری یا حداقل چهار گروه از شرکا هم داشت: یک، ائتلاف امپریالیستی ایالات متحده و اروپا، با همراهی ژاپن، استرالیا و کانادا. بیتردید دومین کنشگر اتحاد جماهیر شوروی با مؤتلفین خود در اروپای شرقی آن زمان بود. سومین کنشگر چین بود که هرچند بهاصطلاح به اردوگاه سوسیالیسم تعلق داشت، اما خط مشی آن از سال 1950 به وضوح مستقل بود. شرکای دیگر کشورهایی بودند که در باندونگ حضور یافتند و جنبش عدم تعهد (NAM) را ساختند. این اردوگاه نهتنها کشورهای آسیایی، بلکه کشورهای تازه استقلالیافتهی آفریقایی در آن زمان را نیز دربرمیگرفت…